سر و صدای کلاسمان تا آخر سالن میپیچید، نماینده کلاس تمام تلاش خود را برای ساکت کردن دانشآموزان به کار بسته بود، اما بچهها آرام و قرار نداشتند بالاخره زنگ انشا با بقیه کلاسها متفاوت بود و آموزگار هر بار ما را با یک موضوع جدید اشنا میکرد، کنجکاو بودم موضوع این هفته چیست؟
تو این فکرها بودم نماینده با صدای بلند گفت برپا؟ وسکوت تمام کلاس را فرا گرفت، خودمو جمع و جور کردم سریع بلند شدم معلممان با لبخند همیشگی و با دو عدد گچ سفید در دست وارد کلاس شد، با دست اشاره کرد بنشینید، همه نشستیم و شروع به صحبت کرد:
بچهها، موضوع پیشنهادی تان برای انشاء چیست؟ هر یک از دانش آموزان موضوعی را مطرح میکردند.
دانش آموز: آقا اجازه، می خواهم از رئیس جمهور خود انتقاد کنم! معلم: موضوع سیاسی انتخاب نکنید.
شاگرد دیگر... و باز جواب منفی معلم...
معلم از جا بلند شد،در حالی که دستانش را از پشت گره کرده بود جلو تخته آرام آرام قدم میزد، معلوم بود موضوع خاصی را میخواهد مطرح کند اندکی بعد با خط درشت بالای تخته نوشت «فصل بهار را تعریف کنید»
خیلی برایم عجیب بود. موضوع تکراری همیشگی! این که دیگر فکر کردن نمیخواست؟ سالهای قبل کلی درمورد این موضوع انشاء نوشته بودم، انتظار داشتم موضوعاتی همچون خودشناسی و خداشناسی را مطرح کند، بعد از کلاس خیلی در این فکر بودم که آیا این موضوع به همین سادگی است یا میتوان از زوایای دیگر نیز به این مسئله نگاه کرد مثل بهار عمر انسان،! ظاهرا خیلی هم موضوع ساده ای نبوده است و بهار مختص طبیعت نیست ،چرا مااز بهار عمر غافلیم؟
بهار طبیعت شباهت بسیار زیادی به بهار عمر انسان دارد.فصول طبیعت همان فصلهای عمر انسان است، ابتدای فصل بهار ابتدای تولد انسان میباشد که با تابش افتاب محبت به وی کم کم رشد میکند و شکوفه میدهد، بعد، تابستان عمر میرسد که در این فصل میوهها برداشت میشوند و باید تلاش کنیم توشه زمستان را جمع کنیم چون به زودی خزان از راه خواهد رسید و در خزان به نعمتهای تابستان دسترسی نخواهیم داشت و اگر توشه جمع نکرده باشیم ممکن است در زمستان عذاب سختی نصیبمان شود.
در این بحث سعی داریم بهار عمر را تبیین کنیم و از توضیح سایر فصول خودداری میشود همان طور که فصل بهار فصل طوفانهای زودگذر و رعدو برقهای شدید میباشد بهار انسانی نیز همراه با طوفانهای سهمگین جوانی است، باید مراقب رگبارهای تند باشیم ولی نباید از ترس رگبارو باران، از جوان نا امید شویم چرا که همین بارانهای بهاری است که موجب شکوفا شدن دانههای نهفته در زمین میگردد، و به خاطر تندیهای زودگذر خود را از نسیم بهاری محروم نسازیم
«روا عن النبي صلیاللهعلیهوآله: اغتنموا برد الربيع فإنه يفعل بأبدانكم ما يفعل بأشجاركم و اجتنبوا برد الخريف فإنه يفعل بأبدانكم ما يفعل بأشجاركم.[1]«از پیامبر اکرم روایت شده که می فرمایند : باد بهاری را غنیمت بشمرید(خود را در معرض آن قرار دهید ) چون باد بهاری همانطور که درختان شما را زنده و سرسبزو شاداب میکند شما را هم شاداب میکند.
و از باد پائیزی اجتناب کنید (خود را در معرض آن قرار ندهید) چون باد پائیزی همانطور که درختان شما را زرد میکند و برگهای آنها را میریزد سلامتی شما را هم به خطر میاندازد» نسیمهای بهاری همان عشق و عواطف پاک جوانی است که اگر با جوانان همنشین شویم از این عواطف بهرهمند خواهیم شد.
جالب است همان طور که پیامبر رحمت بهار را از فصلهای دیگر متمایز کرده است دوره جوانی را نیز از سایر ادوار زندگی انسان متمایز ساخته و احادیث گوناگونی را در مورد عظمت جوانی مطرح فرمودهاند از جمله میفرماید:«اَصحابُ المَهدىِّ شَبابٌ لا كُهولٌ فيهِم اِلاّ مِثلَ كُحلِ العَينِ وَ المِلحِ فِى الزّادِ وَ اَقَلُّ الزّادِ المِلحُ؛ ياران مهدى(عج) جوان اند و كهن سالان در ميان آنان كماند، مانند سُرمه در چشم و نمك در زاد و توشه، كه كمترين قسمت توشه، نمك است.»[2]
یکی دیگر از مشابهت های بهار طبیعت به بهار جوانی رشد نمو استعدادهاست: در فصل بهار چوبهای خشک هم سبز میشوند، هر دانهای، به زمین بیفتد رشد خواهد کرد، جوانی هم همین است و جوان اماده یادگیری و دریافت تمام علوم میباشد پیامبر اکرم میفرماید: مَن تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ كانَ بِمَنزِلَةِ الوَشمِ فِى الحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبيرٌ كانَ بِمَنزِلَةِ الكِتابِ عَلى وَجهِ الماءِ؛
هر كس در جوانى اش بياموزد، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و هر كس در بزرگ سالى بياموزد، مانند نوشتن بر روى آب است.[3]
ودر حدیثی دیگر می فرمایند: إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛ دل نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مىپذيرد.[4]
منبع: ایدهها
------------------------------------------------------
پینوشتها:
[1]. بحارالأنوار جلد 59 ص 271 باب 88
[2]. الغيبة (طوسى) ص 476
[3]. نوادر راوند ص18
[4]. نهجالبلاغه (صبحی صالح) ص393 ، نامه 31 - تحف العقول ص70 رهروان ولایت.
نظرات
عالی بود
عالللللللللللللللللللللییییییییییییی بووووووووووووووووووووووووووود
خوب بود