سلام
شما هم از مطالب پاسخ داده شده به سوال این خانم استفاده کنید و هم از مطالب موجود در قسمت همسر یابی سایت مشاور41 که لینکش دز زیر همین پست گذاشته شده است.
موفق باشید
قبل از همه چیز خدمت شما عرض شود که ایشون هنوز طلاق نگرفته و لازم بود شما به محض اینکه متوجه شدید که متاهل است، باید فورا باهاش قطع رابطه می کردید تا عامل محرک در طلاق گرفتن و از هم پاشیدن یک خانواده نباشید. نمیخوام بگم شما باعث و بانی این کار بودید. ولی قطعا بی تاثیر نبودید. و بهتره هر چه سریع تر باهاش قطع رابطه کنید چون شما باعث تقویت تصمیم ایشون برای طلاق خواهید بود اصلا شاید بعد از آشنایی با شما تصمیم به طلاق گرفته باشه.
اما ما بر فرض اینکه ایشون طلاق گرفته سوال شما رو بررسی خواهیم کرد.
سوال شما داری وجه های مختلفی از جمله ازدواج با مطلقه، ازدواج با اختلاف سنی زیاد، بچه دار بودن مرد مورد نظر، گرفت رضایت از خانواده خودتون برای این ازدواج و..است بنابراین تا حد امکان با در نظر گرفتن وجه های مختلف به سوالتون پاسخ میدم اما برای گرفتن پاسخ کامل و حل مشکل لازمه که بعد از بالا اومد سوالتون و بیایید و در قسمت نظرات با کاربرا و کارشناس بحث کنید تا به نتیجه برسید.
1.ازدواج با مطلقه دو نکته منفی در مرد مطلقه هست که در پسر نیست اول اینکه پسری که تا قبل ازدواج دلش رو به کسی نداده عشقش عمیقتره چون اولین عشق موندگار ترین عشقه بر خلاف مطلقه که یه بار دلش رو به کس دیگه داده چون معمولا عمق عشق دوم به عشق اول نمی رسه.
نکته دوم اینه که مطلقه رفتارهای همسر دوم رو با همسر قبلی مقایسه می کنه و ممکنه همسر دوم را که در این زمینه بی تجربه است خام ببینه ولی پسر این طور نیست.
برای اینکه این دو نکته اثر منفی در ازدواج نذاره چاره اش اینه که بررسی کاملی در زمینه تناسبهای لازمه فکری اخلاقی رفتاری و خانوادگی بین دو نفر بشه و در صورت وجود تناسبها ازدواج انجام بشه چون اگه تناسبهای لازمه باشه تدریجا عشقی شدیدی بین اونا ایجاد می شه که اگرچه مثل عشق اولیه نیست اما زندگی رو پایدار می کنه.و همچنین وقتی تناسبهای لازمه باشه زن یا مرد مورد نامناسب فکری یا اخلاقی یا رفتاری نمی بینه که این همسر رو با همسر اول مقایسه کنه و مشکلی پیش بیاد.
البته یه نکته مثبت در مرد مطلقه هست که در پسر نیست اونم اینه که با تجاربی که در زندگی مشترک قبلی پیدا کرده سعی می کنه احیانا اشتباهاتی که مرتکب شده تکرار نکنه و این به پایداری زندگی بعدی کمک می کنه. نکته مهم دیگه در مورد علت طلاقه که باید روشن بشه که به چه علت قرار است طلاق بگیرد و در همین راستا باید با همسر سابق و خانواده اش صحبت کنید تا علت مشخص بشه که نکنه زندگی دوم هم به مشکل زندگی اول دچار بشه.
2. ازدواج با اختلاف سنی زیاد که این خودش باعث بوجود اومدن مشکلاتی در زندگی خواهد شد. که باید قبل از ازدواج بررسی بشه که دو شخص در زمینه های فکر و اخلاقی و اعتقادی با هم تناسب داشته باشند چون تناسب سبب پایداری زندگی زناشویی خواهد بود.
3. بچه دار بودن این شخص که قطعا بعد از طلاق حضانت این بچها اگر 7 ساله هستن با پدره اگر هم کوچیک باشن بعد از 7 سال بر می گردن پیش پدرشون و اگر این بچه ها شما رو به جای مادر قبول نکنند دائم به بهانه گیری های مختلف مایه آزار و اذیت شما خواهند بود. و شما هم که تجربه مادر بودن رو ندارید ضربه خواهید خورد.
