آیا مقام حضرت عباس از مقام انبیای الهی برتر است

14:16 - 1393/10/13

چکیده: گرچه اين سروران شأن و مقامشان فوق تصور ماست، امّا اين دليل نمي شود آنها را از انبيا بالاتر بدانيم زيرا عصمت انبيا قطعي و يقيني است امّا در مورد اين بزگواران روايت خاص بر عصمتشان نداريم گرچه از سيره آنها چنين به دست مي آيد كه از گناه معصوم بودند، خلاصه اين كه ما احاطه و علم لازم براي اين رتبه بندي را نداريم.

آیا مقام حضرت عباس از مقام انبیای الهی برتر است

آيا بر اساس آيات و روايات كساني مثل حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ و حضرت عباس ـ عليه السلام ـ از لحاظ مقام و رتبه در نزد خداوند، بعد از معصومين ـ عليهم السلام ـ در بالاترين مقام هستند؟ آيا حتي از أنبيا نيز بالاترند؟

پاسخ:
مي دانيم كه شأن و مقام حضرت عباس ـ عليه السلام ـ و حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ بسيار والا و بلند مرتبه است و خدمات اين دو بزرگوار براي احياي اسلام و دين خدا قابل اعداد و بيان نيست.
و يقينا مقام و رتبه اين دو و امثال اينها ـ عليهم السلام ـ بعد از ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در جايگاه بلند و رفيعي مي باشد طبق رواياتي كه در مورد شأن ايشان وارد شده، مثل روايتي كه از امام سجاد ـ عليه السلام ـ در مورد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ هست كه «انت بحمد الله عالمة بلا معلمة».(1)
شكر خدا شما دانشمند بدون استاد هستيد. و رواياتي كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ در مورد حضرت ابوالفضل ـ سلام الله عليه ـ آمده كه به ايمان استوار آن جناب اشاره دارد و هم چنين زيارت نامه اي كه امام صادق ـ عليه السلام ـ در زيارت كربلا خوانده اند: (سلام خدا و سلام ملائكه مقرب و انبياي مرسل و...) همه و همه دلالت بر عظمت شخصيت ايشان مي نمايد.
امّا بايد ديد مقام والاي ايشان بالاتر از انبياي ديگر نيز هست يا خير؟ براي پاسخ به اين سوال ابتدا معنايي راجع به مرتبه و عصمت بيان مي نمائيم. در كتب لغت رتبه به معناي منزلت و مكانت(2) و درجه(3) و منزلت نزد سلطان(4) آمده و هم چنين مرتبه به معناي موقعيت عالي و مقام عالي(5) و بالاترين نقطه كوه(6) آمده است و در اصطلاح مرتبه انسان به معناي متصف شدن انسان به مقامات الهي است(7) و عصمت در لغت به معناي حفظه، همراه با دفاع(8) و امساك و باز داري(9) و منع(10) آمده، و هم چنين به معناي نگه داشتن خداوند بنده اش را از اين كه به بدي بيافتد نيز آمده است.(11) و در اصطلاح، ملكه اجتناب از گناهان را گويند در حالي كه قدرت بر انجام آن باشد.(12)
اقوال علما در اين كه انبياء از چه چيزي معصومند مختلف است،
1. بعضي قائلند. از هر گناه كبيره و صغيره معصومند.
2. بعض ديگر گويند. انبياء از كذب معصومند چون اگر احتمال دروغ در آن ها باشد به قول آن ها اطميناني نمي ماند.
3. بعضي ديگر گويند علاوه بر گناه و كذب معصوم از سهو و اشتباه اند.(13)
4. بعض ديگر قائلند: انبياء حتي از فكر گناه هم معصومند(14) مراتب ديگري هم ذكر شده كه به كتب عرفاني بايد مراجعه شود.(15)
ادلة عصمت انبياء و ائمه ـ عليهم السلام ـ :
1. آياتي كه دلالت بر عصمت آن ها مي كند:
1. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِك خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً(16) ( اي كساني كه ايمان آورده ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت كنيد و كسي كه اطاعتش مانند اطاعت خداوند است پس بايد معصوم باشد.
2. وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ.(17) (و از ميان كساني كه آفريده ايم گروهي هستند كه به حق هدايت مي كنند و به حق داوري مي نمايند) مطلق بودن آيه دليل بر اين است كه در حال هدايت به سوي خدا، معصوم هستند.
3. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِك إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكرِ إِن كنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.(18) و پيش از تو [هم] جز مرداني كه بديشان وحي ميكرديم گسيل نداشتيم. پس اگر نميدانيد، از پژوهندگان كتابهاي آسماني جويا شويد. و مراد از اهل ذكر، انبيا و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ هستند.(19)
4. إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكمْ تَطْهِيرًا.(20) همانا خداوند اراده كرده است كه پاك كند از شما اهل بيت، آلودگي را و پاك كند شما را پاك كردني. اين آيه در خصوص عصمت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ مي باشد، در تفاسير احاديث متعددي از شيعه و سني بيان شده كه مراد از اهل بيت حضرت علي و زهرا و فرزندان آن ها ـ عليهم السلام ـ هستند.(21)
علاوه بر آيات، روايات و ادله عقلي هم بر وجوب عصمت انبيا و اوصيا وارد شده كه خواننده محترم را به كتاب هاي كلامي كه در اين مورد نگارش يافته، ارجاع مي دهيم. از جمله:
1. ترجمه الاعتقادات شيخ صدوق، ترجمه حسني، انتشارات اسلاميه، تهران، 1371ش، ص117.
2. اسرار الحكم، محقق سبزواري، نشر مطبوعات ديني، قم، 1383ش.
3. انيس الموحدين، ملا مهدي نراقي، انتشارات الزهراء، تهران، 1369ش، مقدمه حسن زاده آملي.
4. امام شناسي، سيد محمد حسين حسيني تهراني، مشهد، 1426ش، چاپ سوم.
5. ترجمه الألفين، حلي، ترجمه وجداني، ناشر هجرت، قم، 1409ق.
همه علماي اماميه معتقدند آيات و روايات و دليل هاي عقلي دليل براي عصمت پيامبران و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ است، يعني دلالت ادله بر اين بزرگواران يقيني است.
پس مي توانيم بگوئيم انبيائي كه عصمت آنها قطعي است و برگزيدگان خاص الهي مي باشند، به طور يقين از بقيه مردم از لحاظ مقام و رتبه بالاترند، امّا در مورد ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ كه به اعتقاد شيعه بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در بالاترين مرتبه قرار دارند، دليل خاص و روايات خاصي داريم كه به آن ها تمسك مي جوئيم:
1. آيه مباهله: فَمَنْ حَآجَّك فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَي الْكاذِبِينَ(22). پس هر كس بستيزد با تو در آن بعد از آنكه آمد تو را دانش بگو بياييد بخوانيم فرزندان ما و فرزندان شما را و زنان ما و زنان شما را و ما خود را و شما خويش را سپس دعا كنيم، پس بفرستيم لعنت خدا را بر دروغگويان.
و حديث ثقلين: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: همانا من دو گوهر بزرگ ميان شما مسلمانان مي گذارم كه اگر شما به آن چنگ بزنيد هرگز به گمراهي نمي افتيد، يكي كتاب خدا و ديگري اهل بيت من ـ عليهم السلام ـ(23)
ولي در مورد غير چهارده معصوم ـ عليهم السلام ـ افرادي مانند حضرت ابالفضل و حضرت زينب و حضرت معصومه ـ عليهم السلام ـ ، آيا مي شود گفت كه بعد از چهارده معصوم در بالاترين درجه هستند و از همه انبياي الهي بالاترند؟ براي پاسخ به اين سوال بايد ديد آيا اينها نيز از درجه عصمت برخوردارند يا خير؟ از معاني كه براي عصمت بيان شده روشن مي شود كه عصمت داراي مراتبي است. همچنان كه از كلام امام خميني (ره) اين معنا استفاده مي شود كه ايشان قائل به عصمت كبري و عصمت مطلقه و غير اينها شده اند، كه چهارده معصوم ـ عليهم السلام ـ داراي كبرايند، امّا بعضي معصومين ـ عليهم السلام ـ از انبياء و اولياء ـ عليهم السلام ـ صاحب اين عصمت نيستند.(24)
با مطالعه سيره حضرت زينب و حضرت عباس و حضرت معصومه ـ عليهم السلام ـ به اين نتيجه مي رسيم كه آنان در زندگي خود مرتكب گناه نبودند، لذا مي توان مقام عصمت از گناه كبيره و صغيره را براي آنان اثبات نمود امّا اين كه آيا درجات بالاتر از اين عصمت را هم دارا بودند براي ما معلوم و مشخص نيست و ما احاطه اي به شخصيت آنان نداريم.
در عين حال روايتي موجود است كه مقام حضرت عباس ـ عليه السلام ـ از همه شهدا بالاتر است و شهيدان به حال او غبطه مي خورند.(25) گذشته از اينها ما نبايد به خاطر تعصبات ديني براي بالا بردن درجه اشخاص، مقام ديگران را، آن هم انبياء الهي پائين بياوريم، آنچه مهم است اين است كه اين بزرگواران در زندگي خود به تمام معنا بنده خدا و تابع واقعي امام زمان خود بودند و اين مقام نه تنها كم نيست بلكه رسيدن به آن آرزوي علما و بزرگان و تمام شيعيان واقعي بوده و هست.
خلاصه اين كه ما احاطه و علم لازم براي اين رتبه بندي را نداريم و چون دليل معتبري هم از معصومين در اين زمينه وارد نشده است، سكوت مي كنيم و تنها مي گوييم مقام حضرت زينب و عباس ـ عليهما السلام ـ بسيار بالاست والله العالم.
نتيجه: گرچه اين سروران شأن و مقامشان فوق تصور ماست، امّا اين دليل نمي شود آنها را از انبيا بالاتر بدانيم زيرا عصمت انبيا قطعي و يقيني است امّا در مورد اين بزگواران روايت خاص بر عصمتشان نداريم گرچه از سيره آنها چنين به دست مي آيد كه از گناه معصوم بودند.

