مسلما رفتار و کارهای همسرتان دلیل دارد. حال ممکن است یک عامل داشته باشد و ممکن است مجموعهای از چند عامل که باعث رفتارهای غیر مهربانانه همسرتان با شما شده است.به نظر میآید که علل رفتارهای ایشان ناشی از چند عامل باشد همانطور که قبلا هم بیان شد( نداشتن مهارتهای زندگی، دخالتهای دیگران و ...) لذا برطرف کردن مشکلات و بهبود پیدا کردن روابطتان نیازمند حوصله و زمان و تدبیری است که شما باید در رفتارهایتان بکار ببرید.اینکه همسرتان در خیلی از موارد مهم زندگی با شما گفتگو نمیکند و یا اینکه رابطه زناشویی را با شما برقرار نمیکند، میتواند نشان دهنده اعتراض و نارضایتی ایشان از زندگی باشد که متاسفانه این اعتراض و نارضایتی را بدین صورت از خود بروز میدهد. برخی از افراد در نحوه اعتراض و نارضایتی خود گفتگو نمیکنند بلکه رفتارهای آنان نشان دهنده اعتراض آنهاست.( درنتیجه علت اینگونه رفتارها همان نداشتن مهارتهای زندگی است. کسی که مهارتهای زندگی را داشته باشد، میتواند که چگونه اعتراض کند میتواند گفتگو کند میتواند از زندگی لذت ببرد و ....)اما مقابل به مثل کردن با اینگونه افراد معمولا اعتراض و نارضایتی آنان را بیشتر میکند.شما بطور همزمان علاوه براینکه سعی میکنید روابطتان را با همسرتان بهبود دهید باید روابط شما با خانواده همسرتان به ویژه مادرشوهرتان را بهتر کنید. زیرا بهتر کردن رابطه خود با خانواده همسرتان، باعث میشود به نوعی روی روباط شما با همسرتان تاثیر گذاشته و آن بهبود دهد. شما با بهتر کردن روابط خود با خانواده همسرتان میتوانید از آنها کمک بگیرید که رابطه خود با همسرتان بهتر شود. البته این پروسه مدت داری است.اما در کنار راهکارهای فوق، برای بهبود روابط خود با همسرتان به این نکات توجه کنید:- سعی کنید با ایجاد فضای آرام در خانه، با همسرتان درد دل کنید و در مورد مشکلات بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید. مسلما گفتگو و کمک خواستن از همسرتان بهترین راهکار برای دلسردی شما نسبت به همسرتان است.- سعی کنید زمانی که همسرتان نزد شماست، میل جنسی و عاطفی همدیگر را ارضا کنید(بد نیست گاهی، خود شما پیش قدم شوید و همسرتان را در این رابطه به وجد بیاورید تا او نیز تمایل بیشتری به ارتباط با شما داشته باشد. البته تصور نکنید که اگر شما پیش قدم شوید، غرورتان جریحه دار میشود. هرگز اینگونه نیست.)- سعی کنید در زمانی که همسرتان به نوعی حال مساعدی دارد پیش او بروید و با او درد دل کنید و به او احترام بگذارید و تا میتوانید روابطتان را میان همدیگر بهبود دهید هرچند که ممکن است گاهی همسرتان باب میل شما رفتار نکند ولی شما سعی کنید به خاطر زندگیتان و برای حفظ آن و برای بهتر شدن، صبر و تحمل خود را بالا ببرید و از هیچ کوششی برای بهتر شدن روابطتان دریغ نکنید.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.علت مخالفت مادرتان به نظر نمیرسد تنها بخاطر ازدواج فامیلی باشد. چه بسا دلیل دیگری داشته باشد. آیا مادر شما با خانواده خالهتان مشکلی، حرف و حدیثی دارند؟به صرف اینکه خواستگارتان از اقوام نزدیک نمیتواند دلیل درستی برای مخالفت باشد.آیا تا به حال در مورد مخالفت مادرتان با ایشان صحبت کردهاید؟ بهتر است یکبار هم که شده در مورد این موضوع با او صحبت کنید و علت مخالفتش را بپرسید. البته سعی کنید زمانی با او صحبت کنید که در حالت آرامش روحى به سر مىبرد و دچار تشویش، خستگى، یا عصبانیت نیست، چون در این حالات، افراد نه تنها اشتباه و نقطه ضعف خود را نمىپذیرند؛ بلكه به شدت در مقابل آن ایستادگى مىكنند و کار خرابتر میشود.بطور کلی براى تحصيل رضايت مادرتان از چند راهكار مىتوانيد بهره گيريد:1. صحبت همراه با احترام و محبت البته بدون اصرار و سماجت2. استفاده از همكارى و ميانجى گرى خيرانديشان و خويشاوندان نزديك و صاحب نفوذ بر روى مادرتان. بهتر است که پدرتان در این مورد صحبت کنید و او را به نزد مادرتان بفرستید تا رضایت او را جلب کند.3. اصرار و سماجت، آميخته به محبت و فرمانبرى و دعا به درگاه حضرت حق باشد.4. گاهى اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان يك عامل مؤثر، مىتواند شما را در رسيدن به هدفتان يارى دهد. پس صبر و تحمل داشته باشيد و عجولانه عمل نكنيد؛ بلكه اجازه بدهيد مدتى بگذرد.با اين وجود، اگر مادرتان به رغم سعى و تلاش شما، رضايت ندادند، به مصلحت شما است كه از اين ازدواج دست بكشيد و بدون رضايت اقدام نكنيد، مگر آنكه مخالفت مادرتان را برطرف و تبديل به رضايت كنيد. و چنانچه احساس كرديد لجاجت در كار است، نه مخالفت، در اين صورت از همكارى افراد خيرخواه و آگاه، در رفع اين حالت كمك بگيريد.پس، ازدواج همراه با عدم رضایت خانواده، احتمال موفقیت در زندگی را کم خواهد کرد.همچنین توجه داشته باشید تا زمانی که رضایت مادرتان را جلب نکردهاید، رابطه خود با پسرخالهتان را کم کنید. زیرا افزایش ارتباط همانطور که خودتان هم اشاره کردید، تبعاتی دارد(ازجمله؛ روابط گناه آلود) و از طرفی ممکن است نتوانید رضایت خانواده را بدست بیاورید و در نهایت برای فراموشی هم، سختی زیادی را تحمل کنید.با آرزوی موفقیت
توجه داشته باشید زندگى كردن يك هنر است و اين هنر را بايد به تدريج آموخت و مهارتهاى لازم را بايد از افراد با تجربه ياد گرفت و گرنه در برخورد با افراد به خصوص كسانى كه در حاشيه زندگى مشترك قرار دارند و گاهى اوقات ممكن است وارد متن زندگى شوند، دچار مشكل مىشويم.در اين ميان، هر مقدار، ما كم تجربه و ضعيف باشيم راههاى نفوذ براى ديگران به ویژه اقوام نزديك مانند مادر شوهر، بيشتر مىشود و چه بسا اين افراد از روى دلسوزى، دخالتهايى هم در زندگى ما بكنند و اين سبب مىشود احيانا زندگى ما با مشكل مواجه شود؛ بنابراين براى پيشگيرى از اين گونه مشكلات بايد هنر زندگى كردن را آموخت. بايد نحوه برخورد با همسر، را در مواقع گوناگون ياد گرفت. لازمه اين كار اين است كه ويژگيهاى شخصيتى همسر را بشناسيم همچنان كه بايد اقوام و خويشاوندان همسر را شناخت و نحوه تعامل با آنها را هم بیاموزیم.امّا در روابط شما با خانواده شوهرتان باید عرض کنم؛با اين توضيحات و اطلاعات مختصر، ما نمىتوانيم قضاوت دقيق و درستى از روابط شما با خانواده شوهرتان ارائه كنيم. در عين حال نكات زير را به عرضتان مىرسانيم:اخلاق و رفتار حاکم بر خانوادهها، به خاطر تفاوتهای فردی و همچنین به دلیل تفاوت در شیوه تربیت افراد، متفاوت است؛ از این رو به دلیل همین تفاوتها، روابط اجتماعی افراد با دیگران نیز متفاوت است.