البته همانطور که برخی از دوستان هم اشاره کردهاند، چه بسا فکر کردن به گذشته و خاطراتی که با همکلاسی سابقتون داشتهاید، باعث شده نسبت به خواستگارتان تمایل کمتری داشته باشید. برای همین فارغ از هر چیزی، سعی کنید به صورت منطقی و عاقلانه تصمیم گیری کنید و اگر فکر میکنید نیازمند زمان هستید تا تصمیم درستی بگیرید بهتر است، با سپری کردن دوره نامزدی که هم باعث شناخت بیشتر طرفین میشود و هم اینکه در این مدت چه بسا تمایلتون به خواستگار بیشتر شود. امّا اگر در این دوره هم احساس کردهاید که هیچ گونه تمایلی به او ندارید بهتر است که این مورد را رد کنید.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اولا درمورد همکلاسیتون با توجه به توضیحاتی که دادهاید، تناسب لازم میانتان وجود نداشت هرچند هردو همدیگر را دوست داشتید ولی همانطور که خودتان هم اشاره کردید، برای ازدواج تنها علاقه کافی نیست بلکه در کنار آن، تناسب فکری، اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی، رفتاری و خانوادگی لازم و ضروری است که این تناسبات میانتان وجود نداشت و شما تصمیم درستی برای قطع رابطه گرفتید.(هرچند اگر فرد مناسبی هم میبود، ادامه رابطه درست نبود...)دوم: در مورد خواستگارتان همانطور که خودتان اشاره کردید، به نظر میآید از تناسب لازم برخوردار هستید تنها مشکلتان علاقه به طرف مقابلتان است که باید عرض کنم یکی از ملاکهای مهم و اصلی ازدواج، علاقه حداقلی نسبت به هم میباشد تا این علاقه سبب کشش و جذب طرفین به امر ازدواج بشود.امّا مراد از علاقه حداقلی این است که طرفین پس از بررسی وجود تناسب و شایستگی و دیگر شرایط ازدواج، طرف مقابل را برای امر ازدواج مناسب ببیند و قلبا تمایل به ازدواج با او پیدا کند و این علاقه تدریجا با دیدن عملی تناسبها و شایستگیهای طرف، رو به تزاید میرود و به عشق پایدار مبدل میشود.این مقدار علاقه، حداقل مقدار لازم برای ازدواج است؛ چون اگر علی رغم دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل این پسند و علاقه حداقلی در او ایجاد نشود احتمال دارد که در طول زندگی هم به وجود نیاید و زندگی منجر به شکست شود.بنابراین بهتر است یکبار دیگر در مورد تناسبات و شرایط ازدواج طرف مقابل را فکر کنید. آیا این تناسبات باعث میشود که تمایل به ازدواج با ایشان را پیدا کنید یا خیر؟سوم: منظورتان از اینکه به او علاقه ندارید یا علاقه کمی دارید، چیست؟ یعنی از ظاهر و تیپش خوشتان نمیآید که این با تغییر تیپ و ورزش کردن، تاحدودی قابل تغییر است. مثلا اگر چاق است با ورزش و رژیم غذایی میتواند تغییر کند یا اینکه اگر خیلی لاغر است باز هم با ورزش و رژیم غذایی میتواند تغییر کند. اگر منظورتان این است که چهره و قیافه او برای شماجذابیت ندارد که باید عرض کنم این هم تا حدودی با ورزش کردن و تغذیه قابل حل است. اما عاملی که به مرور باعث جذابیت افراد میشود شخصیت افراد است. یعنی شخصیت و رفتار افراد است که به تدریج باعث جذابیت آنها میشود. به عبارت دیگر چهره باعث جذابیت اولیه میشود ولی به مرور و با گذر زمان، جذابیت چهره جای خود را به شخصیت میدهد و در آن صورت افراد جذب شخصیت و رفتار دیگران میشوند نه چهره آنان. لذا بهتر است توجه کنید که آیا شخصیت و رفتار او برای شما تاحدودی جذاب است بطوریکه با گذر زمان، بیشتر جذب شخصیت و رفتار او شوید؟با آرزوی موفقیت
با سلامضمن تایید گفتههای ستاره، باید عرض کنم که گاهی اوقات اختلال هورمونی تاثیر زیادی در اضطراب و استرس افراد به خصوص زنان میگذارد. شاهدش اینه که مدتی قبل خانم بنده دچار اضطراب و استرسهای زیادی شد که بعدها متوجه شدیم علتش اختلالات هورمونی بوده که با دارو و انجام راهکارهایی، به یاری خدا مشکل خانم بنده حل شد.امیدوارم هر چه زودتر مشکل sagheh نیز حل شود. مشکل ایشون بستگی به عزم و اراده ایشون دارد. هرچقدر عزم و اراده قوی تر باشد حل این مشکل راحتر خواهد بود.امّا تجربهای که از این مشکل بدست آوردم، این بود که گاهی تفکرات منفی انسان به دلیل اختلالات هورمونی، اجتناب ناپذیر است. به همین منظور مبارزه با این تفکرات بیشتر فرد را درمانده میکند.(البته تنها در این مورد بخصوص) لذا بهتر است شرایط و موقعیت خود را تغییر دهد و بر روی تفکرات مثبت و ویژگیها و توانمندیهای خود متمرکز شود و خود را با اینگونه تفکرات تمرین دهد.
