شق القمر از نظر علوم روز

10:09 - 1394/07/11

چکیده: آيا از نظر علوم روز چنين موضوعی امکان‌پذير است که کره‌ای با آن بزرگی به وسيله نيروی مرموزی از هم شکافته گردد؟ و تازه اگر شکافتن آن توجيه گردد، التيام چگونه توجيه خواهد شد؟

شق القمر از نظر علوم روز

در این نوشته می‌خواهیم «شق القمر» را که از معجزات پیامر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشد از لحاظ علم روز بررسی کنیم. که آيا از نظر علوم روز چنين موضوعی امکان‌پذير است که کره‌ای با آن بزرگی به وسيله نيروی مرموزی شکافته شود؟ و تازه اگر شکافتن آن توجيه گردد، التيام مجدد آن چگونه توجيه خواهد شد؟

در قرآن «تنها» در آيه دوم تا چهارم سوره «قمر» به اين موضوع اشاره شده است، در اين آيات خداوند متعال می‌فرماید: «وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ [قمر/2]  و هر گاه نشانه و معجزه‌ای را ببینند روی گردانده، می‌گویند: «این سحری مستمر است»! وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ  [قمر/3] آنها ( آیات خدا را ) تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند و هر امری قرارگاهی دارد!  وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فيهِ مُزْدَجَرٌ [قمر/4]  به اندازه کافی برای بازداشتن از بدی‌ها اخبار( انبیا و امّت‌های پیشین) به آنان رسیده است».

قبل از هر چيز اين سؤال در اين بحث پيش می‌آيد که وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی‌ اصولا امکان‌پذير است يا «علم» به کلی آن‌را محال می‌داند؟

علم روز با صراحت می‌گويد که امکان وقوع چنين حادثه‌ای‌ نه تنها محال نيست، بلکه بارها نمونه‌های‌ آن مشاهده شده است، ولی برای تحقق آن نيازمند عوامل خاصی‌ هستیم.
در منظومه شمسی‌ و کرات و کواکب ديگر کراراً انشقاق‌ها و انفجارهایی رخ داده است. برای نمونه به چند مورد آنها اشاره می‌کنیم:

1. آستروئيدها
آستروئيدها قطعات سنگ‌های‌ عظيم آسمانی‌ هستند که به دور منظومه شمسی‌ در گردش‌اند، و گاهی‌ از آن‌ها به «کرات کوچک» و «شبه سيارات» نيز تعبير می‌کنند، بزرگی‌ بعضی‌ از آن‌ها گاهی‌ چنان‌است که قطر آن به 25 کيلومتر می‌رسد. ولی‌ غالباً خيلی‌ کوچک‌تر از اين مقدار هستند. البته آن‌ها ربطی‌ به «شهاب‌ها» ندارند.
دانشمندان عقيده دارند «آستروئيدها» بقايای‌ سياره بزرگی‌ هستند که در مداری‌ ميان «مدار مريخ» و «مدار مشتری‌» در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومی‌ منفجر و شکافته شده است.
تاکنون بيش از 5 هزار آستروئيد مشاهده شده که عده‌ی زيادی‌ از آن‌ها که نسبتا بزرگ‌تر هستند نام‌گذاری‌ شده و حجم، مقدار، و مدت حرکت آن‌ها به دور خورشيد محاسبه شده است.
بعضی‌ از فضاشناسان برای آستروئيدها اهميت خاصی‌ قائل‌اند و معتقدند می‌توان از آن‌ها به عنوان پايگاهی‌ برای‌ مسافرت به نقاط دور دست فضا استفاده نمود. اين يک نمونه از انشقاق در اجرام آسمانی‌ است.

2. شهاب‌ها
شهاب‌ها سنگ‌های‌ ريز سرگردانی‌ هستند که با سرعت سرسام آوری‌ در اطراف خورشيد و در مدار خاصی‌ در گردش‌اند، و گاهی‌ مسير آن‌ها با مدار کره زمين تقاطع پيدا می‌کند و به سوی‌ زمين جذب می‌شوند.
اين سنگ‌های‌ کوچک بر اثر شدت برخورد با هوایی که زمين را احاطه کرده، به خاطر همان سرعت سرسام آوری‌ که دارند داغ و برافروخته شده و به صورت يک خط نورانی‌ زيبا در لابلای‌ جو زمين خودنمایی کرده، سپس نابود می‌گردند.

مدار گردشی‌ شهاب‌ها با مدار کره زمين در دو نقطه تماس دارند و لذا در مرداد ماه و آبان ماه که دو نقطه تصادم دو مدار است، شهاب بيشتر ديده می‌شود. دانشمندان می‌گويند اين‌ها بقايای‌ ستاره‌های‌ دنباله‌داری‌ است که بر اثر حوادث نامعلومی‌ منفجر و از هم «شکافته» شده است.

3. پيدايش منظومه شمسی‌
طبق عقيده «لاپلاس فیلسوف فرانسوی» و بسياری‌ ديگر از دانشمندان فلکی پيدايش منظومه شمسی‌ نتيجه وقوع يک «انشقاق» عظيم است که در کره خورشيد رخ داده است، اگر چه همه اين سيارات و مرکز آن که خورشيد می‌باشد در آغاز توده واحدی‌ بوده‌اند و سپس هر يک تدريجاً از آن جدا گرديده است. در اين‌که عامل اين جدایی و انشقاق چه بوده؟ در ميان دانشمندان فلکی‌ اختلاف نظر است.