4. گرفتن رضایت از خانواده و حرف ها و طعنه و کنایه های فامیل که شما در این زمینه با مشکلات جدی روبرو خواهید شد. و قطعا خانواده شما این مساله رو سخت قبول خواهند کرد. و برای راضی کردنشون کلی باید تلاش کنید.
بلاخره هر کاری مثل یک دارو که میخوریم یکسری عوارض خوب و بد هم داره که وقتی قبول کردید با عوارضش میاد. و باید با اونها کنار بیاییم بنابراین اگر نمیتونید با این مسائل کنار بیایید نباید جلو برید و قیدش رو بزنید.
اینکه میگید به این آقا نمیشه اعتماد کرد چون پنهان کاری کرد حرف درستی نیست چون اگه ایشون از ابتدا بهتون راستش رو می گفته فورا باهاش قطع رابطه می کردید خواسته بعد از یه مدت ارتباط واقعیت رو بگه البته بنده کار ایشون رو تایید نمیکنم علت پنهان کاریشون رو گفتم.
به این مطلبم دقت داشته باشید که خاصیت ارتباط با جنس مخالف اینه که وابستگی و علاقه بوجود میاد حتی نباید در محیط کار با یه نامحرم بیش از اندازه کاری و ضروری ارتباط داشت چون خواه نا خواه علاقه ایجا خواهد شد. و زمانی متوجه میشید که غرق شدید پس نباید این چنین ارتباطاتی شروع بشه.
نکته آخر این شما عشق و علاقه و احساس رو بذارید کنار و با عقل و منطق تصمیم بگیرید سوای از علاقه.
فکر کنید شما اصلا این فرد رو نمیشناختید و با همین خصوصیات میومد خواستگاریتون آیا قبول می کردید یا نه اگر شما نمیتونید تصمیم بگیرید به اطرافیان بگید تا بهتون کمک کنند بگید همچین فردی ازم خواستگاری کرده نظر شما چیه.اگر تصمیم تون بر فراموش کردن این قضیه شد دوباره تو همون قسمت نظرات بفرمایید تا راه های فراموش کردن عشق نافرجام رو بهتون بگم.
بهترین راه برای فراموش کردن یه عشق بی سرانجام روش جای گزینیه. یعنی اینکه شما یه عشق قوی تر رو جای گزین اون مورد اول بکنید تا بتونید کم کم فراموشش کنید. اما این تمام کار نیست. و شما باید دلتون رو هم از رسیدن به اون نفر اول مایوس کنید. به این ترتیب که به خودتون بگید من تمام تلاشم رو برای رسیدن به عشقم به حرف دلم کردم اما نشد. به این دلیل و اون دلیل نشد. یعنی خودت رو قانع کن وقتی دلت قانع شد، کار تمامه و راحت میتونی فراموشش کنی. از طرفی هم تمام خوشی هایی که باهاش داشتید از ذهنتون پاک کنید. اگه از ایشون چیزی به یادگار دارید که شما رو به یادش میندازه مثلا پیامی، شماره ای، کادویی و...از بین ببرید هر وقت به یادش می افتید ذهنتون رو مشغول کار دیگه ای بکنید. پس نتیچه بحثمون این شد که شما ابتدا تلاش برای فراموش کردن اون دختر بکنید از طرفی هم از رو جای گزینی استفاده کنید تا بتونید راحت با این قضیه کنار بیایید.
اینکه گفتی هنوز منتظرش بمونم هم بنظر بنده کار درستی نیست. و بهتره بیشتر از این خودتون رو اذیت نکنید. ایشون اگه می خواست با شما ازدواج کنه تا حالا جواب مثبت داده بود. و این اصرار شما باعث میشه که اون بیشتر عقب نشینی کنه تنها کاری که شما میتونید در مورد این دختر انجام بدید برای تسلی دلتون یه مدت کلا بی خیالش بشید، تا همه کدورت های بین شما از بین بره و یه بار دیگه خواستگاری کن اگه بازم نشد دیگه برای همیشه قیدش رو بزن.
