مردی که اتوبان روابط زناشوئی را یک طرفه کرد!!

10:04 - 1393/07/06

ما سال 90 ازدواج کردیم و از همون موقع تا همین حالا اصلا هیچ دلخوشی توی زندگی نداشتم

زندگی رو که با اون همه ذوق و شوق شروع کردم همسرم با اخلاق های بدش و خودخواهی هاش خراب کرد.

الان بعد از 4 سال احساس می کنم تو زندگیم شکست خوردم و نه راه پس دارم و نه راه پیش

فکر می کردم می تونم با همسرم دوست باشم اما ایشون منو غریبه میدونه و جلوی خانوادش طوری ایما و اشاره میکنه که اونا حتی حرف عادیشون هم پیش من نزنن.

و جالبتر اینکه توی این 4 سال اصلا با من درست و حسابی صحبت نکرده و همیشه من پیش قدم میشم (حتی تو مسایل زناشویی) ولی اون همیشه سکوت می کنه...حتی یکبار هم راجع به بچه دار شدن از من نظرخواهی نکرده و چون مادرش سفارش کرده که بچه دار نشید اونم میگه من اصلا بچه نمیخوام

در مورد مسایل جنسی هم بسیار بسیار سرده

از خانواده من هم بدش میاد مخصوصا مادرم.در صورتیکه اونا اصلا خونه ما نمیان و اصلا کاری به کار ما ندارن

در عوض خانواده خودش هم جمعیتشون زیاده و هم همیشه خونه ما هستن و ازمن انتظار داره همیشه به اونا احترام کنم و به بهترین نحو مزشون پذیرایی کنم ولی به خانواده من اصلا محل نمیذاره

به من میگه اگه میخوای خانوادت یا فامیلاتو ببینی تنهایی برو ببینشون اما خودش که میخواد بره میگه حتما توهم باید بیایی.منم تا به حال رفتم اما دیگه نمیخوام برم

بهش میگم بریم مشاوره میگه من که مشکلی ندارم.تو مشکل داری

بیخود بهونه نیار داریم زندگی می کنیم دیگه

آخرش هم میگه من توی این زندگی با تو ، به اون چیزایی که میخواستم نرسیدم

دیگه ازش خسته شدم

دیگه ازش بدم میاد

میخوام تنها زندگی کنم بدون اینکه ازش جدا بشم

به نظرتون چیکار کنم؟خسته شدم...هر شب دارم گریه می کنم. و ایشون اصلا عین خیالش هم نیست

 

http://btid.org/node/42033

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

علاوه بر مراجعه به مشاوره حضوری، چندنکته را متذکر می‌شوم، امیدوارم مفید واقع شود؛

در مورد روابط شما با همسرتان:
1. مسلما تغییر رفتاری همسرتان دلیلی داشته است و گرنه همانطور که خودتان اشاره کردید، ازدواج تحمیلی نبوده بلکه با انتخاب هردوی شما بوده است، پس در روابط شما و ایشان مشکل پیش آمده است. یعنی ممکن است رفتاری یا حرکتی یا ... از شما دیده که رفتار او تغییر کرده است و یا اینکه دخالتهای اطرافیان باعث تغییر رفتاری او شده است مانند دخالتهای مادرشوهر و ... که در مورد روابط شما با مادرشوهرتان در ادامه اشاره خواهیم کرد. البته همه این مسائل دلیل بر توجیح رفتاری او نیست. لذا با یک سیاست رفتاری همانطور که برخی از دوستان اشاره کردند، می‌توانید مشکل را به حداقل برسانید.

منظور از سیاست رفتاری این است که فرد در زندگی سعی کند رفتار درستی از خود نشان دهد تا کمترین نقص و بیشترین نفع را در زندگی زناشویی برای خانواده خود به ارمغان بیاورد.

شما به عنوان یک زن، می‌توانید با یک سیاست رفتاری درست و قدرت عاطفی که هر زنی از آن بهره مند است، همسرتان را به زندگی زناشویی امیدوار و جذب کنید البته این نیاز به زمان و حوصله دارد.

بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العاده‌ای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما می‌توانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج و...، هدیه‌ای برای او بگیرید و نامه‌ای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر چقدر به او  و زندگیتان علاقه دارید.(البته نباید به صورت تصنعی باشد بلکه باید کاملا طبیعی و احساسی باشد)

2. به نظر می‌آید همسر شما تاحدودی لجباز است حداقل اینکه گاهی با شما لج می‌کند. بهترین شیوه برای برخورد با افراد لجباز این است که در ابتدا سعی کنید، او را از حالت لجاجت باز دارید؛ زیرا اگرفردی بر لجاجت خود پافشاری کند، هیچ چیزی را قبول نخواهد کرد و به قول معروف؛ ماست را هم سیاه می‌داند. برای این منظور، راهکارهای زیر را بکار ببندید؛

الف) اگر در رفتار یا سخنان همسرتان، نقطه مثبتی پیدا کردید، آن را قبول کنید و به او بفهمانید که حرف یا رفتار او را پذیرفته‌اید. این کار به مرور سبب می‌شود که او شما را فردی با انصاف بیابد و در نتیجه از لجاجتش کمی دست بکشد و سخن شما را بپذیرد.

ب) از انتقاد کردن زیاد به او خودداری کنید و به او اجازه دهید که خودش پی به اشتباهاتش ببرد، بسیاری از کارها به مرور زمان حل می‌شود.

ج) اگر از رفتار یا سخن او ناراحت شدید، به او نگویید که «تو مرا ناراحت کردی» بلکه به او بگویید؛ از این رفتار یا حرفت ناراحت شدم. بعد از آن به او بفهمانید که برای او ارزش بالایی قائل هستید و او را قبول دارید.

د) یکی از علل اصلی لجاجت، این است که فرد فکر می‌کند که مورد توجه و محبت اطرافیانش نیست؛ ولی اگر شما در موقعیتهای مختلف به او بفهمانید که دوستش دارید و سعی کنید به او توجه لازم را داشته باشید، مطمئنا از لجاجت و رفتارهای نادرست او کاسته می‌شود.

ذکر این دو نکته از باب یادآوری لازم است که؛ در بر خورد با افراد لجباز نیاز به صبر و تحمل دارد و جلب اعتماد آنها به خود نیازمند زمان است و تدریجی خواهد بود. پس با بکارگیری راهکارهای فوق به تدریج او را از لجاجت باز دارید.

3. نکته بعدی این است که باید او را خلع سلاح کنید و یکی از راههای خلع سلاح، توجه مثبت بدون شرط است؛ بدین معنی که همسر خود را با قطع نظر از رفتارش، بپذیرید و قبولش داشته باشید که او مانند هر فردی، اخلاق و شخصیت خاصی و تنها مهارتهای زندگی درست را به دلیل ناآگاهی یا کمبودهایی که در زندگی قبلا تجربه کرده و یا ... نمی‌داند. پس به حرف او گوش دهید و در برخی مشکلات با او همدردی کنید.

بنابراین تنها زندگی کردن و فاصله گرفتن از او مشکلتان را حل نمی‌کند بلکه تنها به مشکلات شما اضافه می‌کند و لجاجت بیشتر همسرتان را در پی خواهد داشت.

لذا بهتر است با بکار بستن راهکارهای فوق و حتی مشاوره گرفتن به صورت حضوری، مشکلتان را حل کنید، ولی توجه داشته باشید که حل این مشکل، پروسه مدت داری است که صبر و حوصله شما را می‌طلبد.

با آرزوی موفقیت

تصویر asalbanoo28717

سلام
خواهش میکنم کمکم کنید واقعا دیگه از دستش خسته شدم.دیگه دوس ندارم ببینمش
آخر هفته عروسی برادرشه. دیروز بهم میگه بیا بریم لباس بخریم.میگم پس عروسی چند شنبه است؟میگه نمی دونم.آخه مگه میشه آدم ندونه عروسی برادرش چه زمانیه؟ کلا دیگه حرف نمیزنه.همش سکوت همش سکوت.
یه نامه براش نوشتم و همه خواسته هامو بهش گفتم ، نامه رو خوند و با بی تفاوتی گذاشت کنار و بازم سکوت
من اصلا دوس ندارم باهاش برم عروسی.میخوام ازش انتقام بگیرم تا پیش فامیلاش آبروش بره.به نظرتون خوبه؟
چیکار کنم؟لطفا راهنماییم کنید
 

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

اینکه بخواهید از همسرتان انتقام بگیرید شاید از یک جهت آتش خشمتان را کم کند ولی وضعیت را وخیم تر می‌کنید و آتش خشم همسرتان را بیشتر می‌کند و آن امیدی که به بهبودی روابطتان وجود داشت از بین خواهد رفت.

