با سلام خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما در بیان مشکلات مشخص است که حواستان به افراد بوده و مراقب هستید کسی از شما دلگیر نشود. وظیفه شناسی، تلاش و همت شما در انجام کارهایی که به شما واگذار میشود از خصوصیت خوب دیگر شما است که جای تقدیر و تشکر دارد.
اولین مطلبی که به ذهن خطور میکند تفاوت نسلها و نوع افکار و رفتارشان است. اینکه دو نفر نتوانند یکدیگر را به درستی درک کرده و از خواستهها و نیازهای همدیگر با خبر باشند، شروع فاصلهها بوده و به مرور این از هم دور شدنها به سو تفاهم و در نهایت به تنش و اختلاف تبدیل خواهد شد.
حال این عدم درک و همدلی ممکن است از تفاوت سن و سال بوده یا تحصیل و هر چیزی شبیه آن که باعث شود طرفین برداشتشان از هر اتفاقی متفاوت باشد. ما نظری متفاوتتر از شما در مورد مادرتان و علاقهاش به شما داریم. ممکن است پدر و مادری در حق فرزندانشان به خاطر عدم توانایی یا همان نداشتن درک درست از نیازها، درست و مناسب و یا به حق رفتار نکنند؛ اما هیچکدام دلیل نمیشود که آنها فرزندشان را دوست ندارند.
ممکن است در بین صحبتها در این جلسه جملاتی را بشنوید که ناراحتتان کند، از این بابت پیشاپیش از شما عذرخواهی کرده و این صراحت در گفتار را بگذارید پای دلسوزی و نگرانی ما.
سؤالی را در این راستا از خدمت شما دارم و آن هم این است که: آیا رفتارهای شما با مادرتان مانند خواهرتان است؟ یعنی انتظار دارید بدون هیچ دلیلی مخاطب شما بپذیرد که مادرتان بدون در نظر گرفتن هیچ ملاک و معیاری نسبت به خواهرتان مهربانتر بوده و در مورد شما بی مهر است؟ پس ابتدا به دو مسئلهٔ مهم در این زمینه توجه کرده و سپس به ادامهٔ جلسات بپردازیم:
اول اینکه از کجا مشخص شده و ثابت شده که مادرتان در این مسئله کوتاهی کرده است؟ ممکن است شما برداشت درستی نکرده و نتوانستهاید تحلیل درستی از رفتارهای ایشان داشته باشید؟ احتمال بدهید که روی شما به عنوان یک شخصیت ساخته و رشد یافته حساب دیگری باز کرده و پیش خودش فکر میکند شما نیازی به تدبیر، دعا و محبتهای ظاهری ندارید.
بله دقیقاً درست برداشت کردید، گاهی عدم توجه والدین از روی بی تفاوتی نیست بلکه از روی خاطر جمعی و نداشتن نگرانی است و برعکس اگر نسبت به فرزند دیگر توجه بیشتری دارند، او را ضعیف و مستحق توجه میدانند. البته ما این رفتار را تأیید نمیکنیم؛ اما به هر حال علتهای یک رفتار بوده و میتواند برای شما بسیار اهمیت داشته باشد که در نزد مادرتان بزرگ بوده و توقع و انتظار ایشان از شما به همین خاطر، بالا است.
دومین مطلب این است که هر فردی که تلاش و کار زیاد میکند تنها یکی از شرطهای عزیز شدن را توانسته عملی کند، بقیهٔ شروط را نیز باید در نظر گرفته و از آنجایی که شما را اهل فهم و درک میدانیم مقداری سنگینتر و عمیقتر این مسئله را باز میکنیم.
یکی از شرطهای عزیز شدن این است که بدون داشتن توقع و انتظاری برای جبران باید کارها را انجام بدهید. اینکه منتظر باشید کارهایی را که انجام میدهید را بخواهید بیان کرده و با عرض معذرت بخواهید منت بگذارید نتیجهٔ عکس خواهید گرفت. حتی دوست داشتن و احترام به دیگران باید بی قید و شرط بوده و طمعی در آن نباشد تا پایدار و عمیق بماند.
لذا شما در قدم اول سعی کنید مادرتان را درک کرده و نسبت به رفتارهایی که دارد منصفانهتر و منطقیتر برخورد کنید. بهعنوانمثال ممکن است مادر شما در دل و به صورت مخفیانه به شما و آیندهٔ شما فکر کرده و دعاهایش را نسبت به شما به صورت دلی و در خلوت انجام دهد و شما از آن بی خبر باشید.
