ابومصطفی تبريزي
دعاي ششم صحيفه سجاديه، مطالب آموزنده و پيامهاي تربيتي و اخلاقي فراواني دارد و برخي از ويژگيهاي صالحان را بازگو ميكند. در اين مقاله به بررسي برخي از اين ويژگيها با توجه به اين دعاي شريفه ميپردازيم:
ستایش آفریننده شب و روز
«الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِه؛ سپاس خداي را كه به نيروي خود، شب و روز را آفريد.»
«وَمَيَّزَبَيْنَهُمَابِقُدْرَتِهِ؛ و به قدرتش ميان آن دو تفاوت قرار داد.»
«وَ جَعَلَلِ كُلِّوَا حِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً،وَأَمَداً مَمْدُودا؛ و براي هر يك، حدّي محدود و زماني مشخص نهاد.»
«يُولِجُ كُلَّوَا حِدٍمِنْهُمَافِي صَاحِبِهِ،وَيُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ،بِتَقْدِيرٍمِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَايَغْذُوهُمْ بِهِ،وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ؛ هر يك را درون ديگري فرو بَرَد و برون آرد (از يكي بكاهد و به ديگري بيفزايد)، و با اين نظم دقيق، روزيِ بندگان و نشو و نماي آنان را تأمين فرمايد.»
امام سجاد(علیه السلام) در فرازهاي اول اين دعا به قدرت بيپايان حق، اشاره و پروردگارش را حمد و ستايش ميكند. اين تفسير كلام خداوند است كه فرمود: ((إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ))؛ «يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفتِ شب و روز، نشانههايي بر توحيد، و قدرت خدا، براي خردمندان است.»
بدون ترديد، آفرينش جهان هستي، مقدمة خداشناسي است. اختلاف ساعات شب و روز در طول سال هم، در نظر خردمندان، تصادفي نيست. قرآن هم، مردم را به تفكّر در آفرينش ترغيب ميكند. بنابراين، ستايش خداوند همراه با تفكر در آفرينش شب و روز، درسهاي توحيدي فراواني به انسانهاي حقيقتطلب دارد.
روشنترين راه خداشناسي
در آفرينش شب و روز، نشانههاي روشني براي صاحبان خرد و انديشمندان است. هر كس به اندازة پيمانة استعداد و تفكرش از اين گردش ايام، سهمي ميبرد و از سرچشمة صاف اسرار آفرينش، سيراب ميشود.
از منظر امام سجاد(علیه السلام) تنها حمد و ستايش و يادآوريِ خدا، كافي نيست. اين يادآوري، آنگاه ثمرات ارزندهاي خواهد داشت كه با تفكر، آميخته باشد؛ همانگونه كه تفكر در خلقت آسمان و زمين، اگر آميخته با ياد خدا نباشد، به جايي نميرسد. دانشمنداني كه ديدِ توحيدي ندارند، در مطالعات فلكي خويش و تفكر مربوط به خلقت كرات آسمانيِ اين نظام شگفتانگيز ـ كه شب و روز از آن پديد ميآيد ـ نتيجه لازم تربيتي، انساني و معنوي را نميگيرند؛ همانند كسي كه غذايي ميخورد تنها جسم او را قوي ميكند، و در تقويت انديشه، فكر و روح وي اثري ندارد. سعدي اين مضامين را در يك قصيده توحيدي، اين چنين سروده است:
بامدادان كه تفاوت نكند ليل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهار
بلبلان وقت گل آمد كه بنالند از شوق
نه كم از بلبل مستي تو، بنال اي هشيار
آفرينش، همه تنبيهِ خداوند دل است
دل ندارد كه ندارد به خداوند، اقرار
اين همه نقش عجب، بر در و ديوار وجود
هر كه فكرت نكند، نقش بود بر ديوار
كوه و دريا و درختان، همه در تسبيحاند
نه همه مستمعي فهم كنند اين اسرار
خبرت هست كه مرغان سحر ميگويند
آخر اي خفته، سر از خواب جهالت، بردار
هر كه امروز نبيند اثر قدرت او
غالب آن است كه فرداش نبيند ديدار
پاك و بيعيب، خدايي كه به تقدير عزيز
ماه و خورشيد، مسخر كند و ليل و نهار
آري اين دگرگونيِ ليل و نهار، و اين آمد و رفت روشنايي و تاريكي با آن نظم خاص و تدريجياش كه دائماً از يكي كاسته و بر ديگري افزوده ميشود، و به كمك آن فصول چهارگانه پديد ميآيد، و درختان، گياهان و موجودات زنده، مراحل تكاملي خود را در پرتو اين تغييرات تدريجي، گام به گام طي ميكنند، نشانههايي از ذات و صفات متعاليِ او هستند.
