سلام
اگر بخواهی فلسفه ازدواج مجدد و شرایط آن را بنویسی کا بایستی مدتها زمان بذاری و کتابها و مقالات بنویسی و اگر بخواهم در دو سه خط پاسخ شما را بدهم که قطعا چنین چیزی ممکن نیست و شما قانع نخواهید شد اما اینو عرض کنم ازدواج مجدد تنها زمانی مورد قبول است که هدف اهمی داشته باشد و لا غیر
دین نگفته کسی زندگی دیگری را خراب کنه اما با یه اشتباه نمیشه فرد را از دین اسلام خارج کنی درسته ایشون اشتباه کرده ولی انسان جایز الخطاست اما انسان عاقل سعی می کند اشتباهش را جبران کند و جلو ضرر را بگیرد
با سلام
به نظر نویسنده سوال حقیقت را گفته اند و در پاسخ اشاره کردم راهشون هم خوب بوده اما در انتهای کار دچار مشکل شده و تصمیم درستی نتونسته بگیره در واقع پاش لغزیده و به جای انتخاب شوهر سر از دوستی در اورده است
اگر نظریه آقای استرنبرگ را در نظر قبلی مطالعه کنید به نوع عشق تان پی خواهید برد و اینکه علاقه و عشق شما از کدام قسم می باشد آگاهی پیدا خواهید کرد.
علاقه مندی به فرد متاهل می تواند حالت سوم و هفتم را داشته باشد که در اینجا حالت سوم قوی به نظر می رسد، از آنجایی که شما قبلا با هیچ فردی ارتباط نداشته اید و پتانسیل عشق در شما ذخیره شده بوده آماده ازدواج بوده اید که در صورت ازدواج با فرد ایده ال، با آزاد شدن جریان عشق، می توانستید همسر خیلی خوبی برای شوهر خود باشید لیکن با یک اشتباه و ندانم کاری این علاقه سمت سوی اشتباهی را طی کرده و به عشق تهی تبدیل شده است.
مورد سومی که آقای استرنبرگ مطرح کردند به نظر می رسد خودش از یک مثلث عشق آتشین تشکیل شده باشد که یک ضلع آن را عاشق (شما) و ضلع دیگر را معشوق (اون آقا) و ضلع سوم را مانع(همسر اون مرد) تشکیل می دهد تا زمانی که مانع و ضلع سوم نباشد عشق آتشین و دل باختگی به وجود نخواهد آمد. «الْانْسانُ حَریصٌ عَلى ما مُنعَ مِنْهُ» [1]
از مباحث رواشناسی که بگذریم و از تاهل اون آقا چشم پوشی کنیم باز هم شما هیچ سنخیتی با همدیگر ندارید از جمله اختلاف سنی 15 سال و تفاوت فرهنگی خانواده ها و مخالفتشان سد بزرگی در مقابل چنین وصلتی است.
من توصیه می کنم حتما به مشاور روانشناس مراجعه کنید تا مقدمات جدایی را فراهم کند و الا ممکن است صدمه زیادی به افراد مختلف بزنید اگر شما ازدواج کنید مشکلات این چنینی برای افراد مختلف پیش خواهد آمد.
1 خودتان: پشیمانی از اینکه با فرد همسردار و سن بالا ازدواج کردید چرا که شما را درک نمی کند و پیشتان نمی آید و از اینکه دوستان تان هر روز با شوهراشون هستند افسوس خواهید خورد که چرا در ربع اول عمرتان شما باید تنها زندگی کنید و..
2- خانواده شما: از اینکه دخترشان با فرد متاهل و 15 سال بزرگتر از خود ازدواج کرده سر خورده خواهند شد و شما را مایه سر به زیری قلمداد کرده و ارتباط خاصی باهاتون نخواهند داشت.
3- اون آقا: اون اقا بعد از اینکه به عشقش رسید و سیراب شد تازه می فهمد که چه گیری کرده، از طرفی عصبانیت زن اول و سرکوفت هایش (در صورت جدا نشدن همسر) را باید تحمل کند یا اینکه در دادگاه با دو فرزند دنبال جدایی باشد و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی بهش فشار می اورد و از کرده خود پشیمان شده و عصبانیت خود را سر شما خالی خواهند کرد.