در قدم بعدی زود رنجی و حساسیتهایتان را کنترل و مدیریت کنید که باز هم عرض کنم، ممکن است نهایتاً و در کل حق با شما بوده و مقداری نسبت به شما بی مهری کرده باشند؛ اما شما باید مراقب خودتان بوده و در این مسئله بتوانید از مهارتهایی که دارید استفاده کنید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی و افزایش مهارت دارید یادداشت بگذارید تا کارشناسان ما تا رسیدن شما به آرامش و حل نسبی مشکل کنارتان باشند.
موفق باشید.
سلام مجدد دارم خدمت شما همراه گرامی
از حسن همراهی و دقت شما در جلسات مشاوره تشکر کرده و پیگیری شما را ارج مینهیم.
شخصیت و شکل گیری آن به عوامل زیادی وابسته بوده که رشد آن تا حدی در اختیار شخص بوده و مقداری که کم هم نیست در زمان معین و گاهی به دست دیگران انجام میشود.
مثلاً در این بین نمیشود نقش والدین را نادیده گرفت که این ایفای نقش حتی قبل از بارداری برای آنها باید مهم بوده و در درست اجرا کردنش دقت و همت کافی را داشته باشند. قانون وراثت را یکی از اصلیترین عوامل شکل گیری شخصیت میتوانیم ذکر کنیم. اگر بخواهیم در یک کلمه این قسمت را تعریف کنیم، میگوییم " ذات ".
جامعه و محیط نمونهٔ دیگری است که خوب و بد بودن آن در شکل گیری شخصیتها دخالت مستقیم دارد. پس اینکه کجا و در چه محلی زندگی میکنید مهم است. دربارهٔ این قسمت نیز باید دقت شود که محل سکونت و یا حتی مدرسهٔ محل تحصیل را با شاخصههای مطلوب رصد کرده و بعد برای استفاده از آنها اقدام کرد. " پرورش " کلمهٔ مناسب این قسمت است.
به هر حال از این نمونهها وجود داشته که شاید صحبت کردن در مورد هرکدام به صورت مفصل و مستقل جایگاهی نداشته باشد و الان برای شما در نظر گرفتن این مطالب به آن صورتی که دلخواه ما است، نتیجه نخواهد داشت. اما توجه کردن به آنها در کنار مطالب بعدی میتواند آرامش خاطری را به شما هدیه بدهد. به این معنا که در صورت نداشتن شخصیت مورد هدف، مقصر را خودتان ندانسته و به سرزنش خود نپردازید. حداقل بدانید که در این مواقع عوامل متعدد را بررسی کرده و مسائلی که به خودتان مربوط است و در اختیارتان میباشد را پیگیری کنید.
دوران نوزادی، نوپایی، دوران پیش از مدرسه و دوران مدرسه، نوجوانی، هر کدام جداگانه در شکل گیری شخصیت شما نقش داشته که چگونه گذراندن آنها بر شخصیت فعلی شما تأثیر بسزایی را داشته است.
کاری که شما باید انجام دهید این است که ابتدا ببینید فکر و ذهنتان به چه چیزهایی گرایش دارد؟ احساسات و عواطف و الگوهای فکری شما در چه قالبهایی بوده و نحوهٔ بهره برداری شما از آنها چگونه است؟ کنترل، مدیریت و در نهایت تقویت هر کدام کار بعدی شما محسوب میشود. شما وقتی در موقع عصبانیت و ناراحت شدن از یک شخص نتوانید درست عمل کنید مطمئناً نتیجه چیزی نخواهد شد که شما و اطرافیان انتظارش را دارند. هیجانات و احساساتتان را مدیریت کنید، نه اینکه سرکوب کنید.
به هر حال با دیدن رفتارها و برخوردهایی که منطقی نبوده و مستحق آن نیستیم، ناراحت کننده بوده و با شدید شدن آنها، ناراحتیها به عصبانیت و حتی پرخاشگری نیز تبدیل خواهد شد. طبیعی بودن این واکنشها را همه میدانیم؛ اما اینکه چگونه بروز بدهیم که بتوانیم بعداً ساماندهی کنیم بسیار اهمیت دارد. این یکی از قدمهای مهم و اولیهای است که باید شما محکم برداشته و موفق شدن در این مرحله شما را ناخودآگاه به مرحلهٔ بعد هدایت میکند.
شناخت ارزشهای اخلاقی کار مهم و البته سخت دیگری است که نیاز است در چند جلسه پیرامون آن صحبت کنیم که در این زمینه پیشنهاد بنده این است که از روایات و احادیث اخلاقی که توسط معصومین علیهمالسلام بیان شده است را در حد امکان و نیاز جمع آوری کرده و پیرامون آن تحلیلها و توضیحاتی داشته باشیم. به هر حال انسانهای بزرگ به عنوان اسوه و الگو، در قالبهای رفتاری و گفتاری، راهنماییها مؤثر و مفیدی را ارائه میکنند.