اگر اين تغيير تدريجي، منظم نبود، و اين تغييرات، توأم با هرج و مرج صورت ميگرفت و يا اصلاً هميشه روز، و يا هميشه شب بود، حيات و زندگي، از صفحه كرة زمين به كلي برچيده ميشد و اگر فرضاً وجود داشت دائماً دچار آشفتگي و نابساماني بود.
بدون شك اگر حدود زماني شب و روز، بيش از مقدار كنوني بود، آثاري از حيات، رشد و پرورش موجودات در ميان نبود. شبِ طولاني باعث از بين رفتن حرارت لازم و حكومت سرماي غير قابل تحمل و روز طولاني باعث سوختن موجودات و بخار شدن تمام آبها و تعطيل حيات و آثار حيات بود.
حكمت، علم و ارادة خداوند، زمان شب و روز را آنچنان قرار داد كه اوّلاً: نور حيات در سطح زمين، تجلّي كند و ثانياً: آثار حيات كه جز حضرت حق، احدي به آن علم ندارد، ظهور و بروز كند.
به اين جهت خردمندان، با توجه به اين حقيقت، اين كلام وحياني را زمزمه ميكنند كه ((رَبَّناماخَلَقْتَ هذا باطِلا))؛ «خداوندا! اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدي.»
تاريكي آرامبخش شب
امام سجاد(علیه السلام) در ادامه میفرماید:
«فَخَلَقَ لَهُمُا للَّيْلَلِ يَسْكُنُوا فِيهِ مِنْ حَرَكَاتِ التَّعَبِوَنَهَ ضَاتِالنَّصَبِ،وَجَعَلَهُ لِبَاساً لِيَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ،فَيَكُونَ ذَلِكَلَهُمْ جَمَاماً وَ قُوَّةً،وَلِيَنَالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً؛ پس شب را براي بندگان آفريد تا در آن از حركات رنجآور و فعاليتهاي آزاردهنده بياسايند، و آن را پوششي قرار داد تا مردم در آن به آسايش دست يابند و خوابِ راحت كنند، و اين همه سبب تجديد نشاط و نيروي ايشان گردد، و به لذت و كام دل رسند.»
خداوند دربارة فلسفه آفرينش شب ميفرمايد: ((هُوَالَّذِي جَعَلَلَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً))؛ «اوست خدايي كه شب را براي شما لباس گردانيد.» و در سوره قصص ميفرمايد: ((وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَلَكُمُا للَّيْلَ وَالنَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ))؛ «و از رحمت او است كه براي شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشيد و هم براي بهرهگيري از فضل خدا تلاش كنيد، و شايد شكر نعمت او را بجا آوريد.»
آرامش شبانه، مايه نشاط
تاريكي دلانگيز شبانه، نهتنها انسانها كه تمام موجودات روي زمين را در خود مستور ميسازد و آنها را همچون لباس، محفوظ ميدارد و انسان به هنگام خواب براي ايجاد تاريكي و استراحت از آن همچون پوششي استفاده ميكند.
در موقع خوابِ شبانه، قسمت مهمي از كارهاي بدن بهكلي تعطيل ميشوند، و قسمت ديگر همچون كار قلب و دستگاه تنفس، برنامة عادي خود را بسيار كم ميكنند و به صورت آرامتر ادامه ميدهند تا رفع خستگي و تجديد قوا شود.