اما تا اینجا همه حرف ها مربوط به کیس قبلی مد نظر شما بود. در مورد دختر فعلی که مد نظر گرفتید عرض کنم که، اگر شرایط محیا شد و موفق شدید برید خواستگاری ایشون، همیشه این نکته رو بیاد داشته باشید که این دختر و یا هر دختر دیگری مورد جدیدی هست که میرید خواستگاریش و با اون دختر قبلی فرق می کنه و خصوصیات مخصوص به خودش رو دارد. پس نباید با قبلی مقایسه بشه چون اصلا دختری با خصوصیات دختر اول اصلا پیدا نخواهید کرد و اگر شما مقایسه کنید هیچ وقت نمیتونید ازدواج کنید. و یا اگر ازدواج کردید همیشه با خودتون میگید اون اینجوری بود چرا این اینجوریه و اذیت خواهید شد.
بهترین کاری که با وضعیت فعلی همسرتون میتونه انجام بده اینه که، خودش رو به خانواده شما ثابت کنه. به اینصورت که فعلا تمام سعیش رو بکنه تا در کنار درس یه کار پاره وقت داشته باشه. برای یک مرد جنم کار داشتن مهمه والا خیلی ها هست که با مدرک دکترا هم بیکارن. وقتی پدرتون ببینه ایشون ادمی اهل کار و تلاشه بهش اعتماد میکنه و خیالش راحت میشه ولی اگه نه همچنان بیکار باشه بازم این بگو مگو ها ادامه خواهد داشت.
البته شما باید به پدرتون حق بدید و نباید ازش ناراحت باشید. ایشون بعنوان پدر باید حساس باشن تا حساب کار بیاد دست دوماد که، بفکر کار باشه و تنبلی نکنه. به امید اینکه حقوق شما هست.
اکه با کار پیدا کردن همسرتون بازم این رفتار پدر شما ادامه داشت از یه بزرگتر تو فامیل بخواهید، که با ایشون صحبت کنه و بگه که دارید زیادی سختگیری میکنید. و این بنده خدا هنوز داره درس میخونه و تا اتمام درس نمیتونه کار دائمی داشته باشه.
سلام
بعد از ثبت نام در سایت سوالتون رو از قسمت ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اسرع وقت پاسخ داده شود.
سلام
شما هم از مطالب پاسخ داده شده به سوال این خانم استفاده کنید و هم از مطالب موجود در قسمت همسر یابی سایت مشاور41 که لینکش دز زیر همین پست گذاشته شده است.
موفق باشید
سلام
قبل از همه چیز خدمت شما عرض شود که ایشون هنوز طلاق نگرفته و لازم بود شما به محض اینکه متوجه شدید که متاهل است، باید فورا باهاش قطع رابطه می کردید تا عامل محرک در طلاق گرفتن و از هم پاشیدن یک خانواده نباشید. نمیخوام بگم شما باعث و بانی این کار بودید. ولی قطعا بی تاثیر نبودید. و بهتره هر چه سریع تر باهاش قطع رابطه کنید چون شما باعث تقویت تصمیم ایشون برای طلاق خواهید بود اصلا شاید بعد از آشنایی با شما تصمیم به طلاق گرفته باشه.
اما ما بر فرض اینکه ایشون طلاق گرفته سوال شما رو بررسی خواهیم کرد.
سوال شما داری وجه های مختلفی از جمله ازدواج با مطلقه، ازدواج با اختلاف سنی زیاد، بچه دار بودن مرد مورد نظر، گرفت رضایت از خانواده خودتون برای این ازدواج و..است بنابراین تا حد امکان با در نظر گرفتن وجه های مختلف به سوالتون پاسخ میدم اما برای گرفتن پاسخ کامل و حل مشکل لازمه که بعد از بالا اومد سوالتون و بیایید و در قسمت نظرات با کاربرا و کارشناس بحث کنید تا به نتیجه برسید.
1.ازدواج با مطلقه دو نکته منفی در مرد مطلقه هست که در پسر نیست اول اینکه پسری که تا قبل ازدواج دلش رو به کسی نداده عشقش عمیقتره چون اولین عشق موندگار ترین عشقه بر خلاف مطلقه که یه بار دلش رو به کس دیگه داده چون معمولا عمق عشق دوم به عشق اول نمی رسه.
