با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اینکه شما به این آقا پسر علاقه دارید درست ولی دلیل نمیشود که این آقا پسر فرد مناسبی برای شما باشد. مسلما این علاقه شما برخواسته از احساسات و عواطف دخترانه است که هیچ رویکرد . توجیح منطقی و عاقلانهای ندارد.از طرفی همواره در جامعه ما، دخترخانمها مطلوب بودند و آقا پسرها طالب، پس نباید جای این دو عوض شود. لذا بیان علاقه شما چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به ایشان، با بازخورد منفی روبه رو میشود.بنابراین اینکه شما به وی مستقیما از علاقهتان به او بگویید مناسب شأن شما نیست چه بسا اگر علاقهای هم داشته باشد به خاطر این کار از بین برود و از طرفی به نظر میآید واسطهای هم سراغ ندارید تا بانی خیر شود، لذا بهتر است این مورد را فراموش کنید.متاسفانه برخی از دخترخانمها با رفتارشان سعی میکنند آقاپسر را به سمت خودشان بکشند، اما توجه ندارند که دل خودشان ممکن است گیر بیفتد و در نتیجه یا مجبور شوند به خواستههای نادرست پسر تن بدهند یا اینکه با عدم اقبال او روبرو شوند و مجبور شوند کلی رنج بکشند تا او را فراموش کنند.با آرزوی موفقیت
یک نکته اساسی: معمولا انسانها وقتی گرفتار مشکلی میشوند، ذهن و روحیه آنها تحت تاثیر آم مشکل قرار میگیرد و آنقدر اصطلاحا روی آن مشکل زوم میکنند که آن مشکل برایشات بزرگتر جلوه پیدا میکند. لذا توجه داشته باشید که تمرکز روی هرچیزی، آن چیز را بزرگ میکند. پس بهتر است فکر و ذهن خود را روی مسائل جزئی متمرکز نکنیم، که به تحقیق باعث بزرگ شدن آن میشویم.پس بهتر است در کنار مسائل دیگر به مسائل دیگر نیز توجه کنیم و اینگونه نباشد که به یکی از مسائل توجه خاصی داشته باشیم. توجه زیاد به یک مسأله باعث میشود فرد شخصیت تک بعدی داشته باشد.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.مسلما در این مدتی که سفر رفتید، چه بسا شما رفتاری انجام دادید که موجب ناراحتی همسرتان شده و یا اینکه در آن مدتی که فشارهای مختلف روی شما بوده، متوجه همسرتان نبودید و او هم چه بسا متوجه فشارها نبوده و سبب شده اینطور تصور کند که شما نسبت به او سرد شدهاید و...امّا راه حل:بهتر است در مورد این موضوع بوجود آمده، خودتان با همسرتان صحبت کنید البته سعی کنید زمانی با او گفتگو کنید که هر دوی شما، در حالت آرامش باشید و دچار تشویش، خستگى، یا عصبانیت نباشید؛ چون در این حالات، افراد نه تنها اشتباه و نقطه ضعف خود را نمىپذیرند؛ بلكه به شدت در مقابل آن ایستادگى مىكنند.امّا برای اینکه، این گفتگو تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد بهتر است یک هدیهای برای او تدراک ببینید البته همراه با نامه و در آن نامه از اظهار علاقهتان به او و لذتی که از کنار او میبرید، بنویسید و همچنین از رفتار اشتباه یا کم توجهای که صورت گرفته برایش توضیح بدهید و در آخر ازاو عذر خواهی کنید.نکته بعدی؛ آنچه که از اهمیت بیشتری برخوردار است نحوه هدیه دادن است، بدین معنی؛ زمانی که هدیه را تهیه کردهاید سعی کنید این هدیه را با کلام و عبارت محبت آمیز و دلشین همراه کنید؛ چون تاثیرگذاری آن دوچندان خواهد شد.خلاصه اینکه هر چند هدیه دادن مهم است؛ ولی زبان هدیه (نحوه دادن هدیه) از زمان آن، بیشتر اهمیت دارد و میتوان با نوشتهای کوتاه یا حرف محبتآمیز محبت بین خود و همسرتان را ارتقا دهید.پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در حدیثی درباره هدیه دادن، فرمود: «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن؛ هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چرا که هدیه کینهها را از دل میبرد.»[1]منبع:[1]. وسائل الشیعه/ ج7/ ص289