خواب بهموقع و بهاندازه، نشاطآفرين، مايه قدرت، بهترين وسيله براي آرامش اعصاب و تجديد كننده تمام نيروهاي بدن است، به عكس، قطع خواب مخصوصاً براي يك مدت طولاني، بسيار زيانبار و حتي مرگآفرين است و به همين دليل، يكي از مهمترين شكنجهها براي شكنجهگران، قطع برنامة خواب است كه مقاومت انسان را به سرعت در هم ميشكند.
حركت و حيات آغاز صبح
در ادامة این دعا چنین آمده است:
«وَخَلَقَلَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِراً لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ وَلِيَتَسَبَّبُوا إِلَىرِزْقِهِ وَيَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ طَلَباً لِمَافِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ وَ دَرَكُ الْآجِلِفِي أُخْرَاهُم؛ و روز را بيناييبخش قرار داد تا در آن به جستجوي فضل حق خيزند، و به رزق و روزي او دست يابند، و در زمينِ او در پي سودِ گذراي دنيا و ادراك نفع دائمي جهان آخرت به راه افتند.»
در قرآن با اشاره به نعمت «روشنايي روز» ميفرمايد: ((وَجَعَلَالنَّهارَنُشُوراً))؛ «خداوند روز را ماية حركت و حيات قرار داد.» پيامبر گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز همه روزه صبحگاهان، حركت روزانهاش را با اين جمله آغاز ميفرمود: «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ؛ ستايش، مخصوص خداوندي است كه ما را بعد از مرگ، زنده كرد و حيات نوين بخشيد، و سرانجام به سوي او محشور خواهيم شد.»
و بهراستي روشنايي روز از نظر روح و جسم انسان، حركتآفرين است؛ همانگونه كه تاريكي، خوابآور و آرامبخش است. در جهان طبيعت نيز به هنگام درخشش اولين اشعة خورشيد، جنب و جوش عظيمي همه موجودات زنده را فرا ميگيرد، رستاخيزي در ميان آنها بر پا ميشود و هر يك به دنبال برنامه خويش به حركت در ميآيند، و حتي گياهان نيز در برابر نور به سرعت تنفس، تغذيه و رشد و نمو ميكنند؛ در حالي كه با غروب آفتاب، گويي شيپور خاموشي در سراسر جهان طبيعتزده ميشود، پرندگان به لانهها بازميگردند و موجودات زنده به استراحت و خواب ميپردازند؛ حتي گياهان در نوعي خواب فرو ميروند.
كار روزانه با انگيزه معنوي
از منظر اسلام، فعاليتهاي اقتصادي روزانه، زمينهساز كمالات و فضايل انساني است و اگر فردي با اين انگيزه به عرصه اقتصاد وارد شود، افزون بر منافع مادي و ظاهري از بهرههاي معنوي نيز بهره خواهد برد.
عبدالله بن ابي يعفور ميگويد: در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم كه مردي از وي پرسيد: به خدا قسم! ما به دنبال دنيا ميرويم و دوست داريم آن را به دست آوريم. امام(علیه السلام) فرمود: تو ميخواهي با دنياطلبي و كسب درآمد روزانه چه كني؟ او گفت: ميخواهم نيازهايم را برطرف كنم، به خانوادهام رسيدگي كنم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اينكه دنياطلبي نيست؛ اين، به دنبال آخرت و ثوابهاي الهي رفتن است.
كسب درآمد و به دنبال منافع مادي رفتن، بايد با انگيزههاي الهي باشد و آن را وسيلهاي براي رسيدن به مقاصد الهي قرار دهد؛ وگرنه دنياطلبي، امري ناپسند خواهد بود؛ چنانكه برخي افراد به دنبال جمع ثروت و ذخاير دنيوي هستند؛ در حالي كه هيچ انگيزة خير و معنوي را مد نظر ندارند. گاهي اينگونه افراد، چنان به جمعآوري مال دنيا حريصاند كه حتي سلامتي خانواده و تمام هستي خود را در راه ثروتاندوزي از دست ميدهند. امام صادق(علیه السلام) به چنين كساني هشدار داده، ميفرمايد: «لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ...إِنَّمَاالْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ؛ در آنچه بدن را اصلاح ميكند اسراف نيست؛ اسراف در جايي است كه مالِ انسان از بين برود و به جانش نيز لطمه بخورد.»