این سکوتش هم ناشی از همان نامه‌ای است که برایش نوشته‌اید. اما جدای از اینکه محتوای نامه چه بوده باید عرض کنم که همانطور که قبلا هم گفتم؛ بهبود روابطتان امری زمان بر است و انتظار نداشته باشید که یهو تغییرات دلخواه شما در رفتارهای همسرتان را مشاهده کنید.

شما باید صبر و حوصله داشته باشید و به مرور زمان دل همسرتان را بدست بیاورید. البته می‌دانم کار راحتی نیست ولی مطمئن باشید جدایی و فاصله گرفتن شما از او مشکل شما را حل نخواهد کرد. چه بسا با جدایی آرامش مقطعی را بدست بیاورید ولی شک نکنید که با جدایی آرامش ثابت و واقعی را بدست نخواهید آورد.

شما این رفتارهایش را به حساب نابلدی، نداشتن مهارتهای زندگی بگذارید.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

توجه داشته باشید زندگى كردن يك هنر است و اين هنر را بايد به تدريج آموخت و مهارت‌هاى لازم را بايد از افراد با تجربه ياد گرفت و گرنه در برخورد با افراد به خصوص كسانى كه در حاشيه زندگى مشترك قرار دارند و گاهى اوقات ممكن است وارد متن زندگى شوند، دچار مشكل مى‌شويم.

در اين ميان، هر مقدار، ما كم تجربه و ضعيف باشيم راههاى نفوذ براى ديگران به ویژه اقوام نزديك مانند مادر شوهر، بيشتر مى‌شود و چه بسا اين افراد از روى دلسوزى، دخالتهايى هم در زندگى ما بكنند و اين سبب مى‌شود احيانا زندگى ما با مشكل مواجه شود؛ بنابراين براى پيشگيرى از اين گونه مشكلات بايد هنر زندگى كردن را آموخت. بايد نحوه برخورد با همسر، را در مواقع گوناگون ياد گرفت. لازمه اين كار اين است كه ويژگيهاى شخصيتى همسر را بشناسيم همچنان كه بايد اقوام و خويشاوندان همسر را شناخت و نحوه تعامل با آنها را هم بیاموزیم.

امّا در روابط شما با خانواده شوهرتان باید عرض کنم؛
با اين توضيحات و اطلاعات مختصر، ما نمى‌توانيم قضاوت دقيق و درستى از روابط شما با خانواده شوهرتان ارائه كنيم. در عين حال نكات زير را به عرضتان مى‌رسانيم:

اخلاق و رفتار حاکم بر خانواده‌ها، به خاطر تفاوتهای فردی و همچنین به دلیل تفاوت در شیوه تربیت افراد، متفاوت است؛ از این رو به دلیل همین تفاوتها، روابط اجتماعی افراد با دیگران نیز متفاوت است.

این را به عنوان یک شاخصه داشته باشید؛ برخی از خانواده‌ها، در پذیرش یک فرد جدید به کانون خانواده، از انعطاف مناسبی برخوردار هستند، امّا برخی‌ها هم انعطاف کمتری دارند و در قبول و پذیرش فرد جدید؛ مانند عروس یا داماد از خود مقاومت نشان می‌دهند و این مقاومتها نیز به صورتهای مختلف همچون؛ بی‌احترامی، پرخاشگری، کم توجه‌ای، قهر کردن، روابط سرد و بی روح خودش را نشان می‌دهد.

