با توجه به شروط خانواده دختر خانم، به نظر میرسد که مخالفت خانواده شما منطقی باشد. امّا باید دانست که چقدر خانواده دختر خانم، نسبت به شروطی که گذاشتهاند، مصرّ هستند. لذا اگر اصرار زیادی به اجرایی شدن شرطهایشان دارند، بهتر است، از این مورد صرف نظر کنید.توجه داشته باشید که در امر ازدواج، صرف علاقه برای انتخاب فرد، کافی نیست بلکه باید در کنار آن تناسب اخلاقی، فکری، فرهنگی، خانوادگی میان طرفین وجود داشته باشد وگرنه نبود یکی از این تناسبات در زندگی مشترک، ممکن است، این عشق و علاقه موجود را به نفرت و کینه در زندگی تبدیل کند.با آرزوی موفقیت
ازدواج در صورت مخالفت خانواده پسر، آن هم با قطع هرگونه حمایتی(چه حمایت مادی و چه حمایت معنوی) باعث میشود که آقا پسر بدلیل کم تجربگی و... امکان دارد که در ادامه راه کم بیاورد مگر اینکه اولا: خانواده دختر با حمایت خود جای خالی خانواده او را پر کند (که در این مورد به خصوص بعید به نظر میرسد که خانواده دختر خانم چنین حمایتی را از آقاپسر بکنند.)دوم: پسر توانایی اداره زندگی مستقل و حل مشکلات را داشته باشد.سوم: تناسب خوبی از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری بین دختر و پسر باشد تا بتوانند مشکلات را راحت تر تحمل کنند.
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.همانطور که میدانید یکی از ملاکهای مهم ازدواج، پسند قلبی و ظاهری طرف مقابل است که از آن به عنوان علاقه حداقلی یاد میشود؛ منظور از پسند قلبی این است که شما، پس از بررسی تناسب و شایستگی و پاکی در طرف مقابل، او را برای ازدواج مناسب ببیند و قلبا تمایل به ازدواج با او را داشته باشید و البته این علاقه تدریجا با دیدن عملی تناسبها و شایستگیهای طرف رو به افزایش باشد و در زندگی مشترک به عشق پایدار مبدل شود.این مقدار علاقه حداقل مقدار لازم برای ازدواج است؛ چون اگر علی رغم دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل این پسند و علاقه حداقلی در شما ایجاد نشود، احتمال دارد که در طول زندگی هم به وجود نیاید و زندگی منجر به شکست شود. بنابراین اگر این علاقه حداقلی در شما نسبت به طرف مقابلتان وجود ندارد، احتمال اینکه بعدا هم با ورود به زندگی مشترک ایجاد نشود زیاد است.امّا اگر مشکل ظاهر ایشان، به گونهای است که تاحدودی میتوان با رژیم غذایی خاص و ورزش کردن به ویژه بدنسازی حل کرد، از این جهت به خودتان فرصت دوباره بدهید.امّا یک سوال: آیا در این مدت 6 ماهه آشنایی، علاقه و محبت شما نسبت به خواستگارتان، مدت به مدت بیشتر شده است یا نه؟ اگر این علاقه شما به او، روز به روز افزایش پیدا کرده باشد، علامت خوبی است جهت اینکه این مهر ومحبت طرفینی افزایش پیدا کند بطوریکه مشکل ظاهری ایشان نیز تاحدود زیادی به دلیل دیگر تناسبات اخلاقی، فکری، اعتقادی، فرهنگی و خانوادگی، بر طرف میشود.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.یکی از عواقب این چنین روابط دختر و پسری، این است که طرفین بعد از قطع ارتباط، تحمل زیادی را باید بکنند تا همدیگر را بتوانند فراموش کنند بویژه دخترخانمها که به جهت احساسات قوی، تحمل بیشتری را باید داشته باشند.البته از آنجایی که به تازگی ازدواج کردهاید، مدام خواستگارتان را با دوست پسرتان مقایسه میکنید و به دلیل داشتن خاطرات بیشتر با دوست پسرتان، او را بیشتر ترجیح میدهید ولی مطمئن باشید با گذشت زمان و شناخت بیشتر شما از همسرتان و ایجاد مهر و محبت میانتان، همسرتان را عاشقانه دوست خواهید داشت زیرا معمولا در دخترخانمها، محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ میکند.امّا برای فراموش کردن عشق بی سر انجام به این موارد توجه داشته باشید؛- کلید فراموشی این است که دل شما از رسیدن به او نا امید شود.- توجه کنید که این عشق مثل اعتیاد روح و جسم شما را نابود خواهد کرد پس سعی کنید از آن متنفر شوید.- خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید.- فکر نکنید که فراموش کردن محال است چون عده زیادی از دخترها توانستهاند پس شما هم میتوانید.- هر وقت به یادش میافتید سعی کنید بیشتر به عیوب و نقصها و کارهای بدی که احیانا انجام داده فکر کنید.