این را به عنوان یک شاخصه داشته باشید؛ برخی از خانوادهها، در پذیرش یک فرد جدید به کانون خانواده، از انعطاف مناسبی برخوردار هستند، امّا برخیها هم انعطاف کمتری دارند و در قبول و پذیرش فرد جدید؛ مانند عروس یا داماد از خود مقاومت نشان میدهند و این مقاومتها نیز به صورتهای مختلف همچون؛ بیاحترامی، پرخاشگری، کم توجهای، قهر کردن، روابط سرد و بی روح خودش را نشان میدهد.با اینگونه خانوادهها لازم است با احتیاط و ظرافتهای ویژه، برخورد کرد تا به تدریج بتوان جو حاکم بر آنها را تلطیف و قابل تحمل کرد، از این رو رعایت نکات زیر بسیار مفید و ضروری است؛الف) با اینگونه خانوادهها نباید مقابله به مثل کرد؛ زیرا مقاومت آنها بیشتر خواهد شد و در قبول و پذیرش فرد جدید، انعطاف کمتری نشان میدهند.ب) اگر خانواده همسرتان با خودشان گرم هستند امّا با شما سرد هستند، معلوم میشود كه در ارتباط شما با آنها اشكالی وجود دارد؛ یعنی ممکن است قلبا از شما سرد شده باشند و علتش هم شاید فقط از آنها نباشد؛ بلکه شاید کلام یا رفتاری از شما سر زده که به سردی رابطه دامن زده است، لذا در رفتارها و برخوردهای خودتان یک بازنگری کنید و اگر خطایی از رفتار خود دیدید، سعی کنید رفتار خود را اصلاح كنید تا زمینه اصلاح آنها نیز فراهم شود.ولی اگر نقصی در کلام و رفتار خودتان ندیدید، نه تنها از هر گفتار و رفتار خراب کننده ارتباط خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید بدون توقع و انتظار محبت از خانواده همسر، به آنها محبت كنید.چه بسا بگوئید: محبت یك طرفه چه فایده دارد، جوابش این است كه محبت دلها را نرم و آنها را به هم نزدیک میکند البته این نوع محبت باید طوری باشد که موجب سوء استفاده طرف مقابل هم نشود.ج) هرگز از خانواده همسرتان پیش هيچ كس بد گويى نكنيد.ح) سعى كنيد همسرتان را براى مقابله با خانوادهاش تحريك نكنيد؛ چه اينكه وضعيت وخيمتر خواهد شد و آنها در اين مقابله پيروز خواهند شد و مشكلات شما چند برابر مىگردد.چ) در صورت امكان و استطاعت مالى، گاهى اوقات هديهاى براى خانواده همسرتان به ویژه مادر شوهرتان تهيه كنيد مثلاً؛ وقتى به زيارت يا مسافرت مىروند يا شما اگر به زیارت یا سفر مىرويد تهيه هديه بسيار مناسب است. پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در حدیثی در این باره فرموده: «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن؛ هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چرا که هدیه کینهها را از دل میبرد.»[1]يكى از راههاى كاهش تنش ميان دو خانواده، در اين است كه شما با رفتارهاى منطقى و دلسوزانه و بدون اين كه در مقابل آنها موضعگيرى كنید، اعتماد آنها را به خودتان جلب كنید؛ به گونهاى كه احساس كنند که شما، فرد امين، راستگو و دلسوزی هستید.متاسفانه ریشه بيشتر تنشهاى موجود بين خانوادهها، درعدم اعتماد به همدیگر است؛ يعنى شما به مادر شوهرتان اعتماد ندارید و مادرشوهرتان نيز همين طور به شما اعتماد ندارد و شما را همانند دخترش نمىداند.پس در اولين گام بايد زمينه اعتماد سازى را فراهم نمود. در مسير اعتماد سازى بايد ابتدا شما به مادرشوهرتان اعتماد كنید تا كم كم او نيز به شما اعتماد کند. لذا در برابر سخنان او واكنش شديد نشان ندهید و يا به رد و طرد صريح حرفهاى او نپردازید و.... بعد از اين كه اعتمادسازى، نوبت مرحله دوم كار مىرسد:مرحله دوم؛ را ارتباط سازى و حُسن تعامل مىناميم. منظور اين است كه هر گاه شما فرصت پيدا كردید، سعى كنید با بيان اين كه مثلاً فلان فرد از اقوام اتفاقا از شما تعريف مىكرد و مىگفت كه: مادر شما فرد منظم يا آدم متين و خوبى است و متقابلاً وقتى كه كنار خانواده خودتان قرار گرفتيد مثلاً بگوييد مادر شوهرم، شما را آدمهاى با شخصيتى مىدانند و از شما تعريف مىكنند و.... اين نوع رفتارها موجب حس خوش بينى در خانوادهها شده و راه پذيرش حرفهاى منفى را سد مىكند.