با اینگونه خانواده‌ها لازم است با احتیاط و ظرافتهای ویژه، برخورد کرد تا به تدریج بتوان جو حاکم بر آنها را تلطیف و قابل تحمل کرد، از این رو رعایت نکات زیر بسیار مفید و ضروری است؛

الف) با اینگونه خانواده‌ها نباید مقابله به مثل کرد؛ زیرا مقاومت آنها بیشتر خواهد شد و در قبول و پذیرش فرد جدید، انعطاف کمتری نشان می‌دهند.
ب) اگر خانواده همسرتان با خودشان گرم هستند امّا با شما سرد هستند، معلوم می‌شود كه در ارتباط شما با آنها اشكالی وجود دارد؛ یعنی ممکن است قلبا از شما سرد شده باشند و علتش هم شاید فقط از آنها نباشد؛ بلکه شاید کلام یا رفتاری از شما سر زده که به سردی رابطه دامن زده است، لذا در رفتارها و برخوردهای خودتان یک بازنگری کنید و اگر خطایی از رفتار خود دیدید، سعی کنید رفتار خود را اصلاح كنید تا زمینه اصلاح آنها نیز فراهم شود.

ولی اگر نقصی در کلام و رفتار خودتان ندیدید، نه تنها از هر گفتار و رفتار خراب کننده ارتباط خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید بدون توقع و انتظار محبت از خانواده همسر، به آنها محبت كنید.

چه بسا بگوئید: محبت یك طرفه چه فایده دارد، جوابش این است كه محبت دلها را نرم و آنها را به هم نزدیک می‌کند البته این نوع محبت باید طوری باشد که موجب سوء استفاده طرف مقابل هم نشود.

ج) هرگز از خانواده همسرتان پیش هيچ كس بد گويى نكنيد.

ح) سعى كنيد همسرتان را براى مقابله با خانواده‌اش تحريك نكنيد؛ چه اينكه وضعيت وخيم‌تر خواهد شد و آنها در اين مقابله پيروز خواهند شد و مشكلات شما چند برابر مى‌گردد.

چ) در صورت امكان و استطاعت مالى، گاهى اوقات هديه‌اى براى خانواده همسرتان به ویژه مادر شوهرتان تهيه كنيد مثلاً؛ وقتى به زيارت يا مسافرت مى‌روند يا شما اگر به زیارت یا سفر مى‌رويد تهيه هديه بسيار مناسب است. پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حدیثی در این باره فرموده: «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن؛ هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چرا که هدیه کینه‌ها را از دل می‌برد.»[1]

يكى از راه‏هاى كاهش تنش ميان دو خانواده، در اين است كه شما با رفتارهاى منطقى و دلسوزانه و بدون اين كه در مقابل آنها موضع‏گيرى كنید، اعتماد آنها را به خودتان جلب كنید؛ به گونه‌‏اى كه احساس كنند که شما، فرد امين، راستگو و دلسوزی هستید.

متاسفانه ریشه بيشتر تنشهاى موجود بين خانواده‌ها، درعدم اعتماد به همدیگر است؛ يعنى شما به مادر شوهرتان اعتماد ندارید و مادرشوهرتان نيز همين طور به شما اعتماد ندارد و شما را همانند دخترش نمى‌داند.

پس در اولين گام بايد زمينه اعتماد سازى را فراهم نمود. در مسير اعتماد سازى بايد ابتدا شما به مادرشوهرتان اعتماد كنید تا كم كم او نيز به شما اعتماد کند. لذا در برابر سخنان او واكنش شديد نشان ندهید و يا به رد و طرد صريح حرفهاى او نپردازید و.... بعد از اين كه اعتمادسازى، نوبت مرحله دوم كار مى‌رسد:

مرحله دوم؛ را ارتباط سازى و حُسن تعامل مى‌ناميم. منظور اين است كه هر گاه شما فرصت پيدا كردید، سعى كنید با بيان اين كه مثلاً فلان فرد از اقوام اتفاقا از شما تعريف مى‏‌كرد و مى‏‌گفت كه: مادر شما فرد منظم يا آدم متين و خوبى است و متقابلاً وقتى كه كنار خانواده خودتان قرار گرفتيد مثلاً بگوييد مادر شوهرم، شما را آدم‏هاى با شخصيتى مى‌‏دانند و از شما تعريف مى‌‏كنند و.... اين نوع رفتارها موجب حس خوش بينى در خانواده‌ها شده و راه پذيرش حرفهاى منفى را سد مى‌كند.