از داشتن سوءظن گرفته تا حسد و کینه، داشتن و نحوهٔ از بین بردن آنها در کلمات نورانی بزرگان ما آمده که در صورت آمادگی و تمایل در جلسات بعدی به صورت موردی به آن خواهیم پرداخت.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما کاربر گرامی
از اینکه در عزت و شخصیت همسرتان توجه و دقت دارید تقدیر و تشکر میکنیم. بسیار پسندیده است ما خواهان این باشیم که دیگران نیز مثل ما قدر و منزلت و جایگاه عزیزانمان را بدانند و نسبت به آن حساس باشند.
بله دقیقاً همین یک جمله راهگشای شما بوده و برای اینکه به این هدف برسید باید تعریف درستی از این عزت و احترام در نزد همسرتان داشته باشید. دو مطلب در ابتدای اینکه صحبتهایتان را خواندم به ذهنم آمد: اول اینکه آیا اطرافیان از کمکهایی که توسط همسرتان دریافت میکنند، نگاه و برداشتی که شما دارید را دارند؟ یعنی واقعاً قصد کوچک کردن و تحقیر ایشان را دارند یا به عنوان یک شخصی که برای همه مفید است و به قول امروزیها، روی او حساب باز میکنند؟
یاد کردن از یک شخص به عنوان یک فرد مفید و تأثیرگذار چیز کمی نیست و نباید از آن به سادگی گذشت. گره گشا بودن و کمک کردن به دیگران چیزی نیست که خود شما هم بخواهید آن را نادیده گرفته و از ارزشهایش به راحتی بگذرید. پس این احتمال نیز وجود دارد که همسر شما را امین و حامی خود دانسته و به عنوان یک استوانه به او در مواقع لزوم تکیه کرده و از او کمک میگیرند.
مطلب بعدی خود همسرتان است، حسی که شما دارید را ایشان هم دارد؟ یعنی از انجام کار برای اطرافیان خوشحال شده یا مجبوری آنها را انجام میدهد؟ این مهم است که ببینید خواسته و رضایت همسرتان در چیست و تا بتوانید به آن احترام بگذارید. در نهایت اگر این نوع کارها و کمکها برای شما هزینهای ندارد و فقط شما را حساس کرده، به بی تفاوتی روی آورده و به اولویتهای دیگر زندگیتان بپردازید.
اما ممکن است نتوانید مطالب بالا را برای خودتان هضم و حل کرده و باز هم این اذیت شدنها را برای خودتان خریداری کنید. کافی است مجدد به سطر اول باز گشته و تعریفی که از عزت نفس و احترام در ذهن خود دارید را به همسرتان با مهارتهایی که خدمتتان تقدیم میشود انتقال دهید.
فرهنگ تقدیر و تشکر را در دستور کار خود قرار بدهید. کارهای همسرتان در نزد شما بزرگ جلوه کرده و سعی کنید ارزش عملکردهای ایشان را بالا ببرید و قیمتهای نجومی را در نظر بگیرید. تعریف و تمجید از کارهایی که برای منزل و خانواده انجام میدهد از جملهٔ این موارد بوده که طرف مقابل احساس عزتمندی و ارزشمندی خواهد کرد.
به نوعی شما به صورت غیر مستقیم به همسرتان میرسانید که کارهایش بهایی دارد و هر کسی بهای کافی و لازم را نپردازد، از دریافت خدمات محروم خواهد شد. مفتی کار کردن و دم دست بودن را کنار گذاشته و سعی خواهد کرد در قبال خدماتی که انجام میدهد خدمات متقابل دریافت کند.
ناگفته نماند این راهکار بدون در نظر گرفتن این مشکل نیز برای همهٔ خانمها توصیه شده و سفارش میشود با ترویج فرهنگ تقدیر و تشکر از همسرشان، فرزندان و اطرافیان را نیز به این امر دعوت کرده و ضمن تأیید کردن جایگاه مردان، از بهره بری رایگان از همسر توسط دیگران جلو گیری کرده و به نوعی مردان را با خود همراه کنند.
البته سر حرفمان که گفتیم از حساسیتتان در این مورد تا جایی که میشود و امکان دارد کم کرده، به مسائل مهمتری بپردازید. همینکه خانوادهاش با شما و همسرتان رابطهٔ خوبی دارند بسیار ارزشمند بوده و موارد متعددی داریم که حاضر هستند هزینههای چندبرابری از این را پرداخت کنند اما همراهی و رضایت خانوادهٔ همسر را داشته باشند.
ناگفته نماند اگر نتوانید آن تعریفی که خدمتتان تقدیم شد را به درستی برای همسرتان داشته باشید و از طرفی به این حساسیت نیز ادامه بدهید، با مشکلات بزرگتری روبرو خواهید شد که حل کردن و جبران آن سختتر نیز خواهد شد. یکی از این آسیبها و مشکلات پنهان کاریهایی خواهد بود که توسط همسرتان شروع خواهد شد.
