-روزها پی در پی سپری می شوند به امید اینکه با معجزه ای مواجه شویم و حال که نمی دانیم معجزه را باید آفرید نه اینکه دید.
شخصی برای اولین بار کلم دیده بود. به فکر اینکه ممکن است درون اون چیزی باشد، یکی بعد از دیگری برگ های آن را کَند. دید این برگ ها تمامی ندارد. به فکر این افتاد که حتما کلم چیز با ارزش و خوشمزه تری در درون خود دارد که اینگونه در لفافه پیچیده شده. بر شگفتی اش افزوده شد و هر برگی را به امید مشاهده یک پدیده اعجاب انگیز کَند تا اینکه به انتها رسید. و فهمید که کلم چیزی جز همین برگ ها نیستند.
عمر ما نیز اینگونه است. روزها پی در پی سپری می شوند به امید اینکه با معجزه ای مواجه شویم و حال که نمی دانیم معجزه را باید آفرید نه اینکه دید. کسی که چنین بینشی نسبت به زندگی داشته باشد نه از گذر عمر جز تورق ایام نفعی خواهد برد و نه در نهایت با سپری شدن این اوراق چیزی در کف از سرمایه باقی خواهد دید. انسان با این دیدگاه، سرمایه عمر خود را به فناء خواهد داد و به قول قرآن چنین انسانی در خسران غوطه ور خواهد بود مگر اینکه از طریق دل به حقائق زیبای هستی ایمان بیاورد و از طریق جوارح با عمل، توشه خود را پربار نماید.[1]
پینوشت
1. عصر/ آیه 1تا 3