البته خود مىدانيد كه يكى از جاهايى كه اسلام اجازه داده، انسان دروغ بگويد، آن جايى است كه اين عمل موجب اصلاح بين افراد مىشود. اين كار اگر چه با واقعيت همراه نباشد، ولى در زدودن كينهها و برطرف كردن سوء ظن نسبت به يكديگر بسيار موثر است و در تلطيف روابط ميان شما و آنها مىتواند مفيد واقع شود.البته انتظار نداشته باشيد كه با يك بار برخورد اين چنينى، همه خصومتها و سوءظنها برطرف شود؛ بلكه اين كار نياز به زمان دارد و شما بايد گام به گام و با صبر و حوصله پیش برید، لذا بايد از شتابزدگى اجتناب كرد.منبع:[1]. وسائل الشیعة، ج7، ص289
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.علاوه بر مراجعه به مشاوره حضوری، چندنکته را متذکر میشوم، امیدوارم مفید واقع شود؛در مورد روابط شما با همسرتان:1. مسلما تغییر رفتاری همسرتان دلیلی داشته است و گرنه همانطور که خودتان اشاره کردید، ازدواج تحمیلی نبوده بلکه با انتخاب هردوی شما بوده است، پس در روابط شما و ایشان مشکل پیش آمده است. یعنی ممکن است رفتاری یا حرکتی یا ... از شما دیده که رفتار او تغییر کرده است و یا اینکه دخالتهای اطرافیان باعث تغییر رفتاری او شده است مانند دخالتهای مادرشوهر و ... که در مورد روابط شما با مادرشوهرتان در ادامه اشاره خواهیم کرد. البته همه این مسائل دلیل بر توجیح رفتاری او نیست. لذا با یک سیاست رفتاری همانطور که برخی از دوستان اشاره کردند، میتوانید مشکل را به حداقل برسانید.منظور از سیاست رفتاری این است که فرد در زندگی سعی کند رفتار درستی از خود نشان دهد تا کمترین نقص و بیشترین نفع را در زندگی زناشویی برای خانواده خود به ارمغان بیاورد.شما به عنوان یک زن، میتوانید با یک سیاست رفتاری درست و قدرت عاطفی که هر زنی از آن بهره مند است، همسرتان را به زندگی زناشویی امیدوار و جذب کنید البته این نیاز به زمان و حوصله دارد.بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العادهای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما میتوانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج و...، هدیهای برای او بگیرید و نامهای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر چقدر به او و زندگیتان علاقه دارید.(البته نباید به صورت تصنعی باشد بلکه باید کاملا طبیعی و احساسی باشد)2. به نظر میآید همسر شما تاحدودی لجباز است حداقل اینکه گاهی با شما لج میکند. بهترین شیوه برای برخورد با افراد لجباز این است که در ابتدا سعی کنید، او را از حالت لجاجت باز دارید؛ زیرا اگرفردی بر لجاجت خود پافشاری کند، هیچ چیزی را قبول نخواهد کرد و به قول معروف؛ ماست را هم سیاه میداند. برای این منظور، راهکارهای زیر را بکار ببندید؛الف) اگر در رفتار یا سخنان همسرتان، نقطه مثبتی پیدا کردید، آن را قبول کنید و به او بفهمانید که حرف یا رفتار او را پذیرفتهاید. این کار به مرور سبب میشود که او شما را فردی با انصاف بیابد و در نتیجه از لجاجتش کمی دست بکشد و سخن شما را بپذیرد.