رهروان ولایت ـ
وقتی خداوند انسان را آفرید برای سعادت آنها برنامهای ویژه طراحی نمود. برای رسیدن به این برنامه، رسولی را از جنس همان بشر فرستاد تا با اجرا کردن آن برنامه، بشر به هدف خلقتش برسد.« لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم؛[توبه/128] بهيقين، فرستادهاى از خودتان به سوى شما آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است؛ (و) بر(هدايت) شما حريص است؛( و نسبت) به مؤمنان، مهربانى مهرورز است.»
پنج صفت مهم فرستادۀ الهی
1." مِن أنفُسِکُم"
این فرستادۀ الهی از جنس بشر است تا با زندگی بشر آشنا باشد؛ زیرا اگر از جنسی دیگر بود شاید هماهنگ شدن بشر با فرستادۀ خدا سخت و یا محال میشد. حضرت از جنس خود بشر است بدین جهت وقتى که به روش زندگی او توجه کردند و عملى كه موجب نقص در زندگى او باشد نیافتند، موجب پذيرفتن سخنان و انقيادشان در مقابل او خواهد شد.[1]
« منظور از رسول، بطورى كه سياق دو آيه گواهى مىدهد خاتم انبياء محمد (صلوات الله علیه و آله) است، چون مىبينيم كه او را وصف مىكند به اينكه از خود ايشان است، و ظاهر اين است كه مقصود اين باشد كه او مثل شما بشر است، و همنوع خود شما است، چون در كلام چيزى كه دليل باشد بر اينكه خطاب بخصوص عرب و يا قريش باشد نيست، مخصوصا نظر به اينكه در ميان آنان در حال خطاب، مسلمانانى از روم و فارس و حبشه نيز بودهاند.»[2]
نکته
خداوند در آیه برای بیان شدت ارتباط پیامبر با مردم« من أنفسکم» فرمود، نه« منکم»؛ تا روشن شود که گويى پیامبر پارهاى از جان مردم و از روح جامعه میباشد. گرچه بعضی از مفسران از« منکم» بیانی دیگر داشتهاند که با دقت در آیات دیگر شاید چنین برداشتی صحیح نباشد؛ بلکه پیامبر از جنس بشر است نه اینکه از نژادی خاصی باشد. به عقيدۀ ما اين بدترين تفسيرى است كه براى آيۀ فوق ذكر كردهاند، زيرا مىدانيم چيزى كه در قرآن از آن سخنى نيست، مساله" نژاد" است، همه جا خطابات قرآن با" يا ايها الناس" و "يا ايها الذين آمنوا" و امثال آنها شروع مىشود، و در هيچ موردى" يا ايها العرب" و" يا "قريش" و مانند آن وجود ندارد.[3]
2." عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ"
هر گونه گرفتاری که بر بشر واقع شود پیامبر را سخت ناراحت میکند. يعنى او نه تنها از ناراحتى شما خشنود نمىشود، بلكه بى تفاوت هم نخواهد بود، او به شدت از رنجهاى شما رنج مىبرد، و اگر اصرار بر هدايت شما و جنگهاى طاقتفرساى پر زحمت دارد، آن هم براى نجات شما، براى رهاییتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.[4]
3." حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ"
پیامبر در تمام عمر شریفش با مردم و نسبت به آنها حریص بود تا آنها را راهنمایی کند؛«" حرص" در لغت به معنى شدت علاقه به چيزى است؛ آيه به طور مطلق مىگويد:" حريص بر شما است" نه سخنى از هدايت به ميان مىآورد و نه از چيز ديگر، اشاره به اينكه به هر گونه خير و سعادت شما، و به هر گونه پيشرفت و ترقى و خوشبختیتان عشق مىورزد.بنابراين، اگر شما را به ميدانهاى پر مرارت جهاد، اعزام مىدارد، و اگر منافقان را تحت فشار شديد، مىگذارد، همۀ اينها بهخاطر عشق به آزادى، به شرف، به عزت و به هدايت شما و پاكسازى جامعه شماست.»[5]
4 و 5." بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ"
حضرت برابر بشر هم رئوف است و هم مهربان. این ویژگی ممتاز پیامبر است که خداوند جز بر پيامبر اسلام، بر هيچ يک از پيامبران دو نام از نامهاى خويش را به وی اطلاق نكرده است« رَؤُفٌ، رَحِيمٌ»[6] اگر چنین پیامبری دستوری به ظاهر سخت و مشکل میدهد يک نوع محبت و لطف از ناحيه او است.
در اينكه رئوف و رحيم با هم چه تفاوتى دارد، بهترين تفسير ٬ آن است كه رئوف اشاره به محبت و لطف مخصوص در مورد فرمانبرداران است، در حالى كه رحيم اشاره به رحمت در مقابل گناهكاران مىباشد.[7]
بیان آخر
پیامبری که چنین ویژگی دارد باید مورد اطاعت و پیروی قرار گیرد. اما بشر بجای اطاعت از این نعمت الهی، از دستور او سرپیچی میکنند. خداوند پيامبر را دلدارى مىدهد كه از سركشیهای مردم، دلسرد و ناراحت نشود و به خداوند توکل کند« فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبىَِ اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيم؛[توبه/129] اگر (مردم) روى برتافتند، پس بگو: خدايى كه هيچ معبودى جز او نيست مرا بس است؛ تنها بر او توكّل كردم؛ و او پروردگار تخت بزرگ (جهاندارى و تدبير هستى) است.» در نتیجه رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّهى ما تأثير بگذارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت
[1]. برگرفته از ترجمۀ مجمعالبيان، ج11، ص249.
[2]. ترجمۀ تفسيرالميزان، ج9، ص561.
[3]. برگرفته از تفسير نمونه، ج8، ص206.
[4]. تفسير نمونه، ج8، ص207.
[5]. همان.
[6]. تفسير نور، ج3، ص529.
[7]. تفسير نمونه، ج8، ص208.
نظرات
باسلام و احترام
متن خوبی بود . نتیجه گیری پایانی متن برام هم از یک طرف خوشحال کننده و هم از طرف دیگر ناراحت کننده بود، یعنی رویگردانی مردم از دین ،نباید در ایمان ما تأثیر بگذارد. راستی اگه امکانش هست مطالبی در مورد مشاوره و روانشناسی اسلامی و غربی دارید برام بفرستید. باتشکر.
سلام علیکم
من هم متشکرم. همانطور که شما فهمیدید مرادم هست. یعنی رویگردانی مردم نباید ما را از ایمان آوردنمان ناراحت کند. بله از اینکه نعمت سعادت و هدایت را از دست میدهند باید ناراحت بود و برای آنها تلاش نمود تا راه را بیابند. ان شاء الله