از یک طرف ناراحتی و نارضایتی شما را خواهد داشت و از طرفی با تعارف و رودربایستی که با خانوادهاش دارد او را اذیت و تحت فشار خواهد گذاشت؛ لذا سعی خواهد کرد تا بتواند بدون اطلاع شما وارد عمل شده تا از هر دو طرف ایمن شود. حتماً مراقب هشدار آخر نیز باشید و با همان دو راهکار جلوی گرفتاریهای بعدی را بگیرید.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از توجه شما نسبت به انجام دادن برخورد مناسب با جنس مخالف را تحسین کرده و امیدواریم همهٔ دختر خانمها بتوانند با درایت و هوشیاری از سرمایههای خود که بسیار ارزشمند هستند، مراقبت و محافظت کنند.
بله درست است، شما سرمایهای به نام شخصیت و عزت نفس دارید که باید مراقبش باشید. بگذارید بدون تعارف خدمتتان عرض کنم و امیدوارم ناراحت نشوید: همیشه اصل بر حسن نیت بوده و در قدم اول از نیت خوب طرف مقابل باید صحبت کنیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، اما در این موضوع شما اصل را بر استفادهٔ ابزاری از دختران توسط پسران قرار داده و بر مبنای این نگرش اقدام کنید.
اینکه ایشان از کجا شما را میشناسد و از چه طریقی با روش و منش شما آشنا شده و پسندیده است بسیار مهم است. ارتباط و ربط اخلاقی و رفتاری شما با آقاپسر در چه حدی و به چه مناسبتهای بوده که ایشان توانسته شما را مورد ارزیابی قرار دهد و تأییدتان کند؟
در قدم بعدی این تأییدیه و یا بهتر بگوییم خوش آمدنشان قرار است به کجا رسیده و به چه هدف و انگیزهای ایجاد شده؟ اگر تنها و تنها برای ازدواج است ادامهٔ مطلب را بخوانید و جلسات را ادامه میدهیم، اما اگر قرار است برای دوستی و یا به بهانهٔ همان ازدواج مدتی باهم بودن و بیشتر آشنا شدن و بعد خواستگاری کردن است، همین جا از صفحه خارج شده و اصلاً پاسخی مبنی بر ادامهٔ رابطه با این شخص نفرستید.
اگر ایشان هم مثل شما که فقط و فقط به ازدواج فکر میکنید، فکر میکنند، لازم نیست اصلاً کاری انجام داده و سختی به خودتان راه بدهید. کافی است بگوئید شما بدون مشورت و حضور خانواده با هیچ پسری نه صحبت کردهاید و نه این کار را خواهید کرد و موردش نیز برای شما فرقی ندارد. با این کلام شما عملاً و به صورت خیلی محترمانه و غیر مستقیم ایشان را به خواستگاری از خودتان دعوت کردهاید. کاری که غالباً دختران انجام داده و باید انجام بدهند. هدایت هر پسری در همان مرحلهٔ شروع آشنایی و رابطه به خانواده، بهترین، بی آسیب ترین و مطمئنترین عملکرد برای یک دختر خانم محسوب میشود.
با این برخورد دو نوع واکنش را شاهد خواهید بود که هر دو به نفع شما است. یا پسر این اقدام را انجام نداده و باز دنبال بهانه میگردد و با گفتن جملاتی مثل: الان شرایطش را ندارم، باید در فرصت مناسب با خانواده مطرح کنم، دنبال شغل هستم... سعی بر نگه داشتن شما در رابطه خواهد داشت که مسلماً شما این را نخواسته و از نیت وی آگاه خواهید شد. یا به طور طبیعی از پیشنهاد و واکنش شما بسیار خوشحال شده و شما را اهل رابطههای پنهانی و دوستی ندیده، اقدام به خواستگاری خواهد کرد.
پس کافی است شما به سردی و سختی پاسخ داده و درخواست اقدام رسمی برای خواستگاری داشته باشید. اصلاً در این مورد نگران نباشید که ممکن است دور شما را خط کشیده و به قول معروف مرغ از قفس بپرد، اکثر پسران عاشق دختران سر سخت و سرد در ارتباطهای اولیه هستند.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
چقدر خوب است که شما به فکر استحکام زندگیتان بوده و دنبال این هستید که بتوانید به نوعی خودتان را با همسرتان و ایشان را نیز با خواستههایتان همراه کرده و برای راضی نگه داشتنشان تلاش میکنید. مطمئن باشید این روش و سبکی در پیش گرفته و نظر همسرتان برای شما حتی در رفت و آمدها مهم است، مفید بوده و به زودی ثمرات آن را در زندگیتان مشاهده خواهید کرد.