البته خود مى‌دانيد كه يكى از جاهايى كه اسلام اجازه داده، انسان دروغ بگويد، آن جايى است كه اين عمل موجب اصلاح بين افراد مى‌شود. اين كار اگر چه با واقعيت همراه نباشد، ولى در زدودن كينه‌ها و برطرف كردن سوء ظن نسبت به يكديگر بسيار موثر است و در تلطيف روابط ميان شما و آنها مى‏‌تواند مفيد واقع شود.

البته انتظار نداشته باشيد كه با يك بار برخورد اين چنينى، همه خصومت‏ها و سوءظن‏ها برطرف شود؛ بلكه اين كار نياز به زمان دارد و شما بايد گام به گام و با صبر و حوصله پیش برید، لذا بايد از شتابزدگى اجتناب كرد.

منبع:
[1]. وسائل الشیعة، ج7، ص289

تصویر asalbanoo28717

باز هم ممنونم.فکر نمی کردم اینقدر بهم اهمیت بدین

حرفاتونو چندین بار خوندم. فکر می کنم شما درست بگین من خیلی مهارت زندگی ندارم و باید اونها رو یاد بگیرم...اما محبت کردن و زندگی کردن با کسی که دوسش داری و مشورت کردن باهاش در مورد زندگی مشترک که دیگه مهارت نمیخواد.ایشون حتی توی این 4 سال یه حرف محبت آمیز به من نزده... فقط حرفای چرت و پرت زده که منو ناراحت کنه...

یا توی این 4 سال حتی به فکرش هم نرسید که ما که باهم ازدواج کردیم بالاخره باید بچه دار بشیم یا نه؟یا اصلا نظر خودشو به من بگه... یا نظر منو راجع به این مسئله بخواد؟

اینا منو ناراحت می کنه

من واقعا عذر می خوام --- ولی مسئله جنسی که حتی حیوانات هم اونو دارن که دیگه ربطی به مهارت زندگی نداره... ایشون حتی اون رو هم از من دریغ می کنه

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

مسلما رفتار و کارهای همسرتان دلیل دارد. حال ممکن است یک عامل داشته باشد و ممکن است مجموعه‌ای از چند عامل که باعث رفتارهای غیر مهربانانه همسرتان با شما شده است.

به نظر می‌آید که علل رفتارهای ایشان ناشی از چند عامل باشد همانطور که قبلا هم بیان شد( نداشتن مهارتهای زندگی، دخالتهای دیگران و ...) لذا برطرف کردن مشکلات و بهبود پیدا کردن روابطتان نیازمند حوصله و زمان و تدبیری است که شما باید در رفتارهایتان بکار ببرید.

اینکه همسرتان در خیلی از موارد مهم زندگی با شما گفتگو نمی‌کند و یا اینکه رابطه زناشویی را با شما برقرار نمی‌کند، می‌تواند نشان دهنده اعتراض و نارضایتی ایشان از زندگی باشد که متاسفانه این اعتراض و نارضایتی را بدین صورت از خود بروز می‌دهد. برخی از افراد در نحوه اعتراض و نارضایتی خود گفتگو نمی‌کنند بلکه رفتارهای آنان نشان دهنده اعتراض آنهاست.( درنتیجه علت اینگونه رفتارها همان نداشتن مهارتهای زندگی است. کسی که مهارتهای زندگی را داشته باشد، می‌تواند که چگونه اعتراض کند می‌تواند گفتگو کند می‌تواند از زندگی لذت ببرد و ....)

اما مقابل به مثل کردن با اینگونه افراد معمولا اعتراض و نارضایتی آنان را بیشتر می‌کند.

شما بطور همزمان علاوه براینکه سعی می‌کنید روابطتان را با همسرتان بهبود دهید باید روابط شما با خانواده همسرتان به ویژه مادرشوهرتان را بهتر کنید. زیرا بهتر کردن رابطه‌ خود با خانواده همسرتان، باعث می‌شود به نوعی روی روباط شما با همسرتان تاثیر گذاشته و آن بهبود دهد. شما با بهتر کردن روابط خود با خانواده همسرتان می‌توانید از آنها کمک بگیرید که رابطه‌ خود با همسرتان بهتر شود. البته این پروسه مدت داری است.

