آن چه در اين جا میخوانید، برگرفته از پندها و نصايح مقام معظم رهبري به زوجهای جواني است كه توفيق یافتهاند پيوند ازدواج را با آهنگ كلام معظم له هماهنگ كنند و در آغاز زندگي مشتركشان از سرچشمه فيض و حكمت آن عالم عارف بهرهمند شوند:
فقط يك كلمه درباره خانواده
من در يك سخنراني در سازمان ملل، حدود يك ساعت و اندي راجع به خانواده صحبت كردم. بعد به من اطلاع دادند كه تلویزیونهای آمريكا با اصراري كه در سانسور كردن و خراب كردن حرفهای ما دارند، روي اين صحبتها تكيه كرده و آن را چند بار پخش كرده و تفسير هم گذاشتهاند. فقط به خاطر گفتن يك كلمه درباره خانواده.
پيام متضمن مسأله خانواده، امروز براي غرب يك پيامي است مثل آب خنكِ گوارا، چون كمبود آن را حس میکنند.
چه قدر زنهایی كه تا آخر عُمر تنها زندگي میکنند. مردهايي كه تا آخر عمر تنها زندگي میکنند. غريب و بي انس زندگي میکنند. چه قدر جواناني كه به خاطر نبودِ خانواده، ولگرد میشوند. در آن جا يا خانواده نيست يا اگر باشد، مثل نبودن است!
در به در به دنبال آرامش
الآن دنياي اروپا و آمريكا را نگاه كنيد، ببينيد اینها چه قدر دچار اضطرابند. چه قدر ناآرامي دارند. چه قدر دنبال آرامش میگردند. چه قدر مصرف قرصهای مسكن و خواب آور زياد است، چه قدر جوانها به كارهاي بي قاعده دست میزنند، موها را بلند میکنند، لباسهای تنگ میپوشند. براي اين است كه از وضع جامعه ناراحتند. عصباني و خشمگينند. میخواهند خودشان را به آرامش برسانند؛ آخرش هم با ناكامي میمیرند. پيرمردها و پیرزنها در خانه سالمندان میمیرند. بچههایشان همراهشان نيستند. زنهایشان از آنها خبر ندارند. زن و شوهر از هم دورند.
در غرب فرزنداني كه نمیدانند پدر و مادرهايشان چه كساني هستند، زيادند. زنان و مرداني كه با هم اسماً زن و شوهرند، ولي سالهای متمادي از همديگر هيچ اطلاعي ندارند، فراوانند. زناني كه خاطرشان جمع باشد تا آخر عمرشان، تا دوران پيري آنها، سايه اين مرد بر سرشان هست و با هم زندگي خواهند كرد، كماند. مرداني كه خاطرشان جمع باشد كه اين همسرشان كه مورد علاقهشان هم هست، فردا نمیگذارد برود سراغ يك زندگي مستقل، كم هستند.
گوش شنوا كو؟!
در خود آمريكا، نسبت رشدِ فساد، ﴿انواع فسادهاي اخلاقي و جنسي و جنايت و قتل و ...﴾ در بين مردم و حتي كودكان زياد است. مطبوعات و هوشمندان جوامع غربي، دارند فرياد میزنند، مقالهها مینویسند، حرفها میزنند، هشدارها میدهند، اما به گوش كسي فرو نمیرود؛ يعني علاج ندارد. وقتي كه وضعيت را از پايه و بنيان خراب كردند و سي، چهل يا پنجاه سال بر همين وضع گذشت، با هشدار و فرياد و فلان سياست اين مشكلات حل نخواهد شد.
جوامع غربي خوشبختي ندارند. اين حرفي نيست كه من بزنم. حرفي است كه حالا ديگر متفكرانشان، دلسوزانشان و كساني كه صاحب درايتند، صاحب عقلند ـ نه سياستمدارها ـ آنهایی كه در متن جامعه هستند، الآن صدايشان بلند شده است. چرا؟ چون در آن جامعه وسايل خوشبخت زندگي كردن نيست. خوشبختي كه عبارت است از آرامش و احساس سعادت و امنيت.
الآن هم كساني كه با معارف جهاني آشنا هستند، میدانند كه به خصوص بيشتر از همه جا آمريكا ـ البته كشورهاي اروپايي هم هستند ـ فرياد خيرخواهان و مصلحان و چيز فهمهایشان بلند شده كه بياييم يك فكري بكنيم. البته به اين آساني هم نه میتوانند فكر كنند و نه اگر فكر كنند به اين آساني به علاج میرسند.
هدف شوم؛ راه كار شيطاني
آن كساني كه میخواهند در يك كشور يا جامعهاي نفوذ پيدا كنند، فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگيرند و فرهنگ خود را به آنها تحميل نمايند، يكي از كارهايشان، معمولاً متزلزل كردن بنيان خانواده است. كما اين كه در خيلي از كشورها اين كار را متأسفانه انجام دادهاند. مردها را بي مسئولیت و زنها را بداخلاق كردهاند.
انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلي يك تمدن و يك فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسلهای بعد، به بركت خانواده انجام میپذیرد. خانواده كه نبود، همه چيز متلاشي میشود. اين كه میبینید غربیها در داخل كشورهاي شرقي و اسلامي و آسيايي، اين همه سعي میکنند شهوت راني و فساد را رواج دهند، براي چيست؟ يكي از علل آن همين است كه میخواهند با اين كار خانوادهها را متلاشي كنند تا فرهنگ اين جوامع تضعيف شود؛ تا بتوانند سوار اینها شوند. چون تا فرهنگ يك ملّتي تضعيف نشود، كسي نمیتواند او را مهار كند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشود. آن چيزي كه ملتها را بي دفاع كرده است و در دست اجانب اسير میکند، از دست دادن هويت فرهنگي است. اين كار هم با برهم خوردن بنيان خانوادهها در جامعه آسان میشود.
اسلام میخواهد اين را حفظ كند. اين خانواده را نگه دارد؛ زيرا در اسلام يكي از مهمترین كارها براي رسيدن به اين اهداف، تشكيل خانواده و سپس حفظ بنيان خانواده است.
منبع: ماهنامه نامه جامعه، شماره چهل و ششم.
نظرات
محتوای مقالاتی که من مطالعه کردم بسیارخوب است