4- فرزندان اون اقا: در صورت طلاق مادرشون به خیل عظیم بچه طلاقها اضافه خواهند شد و در ضورت عدم طلاق در خانواده ای سرد و متنفر از پدر زندگی خواهند کرد
5- خانم اون آقا: یا کلا دنبال طلاق می رود و مطلقه می شود و فردا خودش زندگی فرد دیگری را خراب می کند یا اینکه با افسردگی و ناراحتی ادامه زندگی می دهد ...
شاید سوال کنید شما خودتان بارها بر ازدواج مجدد تاکید داشته اید چرا اینجا نهی می کنید؟ در پاسخ باید عرض کنم ازدواج مجدد خیلی هم خوب است و سفارش اسلام می باشد اما به شرطها و شروطها که در مورد شما این شرایط وجود ندارد ازجمله اینکه هدف از ازدواج مجدد سر و سامان دادن یه فرد بی پناه می باشد که اولا شما خودتان خواستگار دارید نیازی به فرد متاهل نیست ثانیا همسر اول وی آسیب می بیند که باعث متلاشی شدن خانوادش می گردد.
موفق باشید
پی نوشت
1-ر.ک: مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، ج 4، ص 405، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق
عشق از نظر استرنبرگ شامل سه بعد شوریدگی، صمیمیت و تصمیم – تعهد است. هر یک از این ابعاد سه ضلع یک مثلث را تشکیل می‌دهند و «مثلث عشق» استرنبرگ را می‌سازند. در این جا قصد دارم به بررسی انواع عشق و نحوه‌ی ترکیب این ابعاد با هم از منظر روانشناختی و طبق رویکرد استرنبرگ بپردازم.
از نظر استرنبرگ سه بعد عشق، به ندرت در فردی به طور مساوی جمع می‌شود و با توجه به میزان وجود هر یک از این ابعاد روابط عاشقانه متفاوت است. از دیدگاه جامعه‌شناسی نیز در بسیاری از روابط، ما شاهد تبلور یک و یا دو ویژگی از ویژگیهای مطرح شده، به‌طور مجزا هستیم که متاسفانه به خطا عشق گفته شده‌اند. از ترکیب ابعاد عشق ما شاهد ۸ نوع حالت یا نوع عشق هستیم که عبارتند از:
۱. فقدان عشق: زمانی است که ابعاد سه گانه‌ی عشق در روابط افراد بسیار کمرنگ است یا اصلا وجود ندارد. مثل بسیاری از روابط رسمی که افراد مرتبط با همدیگر دارند.
۲. مهر و علاقه: به نوعی رابطه اجتماعی قلمداد می‌شود که طرفین نسبت به یکدیگر احساس صمیمیت می‌کنند. بدون آنکه در این رابطه تعهد و شور و هیجان دخیل باشد. در واقع کشش و تمایلی است که به سبب شباهت رفتاری میان دو نفر ایجاد شده است، مانند علاقه دو همکار به یکدیگر.
۳. دلباختگی: تنها ظهور بی‌شائبه‌ی احساس و هیجان نسبت به دیگری است، مانند ابراز تمایل به دیگری در سنین التهابات جنسی و جسمی. در این نوع عشق بعد شوریدگی بر روابط افراد حاکم است و احساسات جنسی و اشتیاق شدید به شریک و یار را درگیر می‌کند.
۴. عشق تهی: در واقع نوعی رابطه‌ی اجتماعی است که از ویژگی تعهد و وفاداری بهره مند است، بدون آنکه درگیری احساسی و عاقلانه ای میان طرفین وجود داشته باشد. مثل تعصب نسبت به دوست. در این نوع عشق، انسانها دارای رابطه‌ی عاطفی طولانی متقابل هستند و یا آنقدر با هم مانده¬اند که بهم عادت کرده‌اند و یا به علت ترس از بی پناهی و بی کسی به وجود می‌آید.( استرنبرگ ،۱۹۸۷:۳۴۵-۳۳۱)
۵. عشق آرمانی: از شور و هیجان و صمیمیت بهره مند است ولی تعهد واحساس متقابل در آن دیده نمی‌شود. در این رابطه، طرفین احساس یکدیگر را به تلاطم می‌کشند و از شباهت رفتار و کردار یکدیگر به صمیمیت می‌رسند، اما چون تعهد و وفاداری حضور ندارد برای رشد و بالندگی یکدیگر عهد و پیمانی ندارند. خودافشایی بسیار بالاست و طرفین به دلیل این خود افشایی و بیان عقاید خود ترس از طرد شدن ندارند. با این حال به دلیل فقدان تعهد امکان تداوم این عشق اندک است.