اما در کنار راهکارهای فوق، برای بهبود روابط خود با همسرتان به این نکات توجه کنید:

- سعی کنید با ایجاد فضای آرام در خانه، با همسرتان درد دل کنید و در مورد مشکلات بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید. مسلما گفتگو و کمک خواستن از همسرتان بهترین راهکار برای دلسردی شما نسبت به همسرتان است.

- سعی کنید زمانی که همسرتان نزد شماست، میل جنسی و عاطفی همدیگر را ارضا کنید(بد نیست گاهی، خود شما پیش قدم شوید و همسرتان را در این رابطه به وجد بیاورید تا او نیز تمایل بیشتری به ارتباط با شما داشته باشد. البته تصور نکنید که اگر شما پیش قدم شوید، غرورتان جریحه دار می‌شود. هرگز اینگونه نیست.)

- سعی کنید در زمانی که همسرتان به نوعی حال مساعدی دارد پیش او بروید و با او درد دل کنید و به او احترام بگذارید و تا می‌توانید روابطتان را میان همدیگر بهبود دهید هرچند که ممکن است گاهی همسرتان باب میل شما رفتار نکند ولی شما سعی کنید به خاطر زندگیتان و برای حفظ آن و برای بهتر شدن، صبر و تحمل خود را بالا ببرید و از هیچ کوششی برای بهتر شدن روابطتان دریغ نکنید.

تصویر danial_primavera

ببین

اون ازت بدش میاد

این بد اومدنش ذاتی هستش

 

اصلا فکر بچه دار شدن رو نکن

 

بهتره جدا بشی ازش

تصویر asalbanoo28717

سلام.حرف شما اگه کاملا هم درست باشه پس چرا باهام ازدواج کرد؟ازدواجمون تحمیلی و زوری که نبود.خودش با میل خودش اومد و منو انتخاب کرد
 

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

ایشون از مادر و خواهراشون دهن بینی دارند؟

و یه سوال دیگه اینکه ازدواجتون سنتی بوده ؟یااحیانا تحمیلی؟

ببخشید اگه دوست داشتید جواب بدید...

اما مشکلتون و به طور جدی برطرف کنید و وقتی می گن از ازدواج باشما به اون چیزی که می خواستم نرسیدم بگید خوب انتظاراتت چی بوده؟دوست دارم همونی بشم که انتظار داشتی شاید بشه حلش کرد.

این سردی ایشون نسبت به مسائل زناشویی علت های مختلفی داره که حتما باید بامشاوره مطرح کنید و مسئله کوچیکی نیست و باید حل بشه و هرچه زودتر هم بهتر...سکوت و صبر شما جسارتا بی جاست و اشتباه بزرگی...

ان شاالله که مشکلتون حل بشه و ماهم دعاتون می کنیم.

تصویر asalbanoo28717

سلام آرام جان.ممنونم از وقتی که برای من گذاشتید و جواب منو دادید.

1- متاسفانه باید بگم بله.ایشون به شدت به مادر و خواهرشون وابسته هستن و فقط هم حرف اونارو قبول داره.تا حدی که مادرش توصیه کرده که بچه دار نشید اون هم اصلا حتی به بچه هم فکر نمی کنه

2- این ازدواج تحمیلی نبوده و حتی کمی هم مدرن بوده.به دلیل اینکه ایشون ابتدا از من خواستگاری کردن بعد که کمی با ایشون آشنا شدم به خانواده معرفی شون کردم و پدرم تحقیقات لازم رو انجام دادن و جواب مثبت رو دادن.بعدش من فکرامو کردم و جواب مثبت دادم.

3- وقتی هم بهشون میگم شما از زندگی چه انتظاراتی داشتین؟میگه آرامش

اما تعریف ایشون از آرامش ابنه که هرکاری دوست داشتم بکنم و هرجایی که من گفتم بریم توهم باید بگی چشم...یعنی حتی من جرات انتقاد و یا دادن پیشنهاد رو هم ندارم.فقط باید بگم چشم و خوشحال باشم

و در ضمن خودم هم هیچ نظر و خواسته ای نداشته باشم چون اصلا بهش اهمیتی نمیده.