ب) از انتقاد کردن زیاد به او خودداری کنید و به او اجازه دهید که خودش پی به اشتباهاتش ببرد، بسیاری از کارها به مرور زمان حل میشود.ج) اگر از رفتار یا سخن او ناراحت شدید، به او نگویید که «تو مرا ناراحت کردی» بلکه به او بگویید؛ از این رفتار یا حرفت ناراحت شدم. بعد از آن به او بفهمانید که برای او ارزش بالایی قائل هستید و او را قبول دارید.د) یکی از علل اصلی لجاجت، این است که فرد فکر میکند که مورد توجه و محبت اطرافیانش نیست؛ ولی اگر شما در موقعیتهای مختلف به او بفهمانید که دوستش دارید و سعی کنید به او توجه لازم را داشته باشید، مطمئنا از لجاجت و رفتارهای نادرست او کاسته میشود.ذکر این دو نکته از باب یادآوری لازم است که؛ در بر خورد با افراد لجباز نیاز به صبر و تحمل دارد و جلب اعتماد آنها به خود نیازمند زمان است و تدریجی خواهد بود. پس با بکارگیری راهکارهای فوق به تدریج او را از لجاجت باز دارید.3. نکته بعدی این است که باید او را خلع سلاح کنید و یکی از راههای خلع سلاح، توجه مثبت بدون شرط است؛ بدین معنی که همسر خود را با قطع نظر از رفتارش، بپذیرید و قبولش داشته باشید که او مانند هر فردی، اخلاق و شخصیت خاصی و تنها مهارتهای زندگی درست را به دلیل ناآگاهی یا کمبودهایی که در زندگی قبلا تجربه کرده و یا ... نمیداند. پس به حرف او گوش دهید و در برخی مشکلات با او همدردی کنید.بنابراین تنها زندگی کردن و فاصله گرفتن از او مشکلتان را حل نمیکند بلکه تنها به مشکلات شما اضافه میکند و لجاجت بیشتر همسرتان را در پی خواهد داشت.لذا بهتر است با بکار بستن راهکارهای فوق و حتی مشاوره گرفتن به صورت حضوری، مشکلتان را حل کنید، ولی توجه داشته باشید که حل این مشکل، پروسه مدت داری است که صبر و حوصله شما را میطلبد.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.در مورد این مسأله باید عرض کنم که اگر به این نتیجه رسیدید که تناسب لازمه وجود دارد و خانوادهها هم مخالفتی ندارند، بهتر است زیر نظر خانوادهها، برای مدتی صیغه محرمیت خوانده شود تا از این بابت مشکلی نداشته باشید ولی نباید این مدت طولانی باشد زیرا طولانی بودن آن به اصل ازدواج لطمه میزند بطوریکه امکان دارد با وجود مشکلات ازدواج، طرفین به همین وضع رضایت بدهند که در اینصورت بیشترین ضرر را دخترخانم میبیند.اینکه گفته میشود زیرنظر خانوادهها باشد به این دلیل که بیان نکردن این مسأله به آنها هم جنبه بی احترامی دارد و هم اینکه ازدواج موقت دختر باکره طبق فتوای بیشتر مراجع نیازمند اذن ولی اوست. و از طرفی هم جنبه رسمی پیدا میککند و هم جلوی احیانا سوءاستفاده گی گرفته میشود.صیغه محرمیت برای شناخت بیشتر طرفین از همدیگر است تا با شناخت بیشتر از هم، بهتر تصمیم گیری کنند. لذا طرفین باید سعی کنند عواطف و احساسات را درگیر نکنند، زیرا هنوز طرفین به صورت رسمی وارد زندگی مشترک نشدهاند و چه بسا ممکن است بعدا این رابطه منجر به ازدواج نشود.اما اگر طرفین به نوعی از همدیگر شناخت لازم را داشته باشند، و همدیگر را به واقع انتخاب کرده باشند و خانوادهها هم مخالفتی نداشته باشند، دیگر نیازی به صیغه محرمیت نیست بلکه میتوانند به صورت رسمی و دائم عقد کنند اما تا رسیدن به شرایط مطلوب برای ورود به زندگی مشترک در عقد هم بمانند. مثلا تا زمانی که آقا پسر سربازی هستند در عقد هم بمانند و بعد از آن با پیدا کردن یک شغل مناسب(حتی پاره وقت نیز مشکلی ندارد البته این مسأله به طرز نگاه و توقع طرفین به زندگی بستگی دارد) وارد زندگی مشترک شوند.بنابراین اگر شناخت لازم را (که از طریق گفتگو و تحقیقات به عمل میآید) از طرف مقابل دارید، دیگر نیازی به صیغه محرمیت نیست بلکه در صورت موافقت خانوادهها میتوانید عقد کنید و تا زمانی که ایشان در سربازی هستند در عقد هم بمانید.با آرزوی موفقیت