۶. عشق رفاقتی: دراین رابطه صمیمیت و تعهد موج می‌زند اما فقدان آمیزش تعهد و صمیمیت با هیجانات و عواطف، این نوع رابطه را در دراز مدت دچار خستگی می نماید. این نوع عشق همراه با مقدار زیادی صمیمیت است و روابط جنسی در آن نیست یا خیلی کمرنگ است. بیشتر عشق های آرمانی اگر به درازا بکشند به این نوع عشق تبدیل می‌شوند، مثل عشقی که بین زوج هایی که فرزند دارند مشاهده می‌گردد.
۷. عشق ابلهانه: ترکیبی از شوریدگی و تصمیم – تعهد است. تایید عقل و اگاهی را نادیده می‌گیرد و فقط از شورو هیجان و تعهد شکل می‌گیرد. این تمایل همان رفتاری است که فردی خویش را برای دیگری به آب و آتش می زند، ولی هیچگاه نیندیشیده است که به چه دلیل و بر اساس چه عقل و تدبیری چنین می‌کند؟ این حالت گردبادی از هیجانات است که زود فروکش می‌کند. استرنبرگ می گوید: در این حالت افراد در نگاه اول عاشق هم می‌شوند و خیلی زود و بدون اینکه یکدیگر را بشناسند تعهد می‌کنند که یک رابطه‌ی طولانی داشته باشند.
۸. عشق کامل: نوعی رابطه اجتماعی است که به طور همزمان سه ویژگی صمیمیت، شور و تعهد حضور داشته باشد. فرایندی دو سویه است که طرفین در جهت رشد و بالندگی یکدیگر حاضر به هر گونه گذشت هستند. در اینجا، تعهد چون بیرقی آتشین نمایان می شود و از هرز رفتن هر یک از طرفین، جلوگیری می‌نماید. تعهد و مسئولیت امکان ارتکاب به خطا و اشتباه را از طرفین می‌گیرد و تلف شدن توانمندی های آن ها را هشدار می‌دهد و وظیفه‌ی انسان سازی هریک را یادآوری می کند (استرنبرگ،۱۹۸۶،:۱۳۵-۱۱۹)
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای هم فکری متشکریم.
یکی از اهداف آموختن روانشناسی این است که یک روان شناس حدود این علم را بداند و دچار خرافه نشود. خیلی از علومی که مردم ادعا می کنند هنوز کشف نشده اند، مثلا همین تشخیص شخصیت به این شکلی که گفتید امکان ندارد، تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».
با این تعاریف مشخص می شود تشخیص صد در صدی امکان ندارد اما به طور کلی رفتن به مشاوره برای ازدواج مفید است در مشاوره ازدواج به دو فرآیند توجه می شود؛ اول این که فرد بداند برای ازدواج آمادگی دارد یا نه و بعد از طرف مقابل شناخت کافی داشته باشد. فرد برای این که بداند آمادگی ازدواج دارد یا نه، می تواند از مشاور کمک بگیرد. فردی آمادگی ازدواج دارد که تعهد پایدار داشته باشد، یعنی برای فردی که وارد زندگی او شده است بار نباشد، زندگی بالنده ای داشته باشد، باعث آرامش وی شود، سرعت حرکت او را به سمت تعالی و پیشرفت بیشتر کند و اگر چنین نباشد، در واقع ازدواج تنها برای رفع بخشی از نیازها خواهد بود که به فرد برای پیشرفت و تعالی کمک نمی کند. بنابراین برای این که فرد میزان آمادگی خود را برآورد کند می تواند از مشاور حاذق در این حوزه کمک بگیرد. مشاور باید درباره موضوعات مختلف اطلاعات کافی داشته باشد و مولفه ها را بر اساس اهمیت آن بررسی کند. در مشاوره قبل از ازدواج دو عامل آمادگی و آشنایی مهم است.
مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و ... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
لذا شما می توانید در شهر مشهد به مشاور خوب مراجعه کنید، ما شناختی از مشاوران مشهد نداریم لیکن با توجه به کلان شهر بودن این شهر قطعا مشاوران خوبی در این شهز مشغول هستند.
موفق باشید
زیبایی‌ظاهری یک مسأله‌ی سلیقه‌ای است، از این‌‌رو امکان دارد که؛ مثلا شما چهره یا منظره‌ای را زیبا تصور کنید، ولی فرد دیگری این تصور را نداشته باشد. شاید فقط خودتان چنین تصوری از چهره خواستگارتان داشته باشید و دیگران چنین تصوری را نداشته باشند و قیافه وی برایشان معمولی باشد
از طرفی، همین‌که ایشان شما را به عنوان همسر آینده انتخاب کرده و زیبا بداند، کافی است تا فرد دیگری در آینده برایش جلوه نکند.
البته چه بسا شما از ایشان زیباتر باشید، زیرا که بیشتر مردم،زیبایی خودشان را کمتر می‌بینند به ویژه در جایی که فرد علاقه به کسی داشته باشد.(زیبایی خودش را فراموش می‌کند.)
بنابراین با توجه به همه این مسائل سعی کنید به جنبه‌های دیگر خواستگارتان از جمله؛ اخلاق و رفتارشان توجه بیشتری داشته باشید زیرا اگر فردی باشند که مسائلی اخلاقی و دینی را رعایت کنند، چنین فردی، زندگی مشترک خوبی با همسر آینده‌اشان خواهند داشت.
درضمن منحرف شدن اشخاص به زیبایی ارتباط ندارد چه بسا افرادی باشند که ظاهر مناسبی نداشته باشند ولی با ترفندهای مختلف با دیگران ارتباط داشته باشند معمولا افراد مشکل دار خیلی سریع همتای خود را پیدا می کنند لذا تنها چیزی که می تواند جلو انسان را بگیرد تقوای الهی است و اگر شخصی اعتقاد قلبی به خداوند داشته باشد احتمال لغزشش پایین میاید و همین است که امام رحمه الله می فرماید «عالم در محضر خداست و در محضر خدا گناه نکنید» بنابر این اگر کسی خودش را در حضور خداوند ببیند گناه نمی کند.
میگن روزی پدری خواست به دو فرزندش سری بزنه رفت سراغ پسر اولش که شغل کوزه گری داشت؛ ازاون پرسید کارو کسب چطوره؟ گفت اگه خدا بخاد و بارون نباره کوزه های زیادی درست کردم. واگه خشک بشه کوزه های زیادی برای فروش خواهم داشت.
پدر دعایی کرد که خدا برای اون خوب بخاهدو باران نبارد.
بعد به سراغ پسر دوم رفت و از اون که شغل کشاورزی داشت اوضاع کار و پرسید؟ پسر گفت اگر بارون خدا بباره کشت و محصول خوبی خواهم داشت. پدر خواست دعایی برای باران کند. که حکایت پسر اول به خاطرش امد. ....
نتیجه با شما ....
با سلام
با تشکر از پیشنهاد و طرح سوال از طرف شما کاربر گرامی
کارشناسان سایت ما اکثرا متخصص امرند و ان شاالله در صورت موافقت مدیریت رزومه همه دوستان پاسخگو در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.
اما در مورد کاربران عرض کنم اینجا محیطش انجمن می باشد و ارسال پاسخ به سوالات و نظرات برای عموم آزاد می باشد شاید در بین کاربران فردی متخصص باشد که نظرش را بیان می کند و شاید فرد بی سواد و بی تجربه لذا تنها پاسخ کارشناسان رسمی سایت مورد تایید ما می باشد و از تایید بقیه نظرات معذوریم
توجه داشته باشید تایید نظر به منزله درست بودن ان نیست و چه بسا نظرات زیادی داریم که با هیچ اصلی موافق نیست و خلاف عقل هم می باشد و با این حال حذف نمیشه لیکن هیچ نظری مورد تایید ما نیست
Páginas