بله دقیقاً همان مطلبی که به ذهن شما رسید را میخواهیم تأکید کنیم، اینکه مردان دوست دارند همسرانشان با نظرها و خواستههایی که دارند همراه و موافق باشند. به نوعی این همراهی و به قول امروزیها، گوش به حرف دادن را از نشانههای اقتدار مردانگی خود دانسته و هر کجا احساس کنند خدشهای به آن وارد میشود به سرعت و در صورت نیاز به شدت واکنش نشان داده و دفاع میکنند.
پس در این قسمت لازم است شما مدتی و به صورت مفصل در مورد مردان، نیازها، خصوصیات اخلاقی و... مطالعه کرده و شناختتان را نسبت به جنس مرد به صورت عمومی و در مورد همسرتان به صورت خصوصی و ویژه، بیشتر کنید. بگذارید خیلی ساده و شفاف حرفی را که قرار است در آخر بزنیم را همین ابتدا بیان کرده و بعد اگر سؤال و ابهامی در موردش داشتید یادداشت بگذارید تا به صورت مفصل و مستقل پیرامون هر کدام در خدمتتان باشیم:
گیر دادن مردان، اعمال قدرت و محدودیت توسط آنها برای خانمها نشانهٔ اعتراض داشتن و در مواردی خواستگاه ثابت کردن مطلبی است که ممکن است نادیده گرفته شود. اینکه شما چرا باید بدون اینکه رضایت کامل همسرتان را برای رفتن به منزل پدر و مادرتان نداشته باشید جای حرف دارد. اصلاً چرا در برنامهریزیهایتان تجدید نظر نکرده و به همراه ایشان به رفت و آمدهایتان نمیپردازید؟
در این قسمت لازم است شما اولویتهایی را در نظر گرفته و طبق آن عمل کنید. درست است سر زدن و توجه به والدین بسیار اهمیت داشته و باید در اولویتهای اولیه قرار بگیرد، اما توجه داشته باشید در کنار حفظ و احترام جایگاه همسرتان، به این مهم بپردازید تا خدشه و ضربهای به هیچکدام وارد نشود.
اگر همسرتان ناراضی باشد که برای دیدن خانوادهتان نروید، طور دیگری رفتار میکرد اما اینکه با ابراز ناراحتی برای این رفت و آمد کام شما و خودش را تلخ میکند یعنی به نوع این رفتنها اعتراض داشته و به صورت غیر مستقیم از شما درخواست تجدید نظر دارد.
در گام بعدی و در صورت تکرار این نوع رفتارها مردان احساس خطر کرده و میترسند که مهار، کنترل و مدیریت زندگی از دستشان گرفته شده و نتوانند تصمیم گیری کنند. لذا اگر میخواهید اوضاع فعلی روبهبهبود رفته و دیگر شاهد رفتارهای مشابه از جانب همسرتان نباشید، سعی کنید در کارها و تصمیمگیریهایتان ایشان را دخالت داده و مشورت بگیرید. تا جایی که میشود و امکان دارد بگذارید حرف آخر را ایشان بزند و تصمیم نهایی را به ایشان واگذار کنید.
شاید بگویید اینطور که نمیشود، پس خواستهها و نیازها من چه خواهد شد؟ دائم مخالفت کرده و از همهٔ کارها و چیزهایی که دوست دارم باید دل کنده و در حسرت داشتنشان و به رسیدنشان بمانم. باید عرض کنم با توجه به مطالب بالا در مرحلهٔ نخست بله درست است ممکن است مدتی مجبور شوید از خواستهها و نظراتتان کوتاه بیایید ولی این مدت موقت و بسیار محدود است. اولاً تا زمانی که ایشان خاطر جمع شود نقطه تصمیم گیری خانواده ایشان است این مدت ادامه خواهد داشت و در مرحلهٔ بعد اگر میخواهید این مدت کوتاهتر شده و زودتر بتوانید با آرامش و به همراهی همسرتان به خواستهها و نیازهایتان برسید کافی است هر کاری و هر چیزی را که میخواهید در جای خود، در زمان مناسب و با بیانی که از روی مهارتهای مربوطه باشد، مطرح کنید.
اگر در این زمینه نیاز به آموزش داشته و حس میکنید مهارت لازم و کافی را ندارید، یادداشت بگذارید تا در جلسات آینده به صورت مستقل و مفصل به آنها بپردازیم.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما در مراقبت و تربیت فرزندتان تقدیر و تشکر میکنیم. بسیار پسندیده است که والدین نسبت به رفتارهایی که ممکن است برای فرزندانشان آسیب داشته باشد، حساس شده و برای حل شدنش اقدامات لازم را در قالب مهارت آموزی انجام دهند.