نکته دوم اینه که مطلقه رفتارهای همسر دوم رو با همسر قبلی مقایسه می کنه و ممکنه همسر دوم را که در این زمینه بی تجربه است خام ببینه ولی پسر این طور نیست.
برای اینکه این دو نکته اثر منفی در ازدواج نذاره چاره اش اینه که بررسی کاملی در زمینه تناسبهای لازمه فکری اخلاقی رفتاری و خانوادگی بین دو نفر بشه و در صورت وجود تناسبها ازدواج انجام بشه چون اگه تناسبهای لازمه باشه تدریجا عشقی شدیدی بین اونا ایجاد می شه که اگرچه مثل عشق اولیه نیست اما زندگی رو پایدار می کنه.و همچنین وقتی تناسبهای لازمه باشه زن یا مرد مورد نامناسب فکری یا اخلاقی یا رفتاری نمی بینه که این همسر رو با همسر اول مقایسه کنه و مشکلی پیش بیاد.
البته یه نکته مثبت در مرد مطلقه هست که در پسر نیست اونم اینه که با تجاربی که در زندگی مشترک قبلی پیدا کرده سعی می کنه احیانا اشتباهاتی که مرتکب شده تکرار نکنه و این به پایداری زندگی بعدی کمک می کنه. نکته مهم دیگه در مورد علت طلاقه که باید روشن بشه که به چه علت قرار است طلاق بگیرد و در همین راستا باید با همسر سابق و خانواده اش صحبت کنید تا علت مشخص بشه که نکنه زندگی دوم هم به مشکل زندگی اول دچار بشه.
2. ازدواج با اختلاف سنی زیاد که این خودش باعث بوجود اومدن مشکلاتی در زندگی خواهد شد. که باید قبل از ازدواج بررسی بشه که دو شخص در زمینه های فکر و اخلاقی و اعتقادی با هم تناسب داشته باشند چون تناسب سبب پایداری زندگی زناشویی خواهد بود.
3. بچه دار بودن این شخص که قطعا بعد از طلاق حضانت این بچها اگر 7 ساله هستن با پدره اگر هم کوچیک باشن بعد از 7 سال بر می گردن پیش پدرشون و اگر این بچه ها شما رو به جای مادر قبول نکنند دائم به بهانه گیری های مختلف مایه آزار و اذیت شما خواهند بود. و شما هم که تجربه مادر بودن رو ندارید ضربه خواهید خورد.
4. گرفتن رضایت از خانواده و حرف ها و طعنه و کنایه های فامیل که شما در این زمینه با مشکلات جدی روبرو خواهید شد. و قطعا خانواده شما این مساله رو سخت قبول خواهند کرد. و برای راضی کردنشون کلی باید تلاش کنید.
بلاخره هر کاری مثل یک دارو که میخوریم یکسری عوارض خوب و بد هم داره که وقتی قبول کردید با عوارضش میاد. و باید با اونها کنار بیاییم بنابراین اگر نمیتونید با این مسائل کنار بیایید نباید جلو برید و قیدش رو بزنید.
اینکه میگید به این آقا نمیشه اعتماد کرد چون پنهان کاری کرد حرف درستی نیست چون اگه ایشون از ابتدا بهتون راستش رو می گفته فورا باهاش قطع رابطه می کردید خواسته بعد از یه مدت ارتباط واقعیت رو بگه البته بنده کار ایشون رو تایید نمیکنم علت پنهان کاریشون رو گفتم.
به این مطلبم دقت داشته باشید که خاصیت ارتباط با جنس مخالف اینه که وابستگی و علاقه بوجود میاد حتی نباید در محیط کار با یه نامحرم بیش از اندازه کاری و ضروری ارتباط داشت چون خواه نا خواه علاقه ایجا خواهد شد. و زمانی متوجه میشید که غرق شدید پس نباید این چنین ارتباطاتی شروع بشه.
نکته آخر این شما عشق و علاقه و احساس رو بذارید کنار و با عقل و منطق تصمیم بگیرید سوای از علاقه.
فکر کنید شما اصلا این فرد رو نمیشناختید و با همین خصوصیات میومد خواستگاریتون آیا قبول می کردید یا نه اگر شما نمیتونید تصمیم بگیرید به اطرافیان بگید تا بهتون کمک کنند بگید همچین فردی ازم خواستگاری کرده نظر شما چیه.اگر تصمیم تون بر فراموش کردن این قضیه شد دوباره تو همون قسمت نظرات بفرمایید تا راه های فراموش کردن عشق نافرجام رو بهتون بگم.