از ديدگاه امام صادق(علیه السلام) بين كسي كه كار روزانه را وسيلهاي براي كسب آخرت قرار ميدهد و كسي كه هر روز براي دنياپرستي و جمع مال ميكوشد، تفاوت واضح وجود دارد. به اين جهت از سويي دلبستگان به مال دنيا و دنياپرستان ظاهربين را لعن ميكند و ميفرمايد: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَبَدَ الدِّينَارَوَالدِّرْهَم؛ مورد لعن خدا است كسي كه بندة دينار و درهم باشد.» و از سوي ديگر به دوستدارانش توصيه ميكند: «لَاتَدَعْطَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ فَإِنَّهُ عَوْنٌ لَكَ عَلَى دِينِكَ؛ طلب روزي از [راههاي] حلال را هرگز رها نكن؛ چرا كه مال حلال ياور تو در دينت خواهد بود.»
مولوي اين مضامين را در قالب شعر بيان ميكند:
چيست دنيا از خدا غافل شدن
ني قماش و نقره و فرزند و زن
مال را كز بهر دين باشي حمول
«نعم مال صالح» خواندش رسول
آب در كشتي، هلاك كشتي است
آب اندر زير كشتي، پشتي است
چونكه مال و ملك را از دل براند
زان سليمان، خويش، جز مسكين نخواند
گر چه جمله اين جهان، ملك وي است
ملك در چشم دل او لاشي است
برنامهريزي و استفاده از فرصتها
امام سجاد(علیه السلام) در بند دیگری از این دعا به موضوع«برنامه ریزی» اشاره دارد و میفرماید:
«بِكُلِّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ،وَيَبْلُو أَخْبَارَهُمْ،وَيَنْظُرُكَيْفَهُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ،وَمَنَازِلِ فُرُوضِهِ،وَمَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ،لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُ و ابِمَ اعَمِلُوا،وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى؛ به وسيله اين امور، كار انسانها را به سامان ميآورد، و اعمالشان را ميآزمايد، و مينگرد كه به هنگام طاعت، و اوقات بجا آوردن واجبات، و موارد احكام او چگونهاند؟ تا بدكاران را به جزاي عملشان و نيكوكاران را به مزد كردار نيكشان برساند.»
امام (علیه السلام) در اين فراز اشاره ميكند به آيه ((وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماو اتِوَمافِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذينَ أَساؤُا بِماعَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذينَأَ حْسَنُوا بِالْحُسْنَى))؛ «و براي خدا است آنچه در آسمانها و در زمين است تا بدكاران را به كيفر كارهاي بدشان برساند و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش دهد.»
اهميت برنامة روزانه
از عوامل توفيق و پيروزي انسان، نظم و برنامهريزي در امور زندگي انسان در شب و روز است. كلام اميرمؤمنان علي(علیه السلام) در آخرين وصيت خود به فرزندانش، امام حسن و امام حسين(علیهما السلام) روشنترين راهنماي ماست كه فرمود: «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ... وَنَظْمِأَمْرِكُم؛ شما را به پرهيزگاري... و نظم [و انضباط] در كارهايتان سفارش ميكنم.»