- هر گونه نشانهی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید(برای مدتی خود از اینترنت و کامپیوتر دور کنید.)- خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با یادگیری مهارتهای هنری، مهارتهای زندگی، تفریح و بازی و مطالعه و ... پر کنید.- در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.- از تنهایی بپرهیزید..(البته از تنهایی که موجب افکار نادرست و تحریک آمیز میشود، خودداری کنید.)- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه میکند.- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.- توجه داشته باشید که بايد هميشه براى ذهن و فكر خود، محتواى مطلوب و موضوع مناسب داشته باشيد. برای همین سعی کنید کتاب و مطالعات دینی داشته باشید.- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهمالسلام) برقرار کنید.- از دعا و گریه در درگاه خدا غافل نشوید چون هم سبک میشوید و هم ممکن است که خدا دل شما را از این علاقه خالی کند.- از طرفی چون به تازگی ازدواج کردهاید، به تدریج محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ میکند. دوم اینکه: نیاز شما را به عشق و محبت جنس مخالف نیز رفع میکند.پس با بکار بستن این راهکارها و داشتن صبر و شکیبایی، میتوانید زندگی جدیدی را آغاز کنید.باآرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.از آنجایی که ارتباط تلفنی شما با فرد موردنظر، زیر نظر خانوادهها و برای ازدواج بوده و خارج از چارچوب شرع هم نبوده است، مشکلی نداشته است ولی بهتر این بود که به صورت حضوری و رسمی انجام میشد تا جای هیچ گونه حرف و حدیثی هم نمیبود.البته از یک طرف، شما صداقت خود را به خواستگارتان نشان دادید و از گذشته خود(ارتباط تلفنی) به گفتید، هرچند که میتوانستید این موضوع را از ایشان مخفی کنید ولی این کار را نکردید. امّا این صداقت شما میتواند در نگاه اول، دید مثبتی را به طرف مقابل منتقل کند ولی رفته رفته، القاءات شیطانی از یک طرف و از طرفی، از آنجایی که این ارتباطی که قبلا داشتید تاحدودی خارج از چارچوب سنت و رسوم بوده تاحدودی موجب حساسیت برای طرف مقابلتان شده است.به هرحال اگر سوالاتی که طرف مقابلتان از گذشته شما میکند حاکی از شک و حساسیت باشد، شما میتوانید با شفاف سازی و شفاف عمل کردن و رعایت در روابط خود این شک او را از بین ببرید. از طرفی شما میتوانید در مورد همین موضوع با خواستگارتان صحبت کنید و به صورت قاطعانه به او بگویید که با او صادق هستید و هیچ چیزی برای مخفی کردن ندارید و دوست ندارید که طرف مقابلتان نسبت به شما حالت شک و دودلی داشته باشد.امّا شما هم سعی کنید نسبت به حساسیت ایشان، حساس نشوید.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.بهتر بود در مورد همسرتان بیشتر توضیح میدادید. از طرفی باید علت قهر کردنهای ایشان را بررسی کنید که دلیل این رفتارشان چیست. آیا با بقیه نیز چنین رفتاری را دارد که برای بعضی از مسائل، با دیگران هم قهر میکند یا اینکه تنها نسبت به شما چنین رفتاری را دارد؟ اگر تنها با شما چنین رفتاری را دارد، این نشان میدهد که در روابطی که با هم دارید، مشکلاتی وجود دارد که باعث بروز چنین رفتارهایی از سوی همسرتان شده است، لذا در رفتارها و برخوردهای خودتان یک باز نگری کنید و اگر خطایی در رفتار خود دیدید، خود را اصلاح كنید، تا زمینه اصلاح رفتار همسرتان نیز فراهم شود.امّا اگر نقصی در کلام و رفتار خودتان مشاهده نکردید، نه تنها از هر گفتار و رفتار خراب کننده ارتباط خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید، همچنان به همسرتان محبت كنید و در فضا و حالت روحی مناسب با همسرتان، در مورد مشکلات بوجود آمده، صحبت کنید و با همفکری خود مشکلات را حل کنید.ولی اگر رفتار همسرتان، به گونهای است که با بقیه افراد هم، چنین رفتارهایی را دارد، در اینصورت بهتر است از راه احساسی وارد شوید و در یک فضا و حالت روحی مناسب(منظور از حالت روحی مناسب زمانی است که همسرتان حال حرف زدن داشته باشد و به نوعی سرحال باشد) با او گفتگو کنید و به او بگویید که این کارش چقدر شما را آزار میدهد.