علت اخلاق و رفتارهای بد او را چه میدانید؟ به نظر میآید اخلاق و رفتار همسرتان تنها باشما مشکل دارد ولی با اطرافیانش مشکلی ندارد. پس مشخص است که تنها باشما (و چه بسا خانواده شما) مشکل دارد. باید علت این مشکل را ریشه یابی کرد که آیا از شما و یا خانواده شما رفتاری دیده است که رفتارش با شما مشکل ساز است یا خیر؟ آیا اطرافیان همسرتان در نحوه روابط شما با همسرتان، دخالتی داشتهاند یا دارند؟با پاسخ به این سوالات، میتوان بهتر به شما راهکار ارائه داد.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.چند نکته را متذکر میشوم، امیدوارم مفید واقع شود.1. یکی از ملاکهای اصلی ازدواج پسند ظاهر و قلبی طرف مقابل است. مراد از پسند قلبی این است که پس از بررسی وجود تناسب و شایستگی و پاکی در طرف مقابل او را برای ازدواج مناسب ببینید و قلبا تمایل به ازدواج با او پیدا کنید و این علاقه تدریجا با دیدن عملی تناسبها و شایستگیهای طرف رو به تزاید میرود و به عشق پایدار مبدل میشود.این مقدار علاقه، حداقل مقدار لازم برای ازدواج است؛ چون اگر علی رغم دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل این پسند و علاقه حداقلی در شما ایجاد نشود احتمال دارد که در طول زندگی هم به وجود نیاید و زندگی به شکست منجر شود.بنابراین اگر این علاقه حداقلی(یعنی بپذیرید که با او ازدواج کنید) در شما وجود داشته باشد، میتوان در ادامه زندگی امید به بیشتر شدن این علاقه در شما داشت.2. داشتن برادر معلول منافاتی و ارتابطی با اصل ازدواج شما ندارد، پس دلیلی برای نگرانی از این بابت نیست.(از طرفی اگر فرد موردنظر، شما را به دلیل داشتن برادر معلول رد کند، همان بهتر که این ازدواج صورت نگیرد؛ زیرا این موضوع دلیل قانع کنندهای برای رد کردن نیست.)3. در مورد جهیزیه و اینکه اوضاع اقتصادی خانواده درحال حاضر به گونهای نیست که بتوانند به شما کمک کنند، باید عرض کنم که باتوافق طرفین، میتوان خرید جهیزیه و آماده کردن آن را توافق کرد بدین صورت که خرید برخی از اجناس به عهده آقا داماد باشد و از طرفی میتوان عقد کرد ولی برای ورود به زندگی مشترک زمانی را قرار داد که تا آن زمان، شما بتوانید اجناس ضروری زندگی را مهیا کنید. یا اینکه توافق کنید که صرفا اجناس ضروری زندگی را هردو مهیا کنید و به مرور دیگر اجناس زندگی را طی زندگی مشترک، باهمدیگر مهیا کنید.اما رد کردن خواستگار آن هم برای چند سال دیگر، کار عاقلانهای نیست و از طرفی با گذشت زمان و بالارفتن سن شما، معلوم نیست که باردیگر خواستگار مناسب داشته باشید. بنابراین بهتر است به طرف مقابلتان اجازه خواستگاری را بدهید اما در همان جلسات خواستگاری، در مورد مشکلاتتان با او صحبت کنید، که در اینصورت یا با مشکل شما کنار میآید و یا کنار نمیآید، اما دراینصورت دیگر حسرت این را نخواهید خورد که چرا به او اجازه خواستگاری را ندادهاید.با آرزوی موفقیت
Páginas