انسان مؤمن همواره براي تمام ساعات زندگي، برنامه دارد و هرگز فرصتها را از دست نميدهد. آري، براي استفاده از فرصت كوتاه عمر بايد با نظم و برنامة دقيق حركت كرد و از اين سرماية ارزشمند، كمال بهره را برد؛ زيرا عمر از دست رفته، هرگز باز نخواهد گشت. شيخ بهايي در اين باره چه زيبا سروده است:
گرن نبود اسب مطلّا لگام
زد بتوان بر قدم خويش گام
ور نبود مشربه از زرّ ناب
با دو كف دست، توان خورد آب
ور نبود جامة اطلس، تو را
دلق كهن، ساتر تن، بس تو را
جمله كه بيني همه دارد عوض
وز عوضش گشته ميسر غرض
آنچه ندارد عوض اي هوشيار
عمر عزيز است غنيمت شمار
نظم شب و روز
باید براي اوقات محدود عمر كه با آمدن شب و روز، به سرعت، پايان مييابد، برنامهريزي كرد و با نظم و ترتيب خاص كمال بهره را از آن برد. به اين جهت، امام علي(علیه السلام) درباره اهميت برنامهريزي صحيح ميفرمايد: «قِوَامُ الْعَيْشِ حُسْنُ التَّقْدِيرِ وَ مِلَاكُهُ حُسْنُ التَّدْبِيرِ؛ استواري زندگي [صحيح و موفق] برنامهريزي نيكو و معيار آن دورانديشي نيكو است.»
امام باقر(علیه السلام) نيز تأكيد ميكند كه «إِيَّاكَ وَالتَّفْرِيطَ عِنْدَإِمْكَانِ الْفُرْصَةِ فَإِنَّهُ مَيْدَانٌ يَجْرِيلِ أَهْلِهِ بِالْخُسْرَانِ؛ مبادا فرصتهاي به دست آمده را [به آساني] از دست بدهي كه در اين ميدان، كسي كه وقت خود را ضايع كند، ضرر خواهد كرد.»
استفاده از فرصتهاي به دست آمده و برنامهريزي صحيح در اين مسير از بهترين راههاي توفيق و پيروزي است و غفلت از گذر زمان و از دست رفتن فرصتها، شكست حتمي را به دنبال دارد.
اسوه نظم و برنامهريزي
حضرت امام خميني(قدس سره) ـ كه يكي از انسانهاي موفق تاريخ است ـ در زندگي خود نظم و برنامة ويژهاي داشت. وي كارهايش را در ساعتهاي معين انجام ميداد؛ يعني خيلي مقيّد بود كه در ساعت معين، غذا بخورد، در ساعت معين بخوابد و رأس ساعتي خاص بلند شود. اگر كاري داشت يا با كسي قرار ميگذاشت، از آن عدول نميكرد. راز موفقيت امام(قدس سره) نظم و برنامهريزي وي بود و از دوران جواني به نظافت و منظمبودن معروف بود. آن بزرگوار در اتاقي كه انباشته از كتاب، كاغذ و يادداشت بود، هر كاغذ يا يادداشتي را كه ميخواست، فوراً پيدا ميكرد؛ براي اينكه تمام آنها را با نظم و در جاي مخصوص به خود بود.
امام براي مطالعه، قرائت قرآن و كارهاي مستحب و حتي زيارتها و دعاهايي كه قرائت آنها در وقت خاصي هم وارد نشده، وقت خاصي را تنظيم كرده بودند و هر كاري را روي همان زمانبندي انجام ميدادند.
تقسيم شبانهروز
حضرت امام رضا(علیه السلام) ميفرمايند: «اجْتَهِدُواأَنْيَكُونَزَمَانُكُمْأَرْبَعَسَاعَاتٍسَاعَةًلِلَّهِلِمُنَاجَاتِهِوَسَاعَةًلِأَمْرِالْمَعَاشِوَسَاعَةًلِمُعَاشَرَةِالْإِخْوَانِالثِّقَاتِوَالَّذِينَيُعَرِّفُونَكُمْعُيُوبَكُمْوَيُخْلِصُونَلَكُمْفِيالْبَاطِنِوَسَاعَةًتَخْلُونَفِيهَالِلَذَّاتِكُمْوَبِهَذِهِالسَّاعَةِتَقْدِرُونَعَلَىالثَّلَاثِالسَّاعَات؛ سعي كنيد زمان خود را به چهار بخش تقسيم كنيد: زماني براي مناجات با خداوند، ساعتي ديگر براي تأمين معاش، ساعت سوم را براي معاشرت با برادران [ديني و افراد] مورد اعتماد و كساني كه عيبها و اشكالات شما را گوشزد ميكنند و از ته دل به شما علاقهمندند و ساعت چهارم را براي [تفريح سالم] و لذتهاي [حلال] خود اختصاص بدهيد و شما با اين تفريحات و لذتهاي حلال توانايي انجام سه بخش اوّل را خواهيد داشت.»