«لاپلاس» فیلسوف فرانسوی عامل اين جدایی را نيروی‌ «گريز از مرکز» در مناطق استوایی خورشيد می‌داند، به اين معنی‌ که در آن هنگام که خورشيد توده گاز سوزانی‌ بود و به دور خود گردش می‌کرد، سرعت اين گردش در منطقه استوایی آن طبعاً بيش از ساير نقاط بود و همين سرعت گردش نيروی گريزی بيش از نيروی جاذبه در آن قسمت به وجود آورد و سبب شد که قطعاتی از آن جدا گرديده در فضا پراکنده شوند و به دور مرکز اصلی به گردش در آيند.
ولی تحقيقات جمعی از دانشمندان که پس از لاپلاس روی کار آمدند منتهی به فرضيه ديگری شده که عامل اين جدایی را وقوع جزر و مدهای شديد در سطح خورشيد بر اثر عبور يک ستاره عظيم از نزديکی آن می‌داند.
به اين معنی‌ که در ميلياردها سال پيش مسير يکی‌ از کرات عظيم آسمان از نزديکی‌ کره خورشيد اتفاق می‌افتد و سطح کره خورشيد تحت تأثير جاذبه شديد آن قرار می‌گيرد و جزر و مدهای‌ عظيمی‌ هم‌چون امواجی‌ که بر اثر سقوط قطعه سنگ عظيمی‌ در يک اقيانوس به وجود می‌آيد در سطح خورشيد ظاهر می‌گردد، بر اثر آن قطعاتی‌ از آن، يکی‌ پس از ديگری‌ به خارج پرتاب شده، به دور کره اصلی‌ به گردش در می‌آيند.
طرف‌داران اين فرضيه گويا حرکت وضعی‌ خورشيد را در آن روز کافی‌ برای توجيه فرار قطعاتی‌ از آن نمی‌دانند، ناچار دست به سوی‌ اين فرضيه دراز کرده‌اند.

به هر حال جدا شدن کرات منظومه شمسی‌ از کره خورشيد طبق هر دو نظريه مسلم است، تنها تفاوت در عامل اصلی‌ اين جدایی می‌باشد، بنابراين، هر دو در اين قسمت مشترکند که امکان وقوع انشقاق و تجزيه را در کرات منظومه شمسی‌ به روشنی‌ پذيرفته‌اند.
در نتیجه اصل وقوع انشقاق در کرات آسمانی‌ مخصوصاً منظومه شمسی‌ امر محالی‌ نيست که علم آن را انکار کند؛ بلکه اساس هيئت جديد در بسياری‌ از موارد بر آن نهاده شده است.

ولي بديهی‌ است اين امر در هر يک از کرات صورت گيرد نياز به نيروی‌ عظيمی‌ دارد که در پاره‌ای‌ از موارد (طبق فرضيه‌های‌ موجود) شناخته شده، مانند عامل جدایی سيارات منظومه شمسی‌ از خورشيد، و در پاره‌ای‌ از موارد شناخته نشده و هم‌چنان به صورت مرموز باقی‌ مانده است، مانند انفجار کره‌ای‌ که در مدار ميان مريخ و مشتری‌ در گردش بوده و به «آستروئيدها» و شبه سيارات کوچک تقسيم شده است.

تنها يک مسئله باقی‌ می‌ماند و آن مسئله التيام کامل اجزا قمر پس از انشقاق می‌باشد. اين موضوع در کرات منظومه شمسی‌ نيز نظائری‌ دارد چه اين که می‌دانيم بسياری‌ از ستاره‌های‌ دنباله دار که نخست از خورشيد جدا شده‌اند و در مدار خاصی‌ دور آن در گردشند نظر به اين که مدار بيضی‌ مانند آن‌ها به دور خورشيد چنان است که در يک رأس اين بيضی‌، بسيار به خورشيد نزديک می‌شود، گاهی‌ تحت تأثير جاذبه عظيم خورشيد واقع گرديده به سوی‌ آن جذب شده و برای هميشه به مادر خود می‌پيوندند.

اگر عامل جدایی شديد نباشد و انشقاق به صورت فوق العاده‌ای‌ که موجب پراکندگی‌ کامل اجزا باشد صورت نگيرد، بازگشت قطعات جدا شده و التيام آن‌ها به صورت اول تحت تأثير جاذبه همان اجزا کاملا قابل توجيه است.

زيرا می‌دانيم هر دو جسم يکديگر را طبق فرمول معروف نيوتن جذب می‌کنند و هر قدر فاصله آن‌ها کمتر، و يا جرم آن‌ها بيشتر باشد اثر اين جاذبه زيادتر خواهد بود.

قانون معروف نيوتن می‌گويد: «هر دو جسم يکديگر را به نسبت مستقيم جرم‌ها و به نسبت معکوس مجذور فاصله‌ جذب می‌کنند».

بنابراين با کم بودن فاصله خيلی زود به هم نزديک و پيوسته خواهند شد، و اين ايراد نيز حل خواهد گرديد.[2]

از مجموع بيانات فوق چنين نتيجه می‌گيريم «شق القمر» امری محال نبوده و تحت یک عامل طبیعى معمولى صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشته است، و از نظر علوم روز هم عقلانی می‌باشد.

 

-------------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[۱]. کتاب مرزهای نجوم
[2]. تفسیر نمونه ج9، ص 23.
[3]. استفاده شده از کتاب «معراج، شق القمر، عبادت در قطبین» نوشته آیت الله مکارم شیرازی.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 1 =
*****