افراد بر حسب عوامل ژنتیکی و یا برخوردهای اجتماعی اطرافیان و نوع تربیتهایی که والدین و مربیان در دستور کار قرار میدهند ممکن است به برون گرا و درون گرا تبدیل شوند که البته در ابتدا قصد نداریم فرزند شما را داخل در این تقسیم بندی کرده و بر مبنای آن صحبت کنیم.
در نوع و تیپ شخصیتی افرادی مثل فرزند شما ممکن است بی میلی و یا همان غیر اجتماعی بودن مشاهده شود. نداشتن دوست، عدم توانایی در شروع و یا ادامهٔ صحبت و گفتگو، نداشتن مهارتهای همراهی کردن و همدلی نیز از دیگر نشانههای چنین افراد است. کم رو بودن و در صورت ادامهٔ این وضعیت، منزوی شدن و مورد سو استفاده قرار گرفتن یکی از خطراتی است که به خوبی شما آن را احساس کردهاید.
حالا باید ببینید که ریشهٔ این مسئله کجاست تا از همان جا شروع به حل کردن کنید. بهعنوانمثال محدودیتها و قوانین بیش از حد که در نهایت به سرزنش برسد، فرد را افسرده و ناامید میکند. پس بازنگری و ارزیابی رفتار والدین و اطرافیان، میتواند شروعی برای بهتر شدن اوضاع فعلی باشد.
رفتار داخل خانواده و برخورد اطرافیان خصوصاً پدر و مادر با یکدیگر تأثیرات بسیار زیادی در فرزندان داشته که در این مورد اگر نیاز به راهنمایی دارید طی یک یادداشتی بفرمایید تا کارشناسان ما مطالب مفید و لازم را خدمتتان تقدیم کنند.
دادن روحیه و تقویت اعتماد به نفس کار بعدی و در شاید بگوییم اصلیترین اقدامی است که لازم است در راستای اجتماعی کردن فرزندتان انجام دهید. در بعضی موارد خود والدین نه تنها برای تقویت اعتماد به نفس و رشد شخصیت فرزندان تلاشی نکرده بلکه در ضعیف کردن و از بین بردن آن مهارت خاصی دارند. البته این برخورد ناخودآگاه انجام شده و گاهی از روی دلسوزی و شاید هم راهکار درست انجام میشود. برچسب زدنهای منفی در این قسمت ممنوع بوده و اگر تابهحال احیاناً از آن استفاده میکردید، حذف شود. تو نمیتوانی، تو ضعیفی... از نمونه جملاتی است که بهکاربردن آنها بسیار خطرناک است.
اصلاً لازم نیست در تعاملات فامیلی و اجتماعی که به همراه او هستید کمک کرده و به جای فرزندتان پاسخ بدهید. حتی در احوال پرسی و سؤالاتی که دیگران از او میپرسند دخالت نکرده و بگذارید خوب یا بد، ناقص یا کامل خودش مستقلاً پاسخگو باشد. بر این که حتماً پاسخ بدهد یا بعداً برای عدم توانایی در برقرار کردن ارتباط و پاسخ دادن او را سرزنش کنید، اصرار نداشته باشید.
ترتیب دادن گفتگوهای دو نفره بسیار مؤثر بوده و نباید از آن غافل شد، ممکن است این اقدام در قالب یک بازی باشد، طراحی و ابتکار بازیهای مربوط به این قسمت را حتماً فرا بگیرید و در صورت لزوم بفرمایید تا در جلسهٔ بعدی به نمونههایی از آن اشاره کنیم.
نمونه کار دیگری که میتوانید به راحتی و بدون هیچ زحمتی انجام دهید به حرف گرفتن فرزند است، اینکه به صورت روزانه با تدوین سؤالات و خواستههایی در قالب گزارش خواهی انجام شود. سؤال کنید در مدرسه چه اتفاقاتی افتاده و چه درسهای را به او آموزش دادهاند نیز خالی از لطف نخواهد بود. اینکه با فرد صحبت شود و دقت او را نسبت به پیرامون و اطرافیان با دقت و توجه کند، کشش وی را به اطراف خود روزبهروز بیشتر خواهد کرد.
او میداند که امروز به محض رسیدن به منزل و در طول روز سؤالاتی را باید پاسخ دهد؛ لذا سعی خواهد کرد اطلاعاتی جمع آوری کرده تا دستش از کلمات و جملات خالی نباشد. ممکن است در ابتدای این کار کوتاه و مختصر مثل: هیچی، نمیدانم، دقت نکردم، حواسم نبود... مواجه شوید اما شما توجه نکرده و با سؤالات ریزتر و جزئیتر، توضیحات بیشتری را بخواهید. البته نکتهای را که نباید فراموش کنید این است که در راستای خواستن توضیح و پاسخ اصرار و زیاده روی نکرده و سخت گیر نباشید.