امّا در مورد نحوه تمام کردن رابطه توجه کنید، اولا:سعی کنید او را با دلیل قانع کنید که ازدواج شما به صلاح نیست ثانیا: رابطه را یک دفعه و به طور کامل قطع کنید تا زودتر نا امید شود و شما را فراموش کند وگرنه ممکن است تا سالها ازدواج نکند البته اگر احتمال میدهید بلایی سر خودش بیاورد به صورت تدریجی از او فاصله بگیرید.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید به جهت طولانی شدن رابطه، شما نسبت به طرفتان وابستگی پیدا کردهاید. البته از یک طرف بیان میکنید علاقهتان روز به روز کمتر میشود و از طرفی روز به روز وابستگیتان بیشتر میشود. چه بسا همین وابستگی شما به او، باعث شده تا اینکه به فکر ازدواج با او بیفتید اما باید گفت باوجود اینکه 5سال از زمان رابطه شما با او میگذرد ولی اولا: به دلیل وابستگی و دلبستگیهای شما نسبت به طرف مقابلتان، شناخت شما نسبت به او کم میشود ثانیا: به دلیل جذابیت ظاهری و خوب جلوه دادن خود، امکان به خطا رفتن شناخت نیز زیاد است.بهترین راهکار این است که رابطه را قطع کنید و او را فراموش کنید هرچند به جهت طولانی بودن ارتباط، فراموش کردن طرف مقابل کار سختی است ولی به هرحال برای اینکه تصمیم درست و عاقلانهای برای آینده خود بگیرید و برای اینکه به صورت احساسی تصمیم گیری نکنید و زندگی خود و او را تحت تاثیر احساسات آنی و زودگذر قرار ندهید لازم است این ارتباط را هر چه زودتر قطع کنید.از طرفی ایجاد رابطه و ادامه آن از جهت شرعی و دینی نادرست است.اما برای فراموش کردن این عشق بی سرانجام به این راهکار توجه کنید: کلید فراموشی این است که دل شما از رسیدن به او نا امید شود توجه کنید که این عشق مثل اعتیاد روح و جسم شما را نابود خواهد کرد و سعی کنید از آن متنفر شوید خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید فکر نکنید که فراموش کردن محال است چون عده زیادی توانسته اند پس شما هم می توانید هر وقت به یادش می افتید سعی کنید بیشتر به عیوب و نقصها و کارهای بدی که احیانا انجام داده فکر کنید هر گونه نشانه ی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او می اندازد نروید خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با یادگیری مهارتهای هنری، مهارتهای زندگی، تفریح و بازی و مطالعه و ... پر کنید. در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید از تنهایی بپرهیزید فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه می کند ارتباط محبت امیز با اعضای خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت علیهم السلام برقرار کنید و از خدا بخواهید که دل شما را از این رابطه خالی کند.در آخر امیدوارم با گرفتن تصمیم عاقلانه و به دور از احساسات زود گذر، بتوانید صفحهای تازه بر سرنوشت زندگی خود رقم بزنید.
