-یکی از دلایل وهابیت در تکفیر شیعه، توسلی است که شیعیان به پیامبر و ائمه معصومین و صالحین انجام میدهند؛ چراکه وهابیت توسل را شرک اکبر میدانند اما جالب آنکه ابن تیمیه بزرگترین رهبر معنوی وهابیت، خود اعتراف میکند توسل امر مشروعی است و تنها استغاثهای حرام است که به معنای پرستش و عبادت غیر خدا باشد. حال، مگر شیعه جز این میگوید؟!
منبع: سایت جامع فرق، ادیان و مذاهب
وهابیت به علت سوء فهم، توسل مشروع را، شرک میداند و شیعه را مشرک دانسته، به ریختن خونشان فتوا میدهد. وهابیت به ابن تیمیه اقتدا میکند و گرچه ابن تیمیه در برخی از کتابهایش، به شرک بودن توسل و زیارت قبر پیامبر تصریح کرده است.(زيارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ج1، ص17) ولیکن آنگاه که با مخالفت شدید عالمان اهل سنت روبرو شد، نزد قاضی از سخن خویش کوتاه میآید؛ ابن کثیر میگوید: «وقتی ابن تیمیه را برای محاکمه نزد قاضی شافعی بردند، گفت: جز به خدا نباید استغاثه شود، به پیامبر نباید استغاثهای که به معنای عبادت است نمود، ولی میشود به او متوسل شد و از او طلب شفاعت نزد خدا کرد.»(البدایة و النهایة، ج18، ص74)
شکی نیست شیعه نیز در توسل به اولیای الهی، هرگز به عبادت و پرستش آنان نمیپردازد و آنها را در برآوردن حوائج، مستقل از خدا و در عرض خدا نمیبیند، بلکه در استغاثه به انبیا و اولیا، آنها را واسطه در طلب حوائج قرار میدهد و از آنان طلب شفاعت نزد خدا میکند، تا خدا بهواسطه منزلتشان حوائج را برآورد. حال، باید به وهابیت گفت: کجای این توسل، شرک است؟!!
_________________________
زيارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ابن تیمیه حرانی، الرياض، الإدارة العامة للطبع، ج1، ص17. «[حكم من يأتي إلى قبر نبي أو صالح ويسأله ويستنجد به] وأما من يأتي إلى قبر نبي أو صالح، أو من يعتقد فيه أنه قبر نبي أو رجل صالح وليس كذلك، ويسأله ويستنجده فهذا على ثلاث درجات: (إحداها): أن يسأله حاجته مثل أن يسأله أن يزيل مرضه، أو مرض دوابه، أو يقضي دينه، أو ينتقم له من عدوه، أو يعافي نفسه وأهله ودوابه، ونحو ذلك مما لا يقدر عليه إلا الله عز وجل: فهذا شرك صريح، يجب أن يستتاب صاحبه فإن تاب وإلا قتل».
البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی، دارهجر، ج18، ص74. «وَفِي شَوَّالٍ مِنْهَا شَكَى الصُّوفِيَّةُ بِالْقَاهِرَةِ عَلَى الشَّيْخِ تَقِيِّ الدِّينِ وَكَلَامِهِ فِي ابْنِ عَرَبِيٍّ وَغَيْرِهِ إِلَى الدَّوْلَةِ، فَرَدُّوا الْأَمْرَ فِي ذَلِكَ إِلَى الْقَاضِي الشَّافِعِيِّ، فَعُقِدَ لَهُ مَجْلِسٌ، وَادَّعَى عَلَيْهِ ابْنُ عَطَاءٍ بِأَشْيَاءَ، فَلَمْ يَثْبُتْ عَلَيْهِ مِنْهَا شَيْءٌ، لَكِنَّهُ قَالَ: لَا يُسْتَغَاثُ إِلَّا بِاللَّهِ، وَلَا يُسْتَغَاثُ بِالنَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - اسْتِغَاثَةً بِمَعْنَى الْعِبَادَةِ، وَلَكِنْ يُتَوَسَّلُ بِهِ، وَيُتَشَفَّعُ بِهِ إِلَى اللَّهِ.»