در کارهایی که حتی شخصی خودتان است از فرزندتان مشورت گرفته و کمی سن او باعث نشود دخالت داده نشده و از فکر او استفاده نکنید. به همراه بردن برای خرید و نظر خواهی برای رفتن مهمانی آخر هفته نمونههایی است که تعامل گفتاری را تقویت خواهد کرد. مشارکت دادن بچهها در کارهای خانواده، آنها را برای داشتن و تقویت مهارت حل مسئله آماده خواهد کرد.
پس در قدمهای اولیه بهتر است شما خودتان نقش یک دوست و همراه را برای فرزندتان ایفا کرده و لذت داشتن یک دوست را به او بچشانید. مطالب بالا که اکثر آن به اقدام و تلاش شما نیاز دارد را نکته برداری و در دستور کار قرار داده و سؤالات و ابهامات احتمالی را در قالب یادداشت، به کارشناسان ما ارجاع داده تا ضمن ارسال مطالبی که ممکن است نیاز داشته باشید، برای شما توضیح داده و تبیین گردد.
موفق باشید.
سلام مجدد دارم خدمت شما همراه گرامی
مطمئناً سعی و تلاش شما در این زمینه مفید بوده و کمترین آن تغییر سبکها و روشهای رفتاری بوده که شاهد هستید.
تأکید ما که در قالب یک نکته خدمت شما بیان شد؛ واکنشهای مثبتی بود که شما در قبال عوض شدن همسرتان باید انجام میدادید. در بعضی موارد یکی از زوجین بعد از اینکه تلاش میکنند طرف مقابلشان را به اشتباهش متوجه کنند، از برخورد مناسبِ بعد از پذیرش توسط طرف مقابل غافل میشوند.
یکی از این غفلتها زمانی است که مثلاً همسر شما متوجه کوتاهیهایش شده و الان سعی بر جبران دارد اما شما به هر دلیلی راه را باز نکرده و از این رفتار استقبال نمیکنید. یکی از این علتها میتواند مقابله به مثل یا به قول سادهتر، رو کم کنی باشد. عذرخواهی، جبران، دادن هدیه و هر کاری را که نشانهٔ ندامت و پشیمانی هست را باید بپذیرید و تلاش همسرتان را به بار نشسته نشان دهید. که خود این مطلب نیز میتواند به شکلهای مختلف صورت بگیرد که یک نمونه تقدیر و تأیید زحمات و تلاشها در راستای تغییر است.
مطلب بعدی که در طول جلسات اشاره کردیم و در این جلسه به صورت مفصل به آن میپردازیم، داشتن عزت نفس و منش کریمانهای است که شما میتوانید در گفتارها و رفتارهایتان از آن استفاده کرده و عکسالعملهای اطرافیانتان را کنترل و مدیریت کنید. حتی اگر قرار است به قول خودتان شما را با حرفها و برخوردهایشان اذیت کنند، ناخودآگاه به این نتیجه برسند که نمیتوانند به شما آسیبی رسانده و اذیتتان کنند.
یکی از کارهایی که باید انجام بدهید، خودشناسی و یا اگر بخواهیم در قالب مهارت آموزی و کسب و افزایش مهارتها بیاوریم، خودآگاهی را سفارش و تأکید میکنیم. بله دقیقاً کارها و اقداماتی که انجام دادید را این بار به صورت تخصصی، مستقل و جداگانه انجام داده و در این زمینه حرفهای شوید.
نقاط قوت و مثبت به جای خود باید شناخته و در جای خود از آن استفاده شود؛ اما موردی را که در اینجا بسیار حایز اهمیت دانسته و واقعاً نتیجهٔ آن را طی یادداشتی به ما انتقال بدهید این است که نقطه ضعفهایتان را بشناسید و روی آنها تمرکز کرده و برای مدیریت آنها همت کنید. همان چیزی که دیگران ممکن است از آن باخبر بوده از همان جا شما را اذیت کنند ولی شما از آن بی خبر هستید.
با تمرکز و تسلط در این قسمت، کار را برای کسانی که به هر نوعی بدخواه هستند سخت کرده و عملاً هر اقدامی را خنثی خواهید کرد. یعنی همان مطلبی که در سطرهای بالاتر خدمتتان تقدیم شد: نگذارید به راحتی بتوانند در مورد شما و نوع رفتار با شما تصمیم و عمل کنند. نشان دادن ضعف و سستی فضایی را ایجاد خواهد کرد که رفتارهای قبلی خانوادهٔ همسرتان را مجدد شاهد باشید.
بهتر است دیگر به این حساسیتهایی که دارید نسبت به آنها خاتمه داده و تنها کاری را انجام بدهید که درست بوده صلاح است. البته نباید کسی فکر کند که شما به لجبازی و تکه تازی روی آورده، گوش شنوا و چشم بینا برای حرف و دیدن بقیه ندارید. ضمن حفظ حرمت و احترام همه، خودتان را محکم و قوی نشان بدهید.