موفق باشید
سلام
بهترین راه برای فراموش کردن یه عشق بی سرانجام روش جای گزینیه. یعنی اینکه شما یه عشق قوی تر رو جای گزین اون مورد اول بکنید تا بتونید کم کم فراموشش کنید. اما این تمام کار نیست. و شما باید دلتون رو هم از رسیدن به اون نفر اول مایوس کنید. به این ترتیب که به خودتون بگید من تمام تلاشم رو برای رسیدن به عشقم به حرف دلم کردم اما نشد. به این دلیل و اون دلیل نشد. یعنی خودت رو قانع کن وقتی دلت قانع شد، کار تمامه و راحت میتونی فراموشش کنی. از طرفی هم تمام خوشی هایی که باهاش داشتید از ذهنتون پاک کنید. اگه از ایشون چیزی به یادگار دارید که شما رو به یادش میندازه مثلا پیامی، شماره ای، کادویی و...از بین ببرید هر وقت به یادش می افتید ذهنتون رو مشغول کار دیگه ای بکنید. پس نتیچه بحثمون این شد که شما ابتدا تلاش برای فراموش کردن اون دختر بکنید از طرفی هم از رو جای گزینی استفاده کنید تا بتونید راحت با این قضیه کنار بیایید.
اینکه گفتی هنوز منتظرش بمونم هم بنظر بنده کار درستی نیست. و بهتره بیشتر از این خودتون رو اذیت نکنید. ایشون اگه می خواست با شما ازدواج کنه تا حالا جواب مثبت داده بود. و این اصرار شما باعث میشه که اون بیشتر عقب نشینی کنه تنها کاری که شما میتونید در مورد این دختر انجام بدید برای تسلی دلتون یه مدت کلا بی خیالش بشید، تا همه کدورت های بین شما از بین بره و یه بار دیگه خواستگاری کن اگه بازم نشد دیگه برای همیشه قیدش رو بزن.
اما تا اینجا همه حرف ها مربوط به کیس قبلی مد نظر شما بود. در مورد دختر فعلی که مد نظر گرفتید عرض کنم که، اگر شرایط محیا شد و موفق شدید برید خواستگاری ایشون، همیشه این نکته رو بیاد داشته باشید که این دختر و یا هر دختر دیگری مورد جدیدی هست که میرید خواستگاریش و با اون دختر قبلی فرق می کنه و خصوصیات مخصوص به خودش رو دارد. پس نباید با قبلی مقایسه بشه چون اصلا دختری با خصوصیات دختر اول اصلا پیدا نخواهید کرد و اگر شما مقایسه کنید هیچ وقت نمیتونید ازدواج کنید. و یا اگر ازدواج کردید همیشه با خودتون میگید اون اینجوری بود چرا این اینجوریه و اذیت خواهید شد.
موفق باشید
سلام
بهترین کاری که با وضعیت فعلی همسرتون میتونه انجام بده اینه که، خودش رو به خانواده شما ثابت کنه. به اینصورت که فعلا تمام سعیش رو بکنه تا در کنار درس یه کار پاره وقت داشته باشه. برای یک مرد جنم کار داشتن مهمه والا خیلی ها هست که با مدرک دکترا هم بیکارن. وقتی پدرتون ببینه ایشون ادمی اهل کار و تلاشه بهش اعتماد میکنه و خیالش راحت میشه ولی اگه نه همچنان بیکار باشه بازم این بگو مگو ها ادامه خواهد داشت.
البته شما باید به پدرتون حق بدید و نباید ازش ناراحت باشید. ایشون بعنوان پدر باید حساس باشن تا حساب کار بیاد دست دوماد که، بفکر کار باشه و تنبلی نکنه. به امید اینکه حقوق شما هست.
اکه با کار پیدا کردن همسرتون بازم این رفتار پدر شما ادامه داشت از یه بزرگتر تو فامیل بخواهید، که با ایشون صحبت کنه و بگه که دارید زیادی سختگیری میکنید. و این بنده خدا هنوز داره درس میخونه و تا اتمام درس نمیتونه کار دائمی داشته باشه.
موفق باشید
صفحه‌ها