حق زدن برای مردها اون هم با شرایط خاص و برای افراد خاص یعنی نه همه خانم ها، حکمت ها وفلسفه های خودش را دارد،یعنی همانطور که یک مرد در مورد همسرش در حالی که خواست از حقوق خودش کوتاهی کند ،احکامی در اسلام وارد شده
از طرفی هم خداوند طرفدار حقوق زن ها است تا کسی نتواند از همسرش سوء استفاده ای کند خلاصه دین اسلام دین عدالت مدار است حق هر کس باید جای خودش محفوظ باشد
البته اینکه چطور از قران گرفته ایم باید عرض کنم که اولا ما نگرفته ایم مفسرین گرفته اند پس شما می توانی این سوال را از مفسرین قران بپرسید ،و در ثانی ،بعضی کلماتی را که مفسرین از آیه ای در قران برداشت می کنند ،شاید در نظر اول و ظاهر این برداشت در قران نباشد اما اگر با عینک و علم تفسیری نگاه کنید ،برداشت درست است بعنوان مثال تنها ایه ای که مفسرین در مورد خمس از قران می گویند بحث غنیمت جنگی است به نظر شما ، غنیمت جنگی چه ارتباطی به بحث خمس دارد؟
مفسرین هم در تفسیر قران بیشتر از روایات اهل بیت استفاده می کنند یعنی از خودشان نمی گویند مثلا همین زدن با چوب مسواک روایت بدین شرح
درباره حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتى از فقهالرضا (ع) نقل نموده است که «والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن هم با مدارا و ملایمت.» ظاهر روایت فوق به خوبى نشان مىدهد که «ضرب» باید در پایینترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیلهاى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند چوب سیگار، سبک و کم ضربه است.
ما بحث تفسیر نکردیم ولی قبول داریم که یکی از شرایط ازدواج دوم رعایت عدالت اما این عدالت قلبی منظور نیست بلکه در عملکرد است.
اگه خوب دقت کرده باشی و درست پست را مطالعه کنی متوجه می شوید که ما هم گفته ایم ،شخصی که تنوع طلب شده باید اول خودش را اصلاح کند ، ازدواج دوم در صورتی است که انسان تنوع طلب نشده باشد و یا مثلا چشم چران نباشد و با رعایت این موازین شرع باز اگر از همسر اول خود ارضا نشدو..در شرایط خاص می تواند ازدواج دوم کند
خیلی ممنون از حسن نظر شما ولی باید خدمت شما عرض کنم که،کسی نگفته محض ناراضی بودن از همسر ،انسان حق ازدواج دوم را دارد ، چه بسا کسانی بی جهت از همسر خودشون ناراضی باشند اما این دلیل نمی شه که ازدواج دوم بکنند.لطف کنید پست را درست مطالعه بفرمایید تا بدانید که ازدواج دوم در شرایط حساس و خاصی تجویز می شود، نه بطور مطلق.
اتفاقا ایشان در سن بالا ازدواج کردن و زمانی که انسان به سن بلوغ می رسد شرعا می تواند ازدواج کند و البته بعضی می گویند بلوغ فکری هم لازم است.
نیاز به ازدواج دوم مثل شخص مورد نظر ،بدبخت کردن دیگری نیست ، زیراکه شرایط زندگی افراد یکسان نبوده و نیست.
بلکه گاهی ازدواج دوم با عث سلب ارامش است اماعلت این سلب آرامش در چیست ؟بخاطر ناسازگاری های بی جا ،زن اول و یا وبخاطر بهانه هایش است ، در واقع منطقی نیست ، پس نمی شه گفت ازدواج دوم با عث سلب آرامش زندگی است.بعضا ازدواج دوم باعث افزونی آرامش در دو زندگی(زندگی زن اول و دوم)می شود .
عذاب وجدان کسی باید داشته باشد که جرمی را مرتکب شده باشد نه کسی که بی گناه است.اما در مورد آبروریزی هم ،دلیلش م اینکه چون این سنت یعنی ازدواج دوم در شرایط خاص هنوز در جامعه ما درست توجیح نشده است و با تبلیغات دشمنان کمی بد جلوه شده است ،که این با فرهنگ سازی درست می شود.ازدواج دوم در شرایط خاص پشیمانی ندارد که هیچ ،بلکه شاید بعضا بگویند ای کاش زودتر دست به این اقدام زده بودیم.
این حرف ما نیست حرف همون متخصصین که شما از شون ذکر کردید،دلیل این که زن ها مثل مردها نمی تونند تنوع طلب بشوند ،اینکه در زن ها بحث عشق و محبت و احساس پررنگتر است
اما در مورد زن هایی که تنوع طلب شدن عرض کنم ،زن اگر هرزه نشده باشه ذاتا تنوع طلب نیست
صفحه‌ها