البته ناگفته نماند که معمولا اوایل زندگی مشترک، اختلافات و مشکلات، بین طرفین زیاد بوجود میآید که این هم تا حدودی به دلیل شناخت کم طرفین از اخلاق، رفتار و سلایق همدیگر و پایین بودن مهارتهای زندگی طرفین است که به تدریج با افزایش شناخت از همدیگر و ارتقاء مهارتهای زندگی، این اختلافات و مشکلات حل خواهد شد که این نیز نیازمند صبر و شکیبایی طرفین است.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.در مورد عدم رضایت خانوادهها به چنین ازدواجی باید عرض کنم که متاسفانه زیاد ديده شده كه وقتى دو نفر جوان به هم علاقمند مىشوند تصور مىكنند در حال تجربه كردن احساسى هستند كه تاكنون كمتر كسى آنرا چشيده است؛ بنابراين هر نوع مخالفتى را بى دليل و رفتارى مغرضانه مىبينند اميدوارم كه شما يكى از اين نوع افراد نباشيد.در ابتدا بايد بررسى كرد، که علت مخالفت والدین چيست؟ آيا آنها دليلى قانع كنندهای، براى مخالفت خود دارند؟ آيا شما جوابى منطقى و منصفانه براى مخالفت آنها داريد؟که به نظر میآید تاحدودی مخالفت آنها جای فکر و تأمل دارد. زیرا معمولا در جلسه اول خواستگاری، جای آشنایی و شناخت دو خانواده از همدیگر است نه بیان شرط و شروط. لذا همانطور که خودتان هم اشاره کردید، بیان شرط و شروط آن هم در جلسات اولیه خواستگاری، نشان از مخالفت خانواده طرف مقابلتان با چنین ازدواجی است. از این رو بدنبال سختگیری و مانع شدن از این ازدواج هستند. البته تفاوت فرهنگی فی مابین نیز بی تاثیر نیست.به هر حال با تجزیه و تحلیل مسائل پیش آمده، اگر به واقع، مخالفت خانواده خود را بجا مىدانید، پس بپذیرید و از اصرار بر تصميم غلط خود دست بكشيد(زیرا در امر ازدواج، صرف علاقه طرفین کفایت نمیکند، بلکه تناسب فکری، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی و خانوادگی لازم است) اما اگر مخالفت آنها را بى مورد مىدانید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسيم نشويد و در برابر هم جبههاى تشكيل ندهيد و هرکدام بر طبل رأى خود مكوبيد. لذا تا زمانى كه رضايت خانواده خود را به دست نياورده، بهتر است اقدام نكنيد. امّا اگر اقدام کردهاید باید خود را برای عدم حمایت خانواده خود چه از جهت مالی و غیر مالی آماده کنید. از طرفی با عدم رضایت خانواده شما، بعید به نظر میآید که خانواده دختر خانم نیز راضی به چنین وصلتی باشند. پس در هرصورت سعی کنید به حرفهای خانواده خود توجه کنید البته توجه داشته باشید که مخالفت آنان بی دلیل و بی مورد نیست.با آرزوی موفقیت
این مواردی را اشاره کردید، نمیتواند دلیل محکمی بر حس علاقه ایشان به شما باشد. البته میتواند دال بر علاقه ایشان باشد ولی دلیل محکمی نیست. چه بسا حسی که نسبت به شما دارد حس دیگری باشد و... امّا اینکه تابه حال اقدامی نکرده دلیل نمیشود که شما منتظر ایشان بشوید.بر فرض که ایشان عشق و علاقه وافری به شما داشته باشد، ولی از کجا معلوم که شرایط و ملاکهای ازدواج با شما را داشته باشند؟ همانطور که خودتان هم اشاره کردید، ایشان برای مدتی با مشکلات خانوادگی مواجه هستند.همانطور که قبلا هم عرض کردم، مواردی که از عشق و علاقه زیاد، مهمتر میباشند؛ تناسب اخلاقی، اعتقادی، رفتاری، فکری و خانوادگی است. لذا اگر یکی از این تناسبات در زندگی مشترک وجود نداشته باشد، گاهی اوقات این عشق و علاقه را تبدیل به نفرت و کینه بین طرفین میکند.البته منظور این نیست که عشق و علاقه بد میباشد و نباید وجود داشته باشد. بلکه علاقه برای ازدواج لازم است و اگر نباشد، زندگی زناشویی نمیتواند دوامی داشته باشد؛ همچنانکه دیگر ملاکهای ازدواج نیز بسیار مهم هستند و نبود آنها نیز باعث عدم تداوم زندگی مشترک میشود. لذا همه ملاکهای ازدواج را باید به اندازه در نظر گرفت و نباید از حد تعادل خارج شد.
بعضی از مشکلات باورود به زندگی مشترک تاحدود زیادی حل میشود. انتظار نداشته باشید که به یکباره بسیاری از رفتارهایش را که قبلا به آن خو گرفته تغییر دهد. هم به خودتان و هم به او زمان بدهید. امّا زمان دادن شما به او به معنای تغییر رفتار شما با او نیست بلکه سعی کنید به گونهای با هم رفتار کنید که از بودن در کنار شما لذت ببرد نه اینکه احساس کنترل شدن از سوی شما را داشته باشد.
Páginas