پاورقی:

1. کشف الاسرار، ج2، ص280، نق از فاضل در نبوي، اسرار الشهادة المجلس السابع، ص346.
2. فيومي، احمد بن محمد، مصباح المنير، ج2، ص218.
3. العين، ج8، ص115.
4. لسان العرب، ج1، ص410، ابن منظور، دارالفکر، بيروت، 1414ق.
5. فرهنگ ابجدي، رضا مهيار، تهران، انتشارات اسلامي، 1410ق.
6. لسان العرب، ج1، ص410، ابن منظور، دارالفکر، بيروت، 1414ق.
7. موسوعة مصطلحات ابن خلدون و الشريف علي محمد الجرجاني، رفيق عجم، ناشر، مکتبة لبنان ناشرون، بيروت، 2004م، ج2، ص418.
8. المصطفوي، حسن، التحقيق، تهران، 1393ق، ج8، ص154.
9. اصفهاني، راغب، المفردات، ج1، ص569.
10. ابن منظور، لسان العرب، دارالفکر، بيروت، 1414ق، ج12، ص403.
11. المصطفوي، حسن، التحقيق، تهران، 1393ق، ج8، ص153.
12. السيد الشريف علي بن محمد الجرجاني، التعريفات، ناصر خسرو، تهران، 1370ش، ج1، ص65.
13. شرح فارسي تجريد الاعتقاد، ابو الحسن شعراني، انتشارات اسلاميه، تهران، ص488.
14. نبوت از ديدگاه امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، 1380ش، ص122.
15. همان.
16. نساء:59.
17. اعراف:181.
18. نحل:43.
19. آلوسي و التشيع، سيد امير محمد قزويني، ناشر، مرکز الغدير للدراسات الاسلاميه، قم. 1420ق، ص181.
20. احزاب:33.
21. آلاء الرحمن في تفسير القرآن، محمد جواد بلاغي نجفي، ناشر بنياد بعثت، قم، 1420ق.
22. آل عمران:61.
23. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، موسسه الوفاء، بيروت، لبنان، 1404ق، ج2، ص99، باب 14.
24. نبوت از ديدگاه امام خميني، موسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني، 1380ش، ص126.
25. شريف قرشي، باقر، کتاب زندگاني حضرت ابالفضل، ترجمه، سيد حسن اسلامي، به نقل از ملحمة اهل البيت، ج3، ص330، نرم افزار 200 کتاب، گروه مهر و قلم.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.