استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند.
پوشیده ماندن امور غیبی همچون وجود فرشتگان و بهشت و جهنم و نیز حقیقت گناه و ثواب، موجب آماده شدن زمینه برای امتحان انسانها است؛ زیرا اگر حجابها از مقابل چشم دل همه انسانها کنار رود و امور غیبی را مشاهده کند، دیگر ایمان به خدا و آخرت معنا نخواهد داشت.
امتیاز انسان از سایر موجودات این است که اعمال و افعال وی از آن سلسله حوادثی است که سرنوشت حتمی و تخلف ناپذیر ندارد؛ زیرا که افعال انسان به هزاران علل و اسباب بستگی دارد و از آن جمله اراده، انتخاب و اختیاری است که از خود بشر ظهور پیدا می کند.
خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد.
ما اطلاع دقیقی از کیفیت وجود انسانهای بعد از این نسل نداریم؛ زیرا در برخی از روایات آمده است که آسمان و زمینی که برای آنها است نیز متفاوت با آسمان و زمین فعلی است؛ بنابراین نمیتوان گفت استعداد و توانایی انسانهایی که پس از پایان یافتن نسل فعلی به وجود میآیند دقیقا مانند نسل فعلی است.
قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) انسان را مرید و مختار و مسئول کار خویش دانسته در عین حال مقهور اراده الهى و محکوم به حکومت و سیطره حق تعالى و محتاج تمام عیار به اراده و قدرت حق جلّ جلاله است.
طینت علیینی و سجینی هر دو به صورت «زمینه» است و شخص میتواند با اراده خود، آن زمینه را تقویت کند یا بر آن غلبه نماید. بنابراین هرگز با اختیار انسان منافات ندارد.
خلقت و اختراع انسان نیز تنها در صورتی امکان پذیر است که خدا مجاز شمرده باشد؛ یعنی بدون اذن و کمک الهی کسی را قدرت و توان کمترین حرکت نیست و هر اتفاقی که میافتد خارج از دایره اذن الهی نیست. به تعبیر علمی، افعال و اعمالی که در خارج صادر میشود یا بالذات است و یا بالعرض.
ما بر اساس مکتب و سخنان اهل بیت (ع) معتقد به امر بین الامرین هستیم؛ یعنی در عین این که تمام کارهای انسان بر اساس اراده تکوینی خداوند محقق می شود، ولی چون بر همان اساس، اراده انسان نیز به عنوان جزئی از علت در تحقق کارهای وی نقش دارد انسان مسئول کارهایش است.
ائمه اطهار(ع) در پذیرش این منصب، مجبور نیستند، چون شناخت عمیقی نسبت به صفات جمال و جلال خداوند دارند و محبت و عشق او در دلهایشان موج میزند؛ به گونهای که هیچ تعلقی به غیر وی ندارند و جز به رضایت او نمیاندیشند.