در مورد سن باید عرض کنم که بیشتر بودن سن دختر خانم نسبت به آقا پسر، به خودی خود مشکل ساز نیست، به شرط اینکه اولا: به اختلاف زیاد درک و فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی منجر نشود ثانیا: دختر، پسر را بچه نبیند و ثالثا: اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند و رابعا: دختر خود را بالاتر نبیند و فخر فروشی نکند خامسا: خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند. در اینصورت بالا بودن سن دختر خانم نسبت به آقاپسر مشکلی را ایجاد نمیکند و میتوانند با هم ازدواج کنند.در مورد تحصیلات نیز باید عرض کنم که اختلاف کم مشکل ساز نیست؛ مثلا اگر یکی دیپلم باشد و دیگری لیسانس یا یکی لیسانس و دیگری فوق امّا مهمتر از این، وجود تفاهم و درک متقابل طرفین نسبت به همدیگر است. بنابراین اگر تفاهم و درک متقابل وجود نداشته باشد حتی اگر طرفین از جهت تحصیلی در یک سطح باشند، در زندگی زناشویی دچار مشکل میشوند. لذا تناسب تحصیلی به خودی خود، نمیتواند تناسب و تفاهم و درک متقابل را در طرفین ایجاد کند.امّا همانطور که در اختلاف سنی گفته شد در اختلاف تحصیلی نیز باید گفت که اختلاف تحصیلی به خودی خود مشکل ساز نیست به شرط اینکه اولا: به اختلاف زیاد درک و فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی منجر نشود ثانیا: اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند سوما: یکی از آن دو، خود را بالاتر نبیند و فخر فروشی نکند چهارما: خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند.بنابراین باوجود این شروط، اختلاف تحصیلی نیز مشکل ساز نخواهد بود، شاهدش نیز بسیاری از شخصیتهای بزرگ جامعه وجود دارند که در زندگی زناشوی انسانهای موفقی بوده و هستند، باوجود اینکه اختلاف تحصیلی زیادی با همسرانشان داشتهاند مانند زندگانی خود مراجع.در مورد بلوغ عقلی نیز باید عرض کنم بله آقاپسرها دیرتر از دخترخانمها به این این مرحله میرسند ولی این بدان معنی نیست که چون بلوغ عقی دختر خانمها زودتر است حتما نسبت به آقاپسرهای هم سن و سال خود همیشه برتری دارند. بلکه بدین صورت است که وقتی آقا پسرها به بلوغ عقلی و فکری میرسند با دختران هم سن وسال خود ازاین جهت تفاوتی پیدا نمیکنند. مثلا یک آقاپسر30ساله با یک دخترخانم30ساله از جهت بلوغ فکری، معمولا هیچ گونه تفاوتی ندارند ولی یک آقاپسر19ساله با یک دخترخانم19 ساله مسلما تفاوت از این جهت وجود دارد که این هم به این دلیل است که معمولا آقا پسر در این سن هنوز به بلوغ فکری و عقلی نرسیده است.بنابراین اگر مثلا آقا پسر27 با دختر خانم 28ساله باوجود تناسبات لازمه، مشکلی برای ازدواج با هم را ندارند زیرا هر دو از جهت عقلی و فکری یکسان هستند و چه بسا دخترخانمها به دلیل قدرت عاطفی بالایی که دارند باعث شود که آقاپسر از این جهت(فکری، منطقی و محاسباتی و...) نسبت به دخترخانمها از قدرت فکری بالاتری برخوردار شوند.اینکه انتظار داشته باشید که طرف مقابلتان از لحاظ تحصیلی هم کفو باشید این انتظار بالایی نیست ولی نباید این کفویت تحصیلی باعث اشتباه شما شود زیرا ملاک کفویت تحصیلی نیست بلکه وجود تناسبهای لازمه بعلاوه تفاهم و درک متقابل در مسأله انتخاب همسر لازم و ضروری است. چه بسا کفویت تحصیلی وجود داشته باشد ولی تناسب لازمه نیست و چه تناسب هم باشد ولی تفاهم و درک متقابل همدیگر نباشد.منظور از تفاهم و درک متقابل این است که طرفین دیگری را با تمام شرایطی که دارد، بفهمند و درک درستی از موقعیت و شرایط هم داشته باشند و احترام متقابل نیز وجود داشته باشد.