فقط خواهشا بهم بگید الان باید چیکار کنم؟خیلی سردر گمم

تصویر ayda12345
نویسنده ayda12345 در

ببخشید اینطور میگم ولی...

اینطور مردها صرفا لازم دارن کمی ادب بشن..تا قدر شما رو بدونن...به شیوه درست البته...نه جوریه رابطه پاره بشه...نه جوریکه جای سو استفاده براش باز بشه...چون فکر میکنم انعطاف بیش از حد شما کار رو به اینجا رسونده و اگر حتی مشکلاتی هم در شما وجود داشته، دلیل به یکطرفه شدن زندگی نیست و اگر این اتفاق افتاده یه پای مشکل خود شمایین که این اجازه  رو بهشون دادین ...شاید با ترسهای بیجا..

یکبار باید قاطع وایستاد... مشکلات رو بیان کرد و شنید... به نظرم گاهی برای خانم هم اقتدار لازمه!

تصویر asalbanoo28717

باسلام آیدا جان

بله شما درست میگی.از این به بعد باید قاطعانه رفتار کنم.و کمی  این بی عرضگی خودم رو بذارم کنار.اما یه کم برام سخته چون هروقت خواسته خودم رو حتی به زبون هم میارم ناراحت و عصبی میشه منم طاقت ندارم ببینم اعصابش خورده چون به تبعش منم اعصابم خوورد میشه ...پیش خودم میگم ولش کن بذار حرف حرف اون بشه تا ناراحتی و کدورت پیش نیاد... و در نهایت اینی شد که بعد از 4 سال به اینجا رسیدم.

اگه راهی داری بهم بگو که بتونم قاطع رفتار کنم بدون عذاب وجدان!

ممنون

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

بالاخره تمايلي بوده كه ايشون از شما خواستگاري كردند و ازدواج صورت گرفته .  درسته كه شما مي گيد رفتارهاي بدي دارند ولي من فكر مي كنم شما هم بي تقصير نيستيد . بر اساس گفته هاي خودتون مي گم مثلا اينكه هميشه شما پيش قدم در هر موضوعي بشيد خوب نيست . خصوصا در زمينه مسائل جنسي . بايد اجازه بديد تمايل و تمنايي هم براي همسر در هر زمينه اي بوجود بياد تا براي رفع اون دست به تلاش بزنه .

اينكه شما تا الان فقط صبوري كرديد و ايشون رو با اشتباهات شون كه خودتون هم از اونا ناراضي بوديد ، همراهي كرديد اشتباه بزرگي بوده و اينكه حالا به يك باره باز كاملا كنار بكشيد و سرد بشيد هم اشتباه است . بايد متعادل باشيد و براي حل اين موضوع صبور باشيد اما اين بار با عملي درست و به جا . كه بتونيد نتيجه خوبي بگيريد .شما 4 سال اخلاق هاي بد ايشون رو تقويت كرديد پس حالا هم نبايد انتظار داشته باشيد كه يه شبه ايشون عوض بشن . بايد به تدريج و با سياست ها ي زنانه روي ايشون كار كنيد و همينطور خودتون .

اميدوارم هميشه شاد و در آرامش باشيد

تصویر asalbanoo28717

باسلام

ترنم جان ممنونم از جوابی که بهم دادین.فقط اگه ممکنه رفتار درست یا همون سیاست های زنانه رو میشه به من بگید که چیکار کنم؟

آیا باید مثل خودش رفتار کنم تا ببینه که کارش چقدر زشته؟یا نه؟

چیکار کنم؟

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

نه ديگه نبايد مثل خودش رفتار كنيد . منظور از سياستهاي زنانه يعني اينكه شما يه زن باشيد .

به خودتون و علائق و خواسته هاتون بايد احترام بذاريد ولي نبايد مغرور باشيد . و بايد نرمي و ظرافت تون رو هميشه همراه خودتون داشته باشيد . بايد صبور باشيد و درك داشته باشيد ولي نه اينكه با صبر زياد به جاي اثر خوب ، اثر بد بذاريد .و بايد اين حق رو هم از ابتدا براي خودتون قائل مي بوديد تا به اين جايي كه الان رسيديد ، نرسيد يعني اينكه با وجود همه ي سعي باز ايشون ناراضي باشند از شما .