اینکه طرف مقابلتان به این اختلاف قد اکتفا نمیکند، نمیتواند دلیل درست و منطقی برای مخالفت کردن باشد. باید بیشتر با ایشان صحبت کنید و چه بسا مشکل جای دیگری باشد. مشاوره حضوری نیز به شما میتواند کمک کند البته خاطر نشان می شوم اگر دختر خانم ملاک اصلی اش اختلاف قد 15 سانتی باشد و این جز ارزوهاش باشد فقط در صورتی این ازدواج صحیح است که وی با مشاوره و مطالعه از ملاکش برگردد و به این اعتقاد برسد که تفاوت قد 7 سانتی هم کافیه اما اگر همچنان در تفکر خود بماند ممکن است حتی در صورت ازدواج هم با مشکل مواجه شوید.
مقابل به مثل کردن میتواند نتیجه عکس بدهد و از طرفی راهکار شرعی و دینی نیست لذا چنین توصیهای نمیکنیم. شما میتوانید با مادرشوهرتان این موضوع را در میان بگذارید.
از آنجایی که همسر شما نسبت به حساسیت شما نیز حساس شده و تاحدودی اثرگذار نیست بهتر است از یک واسطه مطمئن و بانفوذ(حرفش پیش همسرتان خریدار داشته باشد) مانند خواهرشوهر، مادرشوهر یا... بخواهید که با همسرتان در مورد این موضوع صحبت کند. البته جوری با همسرتان صحبت کند که مبادا همسرتان تصور کند که شما این واسطه را فرستادهاید.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اینکه فکر میکنید کسی نسبت به شما تمایلی ندارد و ... این صرفا برداشتهای شما از رفتارهای دیگران است؛ چون شما در ذهن و فکر دیگران نیستید که چه نظری نسبت به شما دارند.بهتر است به جای متمرکز شدن روی این مسأله (که مطمئنا تمرکز زیاد روی این مسأله باعث منحرف شدن از اصل موضوع میشود) به این فکر کنید که چگونه این اعتماد به نفس پایین خود را ارتقاء دهید؟ چگونه مهارتهای زندگی خود را افزایش دهید؟یقینا هرچقدر خود را ضعیف بدانید بیشتر آسیب پذیر خواهید شد. ولی اگر توانایی و استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنید، باعث ارتقاء اعتماد به نفس از دست رفته شما میشود. خدا را شکر که بیماری صعب العلاجی ندارید در حالیکه افراد زیادی در جامعه وجود دارند که مشکلات به مراتب بزرگتری دارند ولی هیچگاه خود را ضعیف ندانسته و با انرژی و روحیه بالا و با مدد از خدای متعال بر مشکلات فائق آمدهاند.شرط اساسی در حل اضطراب و مشکلاتتان، داشتن اراده و عزمی محکم است، پس اين اراده را در خود تقويت كنید كه به واقع خواستن توانستن است؛ چرا که در راه مبارزه با مشکلات، احساس ضعف و سستى، آفتى بزرگ است.در مورد بی هنری و پایین بودن اعتماد به نفستان باید عرض کنم:تلاش کنید تا مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری در خانه، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای هنری(رفتن به کلاس آموزش مهارتهای هنری)، مهارتهای ارتباطی و... بالا ببرید.در نشستهای دوستان (البته به شرط اینکه هدفمند باشد) و نشستهای فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی، اجتماعی و همچنین باعث بالا رفتن اعتماد به نفس شما میشود.در کلاسهایی که موجب بالا رفتن مهارتهای شما میشود، شرکت کنید؛ مانند کلاس خیاطی، آشپزی، شیرنی پزی، صنایع دستی و ... که همگی اینها علاوه بر بالا بردن مهارتهای شما باعث حس موفقیت در شما میشود.ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید. لذا در صورت امكان در فرصتهايى كه چند روز تعطيل هستيد يك مسافرتى را ترتيب دهيد و با جمع خانواده مسافرت كنيد تا يك تنوع در وضعيت زندگى شما به وجود آيد.سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به خود میشود، خودداری کنید. لذا هرگاه افکار منفی به ذهنتان آمد، بلند شوید و جای خود را تغییر دهید مثلا خود را به چیزی مشغول کنید یا اینکه در جمع قرار بگیرید یا اینکه دیدوبازیدتان را بیشتر کنید. همانطور که در آموزههای دینی آمده است دیدوبازید و صله رحم باعث شاد شدن و رفع نارحتی فرد میشود.سعی کنید با حفظ خونسردی و به صورت منطقی به قضایا نگاه کنید.با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید؛ زیرا اینگونه ارتباط زمینهای برای موفقیت و آرامش شما در زندگی میشود.از آنجایی که معمولا مضطرب و استرس دارید، ورزش کردن خیلی میتواند به تغییر روحیه شما کمک کند. پس بهتر است هر چه زودتر ورزش(پیاده روی، بدنسازی و...) را شروع کنید. در کنار ورزش کردن تغذیه خود را نیز در نظر داشته باشید لذا جدول تغذیه مناسب برای شما ضروری است؛ زیرا نوع تغذیه روی حوصله و روحیه فرد اثرگذار است. لذا اگر بتوانید با یک متخصص تغذیه در این رابطه صحبت کنید و برنامه غذایی برای شما تنظیم کند، بسیار خوب است.