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اینکه خانواده شوهرتان باغبان خدمتکار هستند دلیل بر فرذهنگ پایین آنان نیست و نمیتوان اینگونه قضاوت کرد. چه بسا به دلیل فشارهای اقتصادی و تجارب گذشتهای که داشتهاند باعث شده در شیوه خرج و مخارج زندگی بیشتر مدیریت کرده و این باعث شده که دیگران این نحوه مدیریت را جوری دیگری قضاوت کنند. چه بسا اگر شما نیز در جایگاه آنان بودید، چنین مدیریتی را اتخاذ میکردید. بنابراین این شیوه مدیریتی در خرج و مخارج دلیل بر فرهنگ پایین یک خانواده نیست. اما در مورد حرص و حسادت مواردی از این دست، در خانواده شوهرتان توجیحی ندارد.اما از طرفی چه بسا خانواده شوهرتان سعی کنند تا حدودی این روش مدیریتی خود را به فرزندشان منتقل کنند که این هم از روی دلسوزی خانوادگی قابل توجیه است اما شما با درک موقعیت و شرایط آنان میتوانید بهتر به نتیجه برسید.از طرفی از آنجایی که در دوران نامزدی به سر میبرید، طبیعی است این اختلافات، سوءتفاهمات بوجود بیاید که این هم به دلیل شناخت کم و اینکه هنوز وارد زندگی مشترک نشدهاید.اما در مورد اختلافات و... بهترین راه حل گفتگوی طرفینی است، آن هم در یک شرایط مناسب و بدون هیچ گونه درگیری و نزاع طرفین در مورد مسائل مشترک با ه گفتگوی صمیمانهای داشته باشند و به گونهای با هم صحبت کنند که از حرفهایشان برداشتهای منفی ایجاد نشود.با آرزوی موفقیت
منظور از ملاکهای ترجیحی همانطور که عرض شد ملاکهایی است که بودن و یا نبودنشان تاثیر خاصی روی زندگی نمیگذارد مگر اینکه فرد نسبت به این ملاکها حساسیت داشته باشد، که در اینصورت تبدیل به ملاک اصلی میشود.مثالهایی برای ملاکهای ترجیحی: داشتن مدارک تحصیلی عالیه یک ملاکی است که تاثیر خاصی روی زندگی نمیگذارد و فرد میتواند نسبت به این ملاکها کوتاه بیاید.بالا بودن سن مرد از زن نیز یکی دیگر از ملاکهای ترجیحی ازدواج است که مثلا اگر سن آقا پسر یکی دو سال از دختر خانم پایین باشد اما تناسب لازم میانشان باشد، دختر خانم میتواند با کوتاه آمدن از این ملاک ترجیحی(پایین بودن سن آقا پسر) ازدواج کند.و مواردی از این دست که بود و نبودشان تاثیر خاصی روی زندگی زناشویی نمیگذارد مگر بسته به حساسیت فرد دارد.با آرزوی موفقیت
اینکه در مورد نگاههای دیگران به شما هیچ عکس العملی نشان نمیداد دلیل بر بی غیرتی یا ... نیست. چه بسا دلایل دیگری وجود داشته باشد که از دید شما پنهان است. اما در مورد آزاد بودن ایشان که فکر میکنید شخصیت آزادی دارند و ... این از طریق گفتگو، رفتارهای ایشان و تحقیقاتی که به عمل میآید، بدست میآید. اینکه ایشان شخصیت آزادی هستند یعنی چه؟ یعنی در اعتقادت دینیاشون کمی متزلزل هستند بطوریکه نسبت به مسائل دینی پایبندی بالایی ندارد؟ اگر پایبندی بالای به مسائل دینی ندارند(البته این از طریق گفتگو و تحقیقات مشخص میشود) در اینصورت این مسأله به حساسیت شما بستگی دارد که آیا میتوانید با فردی که پایبندی کمی به مسائل دینی دارد، زندگی کنید یا نه.در مورد ظاهر و چهره ایشان هم باید عرض کنم، با گذراندن دوره نامزدی، این مسأله به مرور برایتان مشخص میشود؛ زیرا اگر در دوره نامزدی، که شناخت بیشتری ایجاد میشود، این علاقه و پسند در شما بوجود نیامد دراینصورت توصیه به چنین ازدواجی، صحیح نخواهد بود.پس بهتر است برای شناخت بیشتر و برای اینکه به خودتان هم فرصت داده باشید، بعد از تحقیقات(البته بعد از اینکه مشکلی وجود نداشت) دوره نامزدی را باایشان سپری کنید و در این دوره با شناخت بیشتر از ایشان میتوانید بهتر تصمیم گیری کنید.نکته: قبول نامزدی به معنای قبول ازدواج نیست بلکه این دوره برای شناخت بیشتر از روحیات و سلایق و اعتقادات همدیگر است که با گذراندن آن، طرفین بهتر میتوانند تصمیم گیری کنند.
Páginas