شاعر ميگويد:
از نظم جهان عبرتانگيز
اين درّ سخن به گوشت آويز
خواهي به كمال راه يابي
با صبغه نظم عمل بياميز
بنابراين براي رسيدن به قلههاي رفيع كمال بايد با برنامة منظم حركت كرد و از هر فرصتي بهره گرفت؛ وگرنه لحظات زندگي و نفسهاي ما كه اجزاي عمرمان هستند، بهراحتي از دست خواهند رفت.
سعدي گفته است:
نگهدار فرصت كه عالم، دمي است
دمي پيش دانا به از عالمي است
البته اگر انسان، فرصتهايي را از دست داده و مدتهايي بدون نظم و برنامه زندگي كرده است، نبايد در باقي عمر مأيوس و افسرده شود؛ بلكه در هر زمان از ضرر جلوگيري كند، سود خواهد برد. از يك مدير موفق و شايسته پرسيدند! تو چگونه به اين همه كار، منظم و به طور دقيق رسيدگي ميكني؟ او در پاسخ گفت: من طبق برنامه عمل ميكنم و كار امروز را به فردا موكول نميكنم و هرگز كاري را كه وقت معيني دارد، به تأخير نمياندازم.
گذشته از اهميت نظم و برنامهريزي و مديريت زمان، چينش برنامة روزانة يك مسلمان، خبر از افكار و انديشههايش ميدهد و او در برنامههاي خود مشخص ميكند كه چه چيزي را مهمتر از ديگري ميداند و اين يك امتحان و معرف شخصيت او است.
كسب روزي حلال
بخش دیگری از دعای امام سجاد(علیه السلام) مربوط به کسب روزی حلال است؛ آن حضرت میفرماید:
«اللَّهُ مَّفَلَكَ الْحَمْدُعَلَى مَا فَلَقْتَلَنَامِنَ الْإِصْبَاحِ،وَمَتَّعْتَنَابِهِ مِنْضَوْءِ النَّهَارِ،وَبَصَّرْتَنَامِنْ مَطَالِ بِالْأَقْوَاتِ،وَوَقَيْتَنَافِيهِ مِنْ طَوَارِقِالْ آفَاتِ؛ بار الها! تو را سپاس كه پرده سياه شب را به نور صبح شكافتي، و ما را از روشني روز بهرهمند ساختي، و در راه فراهمآوردن روزيِ حلال، بينا فرمودي، و از پيشامدهاي خطرناك آفات حفظ كردي.»
خداوند متعال، روشنايي روز را زمينه و بستري براي كسب روزی حلال قرار داده است و كسب حلال، آثار بسيارِ مادي و معنوي براي انسان دارد. در اينجا به برخي از آثار دنيوي و معنوي كسب لقمة حلال اشاره ميكنيم:
آثار كسب لقمة حلال
بيترديد كسب روزی حلال، آثار دنيويِ مفيد و قابل توجّه براي همه افراد جامعه اسلامي دارد كه از جمله آنها به فوايد زير ميتوان اشاره كرد:
ـ جلوگيري از لغزشهاي اجتماعي
نداشتن درآمد حلال، ريشه بسياري از مشكلات و گرفتاريها در زندگي يك جوانِ فعال و پرانرژي است؛ زيرا اگر يك فرد مسلمان، مخارج زندگي خود را با فعاليتهاي اقتصاديِ سالم و اشتغال به يك كسب پاكيزه و حلال، تأمين نكند؛ ناچار براي تأمين زندگياش ارزشهاي ديني را زير پا گذاشته، به راههاي فريبنده كه به ظاهر، سود سرسامآوري هم دارند، كشيده خواهد شد. اين، مصداقي از همان امرار معاش از راه دين و ايمان است كه در كلام پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است.