این سطر هم هدیهٔ ما در انتهای جلسه:
به اینکه چگونه رفتار کردند، پیامهایشان را چگونه به شما انتقال دادند، ممکن است و شاید فلان فکر و رفتار را داشته باشند، به شما نه تنها کمکی نکرده بلکه به همان سستی و ضعفی که اشاره کردیم و باید از آن دوری کنید، اضافه خواهد کرد. ذهن و فکرتان را از موضوعات دارای اهمیت پایین و کم خالی کرده و آرامش داشتن یک ذهن و فکر آرام را به خودتان هدیه بدهید.
موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از اینکه برای انتخاب بهترین راه و تصمیم درست، دنبال مشورت و همفکری هستید جای تقدیر و تشکر دارد. امیدواریم بتوانید بعد از طی شدن مسیر مشاوره به یک نتیجهٔ مطلوب و مفیدی برسید.
البته در مورد مطالبی که بیان کردید، صحبت زیاد است. اینکه چرا باید مسئلهٔ بیماریتان را در زمان و شرایطی بگویید که اثر منفی داشته و فرصتها را هم از خودتان و هم از طرف مقابلتان بگیرید، جای تأمل است. در کنار این موضوع، خود اختلاف سن باید بیشتر توضیح داده شود. اما چون شما ممکن است در این زمینهها با خانواده به تفاهم رسیده و برایتان حل شده است، فقط درمورد دغدغهای که ذکر کردید صحبت میکنیم. اگر حس کردید در موارد یاد شده و یا مورد دیگری نیاز به همراهی دارید، در جلسهٔ بعدی یادداشت بگذارید تا بررسی بشود.
ابتدا عشق، دوستی، علاقه و میزان تاثر داشتن هر کدام در زندگی مشترک را باید بدانیم. سوال اول این است: آیا اگر حتی ازدواجی صورت گرفته و هیچ علاقه و دوستی وجود نداشته باشد، این زندگی دوام و استحکام نخواهد داشت؟ آیا علاقه و عشق توانسته از هم پاشیده شدن یک زندگی مشترک جلوگیری کرده و اثر مثبت خودش را داشته باشد؟ عشق و علاقه و دوستی تنها عامل نگه دارندهٔ زوجین در کنار همدیگر است؟
پس لازم است ابتدا به این سؤالها پاسخ بدهید و به این نتیجه برسید که چقدر اهمیت داشته و از نظر جایگاه در کجاست؟ ضرورت دارد؟ لازم است؟ واجب بوده و حتماً باید باشد؟ مثلاً بعضی از افراد قائل هستند که علاقه مهم است؛ ولی ضرورتی ندارد. یا خیلیها اصلاً اعتقادی به علاقهٔ اولیه نداشته و منتظر ایجاد عشق و محبت هستند. دلیلشان نیز این است که ما چگونه به کسی که اصلاً هیچ شناختی از خصوصیات اخلاقی او نداریم، علاقهمند شده و دوستش داشته باشیم؟ دوستی و علاقه و یا همان حس خوب داشتن نسبت به طرف مقابل نباید دلیل داشته باشد؟
ناگفته نماند که در این مورد نیز آسیبها و خطرات خاص خود وجود داشته که باید به آن دقت داشته باشند. عواقب ازدواج بدون عشق و علاقه مبحث مفصلی است که در صورت تصمیم مثبت در این مورد، مستقل به آن خواهیم پرداخت.
چرا این مطلب را خدمتتان تقدیم کردم؟ دلیلش این است که با دادن فرصت به طرف مقابل و خودتان، سعی کنید بدون دلیل حس بد را در وجودتان راه نداده و کمی منطقیتر نسبت به این حس فکر کرده و بتوانید آن را مدیریت کنید. خوبیها و صفات خوبی که بیان کردید را در نظر داشته و دلیل حس بد داشتن را نیز برای خودتان واضح و شفاف کنید. آیا طرف مقابلتان زشت است؟ تعریف شما از زشتی و زیبایی چیست؟ چاق یا لاغر؟ رنگ پوست یا از نظر قد و قیافه دلخواه شما نیست؟
بله دقیقاً همان مطلبی را که متوجه شدید منظور ما است: شما نباید به اجبار و اکراه یا به خاطر بیماری و شرایطی که دارید، پاسخ مثبت بدهید. بلکه باید برای خودتان یک توجیه مناسب و دلیلی که دلتان را آرام کند باشید.
هم برای حس بد داشتن دنبال دلیل باشید و هم اینکه برای داشتن و ایجاد یک حس خوب تلاش کنید.
موفق باشید.
Páginas