ببينيد بذاريد كمي ايشون به سمت شما حركت كنه و كشيده بشه و نازهاي شما رو بخره اين ها با لجبازي و دعوا ممكن نيست . جز با آرامش شما و تمرين كردن روي خودتون . به جسم خودتون برسيد و حتي روحيه تون ، تا بتونيد در كنار خودتون به ايشون آرامش بديد .

تصویر asalbanoo28717

یعنی من برای خودم زندگی کنم بدون اینکه به ایشون تمایلی نشون بدم تا خودش پیش قدم بشه؟

خوب اینو من مقطعی امتحان کردم...اونم بی تفاوت میشه و هیچ کاری نمی کنه...مثلا ایشون 6 ماه اصلا سراغ  من نیومد حتی هیچ تمایلی هم نشون نداد...

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

نه خب معلومه اينطوري عقب تر مي كشه . براي همين مي گم نرم رفتار كنيد .

4 سال اين مشكل وجود داره شما نمي تونيد با 6 ماه تغيير دقيقا در جهت عكس هميشه تون ايشون رو ترغيب به اصلاح رفتارش كنيد . چون اينطوري بد تر دورش مي كنيد . همونطوري كه متوجه نشدند و روز به روز توقعاتشون از شما بيشتر شد و فقط عادت كردند كه بگيرند تا ببخشند همونطور نرمو مبه تدريج بايد اصلاح بشه . با مهربوني بايد جذب شون كنيد. و صبر زياد لازم داريد و ضمنا به قول مشاورين محترم سايت حتما از مشاوره حضوري استفاده كنيد .
 

تصویر asalbanoo28717

بازهم ممنونم برای وقتی برای من گذاشتید

امروز میخوام برم مشاوره حضوری دعا کنید اونم بیاد و حاضر بشه حرف بزنه... شاید مشکلمون حل بشه

خداوند یار و نگهدارتون

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

خواهش مي كنم وظيفه است دوست من . اميدوارم كه مشكلتون هر چه زودتر حل بشه .

فقط نااميد نشيد و توكل به خدا داشته باشيد .

تصویر ezdewaj
نویسنده ezdewaj در

سلام

اگر همسرتان مشاوره نمی آید ،خودتان تنهایی بروید و تمام ریز و درشت مشکلاتتان و روحیات طرفین را برای مشاور متعهد و متخصص بیان کنید،ضمنا برای جواب به سوالات شما قطعا نیاز به مشاوره حضوری است،انشاالله مشکلتان حل میشود.وفقکم الله

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

علت اخلاق و رفتارهای بد او را چه می‌دانید؟ به نظر می‌آید اخلاق و رفتار همسرتان تنها باشما مشکل دارد ولی با اطرافیانش مشکلی ندارد. پس مشخص است که تنها باشما (و چه بسا خانواده شما) مشکل دارد. باید علت این مشکل را ریشه یابی کرد که آیا از شما و یا خانواده شما رفتاری دیده است که رفتارش با شما مشکل ساز است یا خیر؟ آیا اطرافیان همسرتان در نحوه روابط شما با همسرتان، دخالتی داشته‌اند یا دارند؟

با پاسخ به این سوالات، می‌توان بهتر به شما راهکار ارائه داد.

با آرزوی موفقیت

تصویر asalbanoo28717

با سلام. ازتون ممنونم که جوابم رودادین

بله من هم به این مسئله پی بردم.اما هرچی ازش می پرسم هیچی نمیگه و یا میگه من هیچ مشکلی باهات ندارم.از طرفی هروقت بهش میگم پس حالا که بامن مشکلی نداری بیا بچه دار شیم میگه من در زندگی باتو به اون چیزایی که میخواستم نرسیدم.

بهش میگم بیا مشکلاتمون رو باهم درمیون بذاریم شاید بشه حلش کرد... اگر هم حل نشد اشکالی نداره از هم جدا میشیم... ولی حداقلش اینه که همدیگرو اذیت نمی کنیم.

امروز میخوام برم مشاوره حضوری دعا کنید اونم بیاد و حاضر بشه حرف بزنه... شاید مشکلمون حل بشه