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گاهي با جوانان سالم و نيرومندي مواجه ميشد. بازوهاي ستبر و اندامِ مناسب آنان، سبب شگفتي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ميشد. آن حضرت با آنان احوالپرسي كرد و از وضعيت زندگي و شغلشان سؤال ميكرد. اگر در جواب گفته ميشد كه وي شغل و درآمد حلالي ندارد، آن بزرگوار ناراحت ميشد و ميفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَيْنِي؛ از چشمم افتاد.» اطرافيان ميپرسيدند: «يا رسول الله! چرا اين افراد را دوست نميداريد؟» پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ميفرمود: «لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْيَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِهِ؛ براي اين كه اگر مؤمن، شغلي نداشته باشد [كه با آن لقمة حلال به دست آورد،] از دين خود، مايه خواهد گذاشت (يعني به لغزشها دچار خواهد گشت).»
ـ تأمين مخارج زندگي
يك مسلمان از راه كسب روزی حلال، مخارج روزانة زندگي خود را تأمين ميكند و تا حدودي از فقر اقتصادي، اخلاقي و فرهنگي خويش و جامعه ميكاهد.
ـ وسيلة ارتباط سالم
اشتغال به كار، افراد را در زندگي، تحت يك برنامة منظم و منسجم قرار ميدهد و آنان را در روابط اجتماعي و معاشرت با ديگران ياري ميكند.
ـ آرامش روح و وجدان
تمام كساني كه به كارهاي مفيدِ اقتصادي اشتغال دارند و بر اساسِ احساس وظيفه به شغل مناسب و آبرومندانه ميپردازند؛ علاوه بر اينكه آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم ميكنند، به تفريح نيز ميپردازند؛ همچنان كه افراد سستعنصر و بيكار، معمولاً به اضطراب، افسردگي و عذاب وجدان دچارند.
ـ بيدار كردن روحية خلاقيت
اشتغال به كسبهاي حلال، روحيه ابتكار و خلاقيت را در افراد زنده ميكند و استعدادهاي درونيشان را شكوفا ساخته، انسان را متوجه نيروهاي نهفته خويش ميسازد. به اين ترتيب، مفيد و مؤثر بودن خود را باور و اعتماد به نفس در وي تقويت ميشود. چنين فردي با روحية سرشار از عشق به كار، از زندگي خود لذت ميبرد و براي رسيدن به اهداف عالي تلاش ميكند.
ـ تقويت جايگاه اجتماعي
اشتغال به كار مفيد و مورد نياز جامعه، راه رسيدن به موقعيت اجتماعيِ يك مسلمان است. شغل فرد هر قدر از نيازهاي جامعه بكاهد و باعث تقويت استقلال، آزادي و عزّت مسلمانان شود، همان مقدار، موقعيت اجتماعي صاحب شغل در ميان افراد جامعه اسلامي، بيشتر و بالاتر خواهد بود. خداوند ميفرمايد: ((وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ماسَعى))؛ «و اينكه براي انسان، بهرهاي جز سعي و تلاش او نيست.»
ـ نيكبختي فرزندان
گذشته از اينكه پدر، مدير خانواده است و بايد نيازهاي روحيِ همسر و فرزندان را تأمين كند، لازم است با تهيه غذاي حلال و توسعه در زندگي براي رشد سالم و صحيح جسمي آنان نيز زمينهسازي كند؛ چنانكه ميدانيم اثر غذا در فرزندان، پيش از اينكه آنها به این عالم قدم بگذارند، امري مسلم و ترديدناپذير است در طول تربيت هم بايد كاملا مراعات شود. يك مسلمان براي تربيت صحيح فرزندانش، بايد سفرههاي هر چند ساده، ولي با غذاها و خوردنيهاي حلال و پاك را در منزل بگستراند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين باره ميفرمايد: «طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِيضَةٌ عَلَىكُلِّمُ سْلِمٍوَمُسْلِمَةٍ؛ انتخاب شغل حلال و درآمد مشروع بر هر مسلماني، لازم است.»
ادامه دارد...