در کنار رعایت مسائل فوق، سعی کنید هرچه زودتر ازدواج کنید؛ زیرا یکی از آثار مفید ازدواج، ایجاد کننده آرامش و برطرف شدن اضطراب و باعث رفع تنهایی افراد میشود. البته با توجه به اینکه سن بالایی ندارید بهتر است نسبت به گزینش همسر، عجولانه تصمیم گیری نکنید و سعی کنید با فردی که تناسب لازمه را با شما داراست، ازدواج کنید.البته در مورد یافتن فرد مناسب باید عرض کنم که این مشكل، تنها مشكل شما نيست، بلكه مشكلى است كه بسیاری از دختران با آن دست به گريبان هستند و برخى هم در دست تقدير است. پس وجود چنين مشكلاتى طبيعى است و عوامل متعددى در بروز آن دخيل هستند و بعضى از اين عوامل در دست شما نيست. در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید به گونهاى كه مانع زندگى روزمره شما شود؛زيرا هیچ انسانی نمىتواند تمام شرائط و امكانات را بر وفق مراد خود فراهم کند، ولى مىتواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهيد بود و در صورت دوم با ابتكار و خلاقيت و بهرهمند شدن از ديگر توانمنديهاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهيد كرد و فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود آسان خواهيد کرد. بنابراين هيچ گاه نبايد اين موضوع مانع عمدهاى بر سر راه ادامه زندگى و... شما باشد.علاوه براین، اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى میکند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مىداند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.»امّا راهکارهایی برای همسریابی شما:- حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث میشود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث میشود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.)- حضور فعال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا میتواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.- سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل میکند طرف را رد کنند و در غیر آن تا میشود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایند.منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه میشود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر میکنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهایی که ارائه شد را انجام دهید.با آرزوی موفقیت
توجه داشته باشید که هرچقدر نسبت به یک مسأله تمرکز زیادی داشته باشید باعث بزرگ شدن آن مسأله میشود، از طرفی با حساسیت نشان دادن خود، نقطه ضعف خود را برای دیگران آشکار میکنید و بیشتر آسیب پذیر خواهید بود.از طرفی کجای این جمله «دخترم مثه عموجانش خوش سروزبونه و خودشو شیرین میکنه» باعث ناراحتی شما میشود؟ مگر اینکه لحن خاصی در بیان این جمله وجود داشته که باعث ناراحتی شما شده است.به هرحال از دو منظر میشود به این مسأله نگاه کرد؛1. یا واقعا رفتار طرف(عروس خانواده مادرشوهرتان)، بسیار آزار دهنده است به طوریکه اگر کس دیگری جای شما بود، چنین برداشتی از رفتارهای او پیدا میکرد.2. یا اینکه رفتارهای طرفتان تا حدودی آزاردهنده هست، ولی نه اینکه تبدیل به یک معضل زندگی شما شود که این هم چه بسا به دلیل حساسیتهایی است که به تدریج نسبت به او پیدا کردهاید.به نظر میآید بودن شما در کنار ایشان باعث بوجود آمدن سوءتفاهم، اذیت شدن از رفتار و حرفهای او، افکار و نگرشهای منفی و... میشود، پس بهتر است برای مدتی از بودن در کنار ایشان خودداری کنید تا زمینه اینگونه مسائل ایجاد نشود. البته منظورم، قهر و جدایی نیست؛ بلکه سعی کنید روابطتان را تا میتوانید به حداقل برسانید؛ بنابراین بعد از مدتی که کمتر ایشان را ببینید، کمتر دچار تنش میشوید و افکار منفی هم کمتر سراغ شما خواهند آمد.از طرفی دیگر، شما به جای اینکه روی روابط همسرتان با زن داداش تمرکز کنید و حساس شوید بهتر است روی روابط خود با همسرتان تمرکز داشته باشید و این روابط را بهبود بدهید. فکر میکنید چرا همسرتان حرفهای شما را در این زمینه قبول نمیکند؟ توجه داشته باشید گاهی حساس نشدن روی موضوع باعث حل شدن موضوع میشود.
Páginas