ممکن است که گفته شود در نماز میت برای زن باید به جای(انت خیرمنزول به )،(انت خیر منزول بها)بیاید جواب:
(نزل)در زبان عربى فعل لازم است وبراى متعدى كردن آن از حرف جر استفاده مى شود يعنى مفعول به با واسطه مى گیردیعنی
نَزلَ :پائين آمد، فرود آمد
- نزل بهِ: او را پائين آورد
- نزل بالقوم:بر آن قوم وارد شد
پس چنانچه دیده شده آمدن حرف جر (باء )سبب تبديل شدن معناى لازمى به معناى تعديه شده و در بند(نزل بك)نزل با حرف جر متعدى شده وفاعل(نزل )ضمير مستتر جوازى(هو )ميباشد كه به سبب تقدم لفظى به (هذا)عود ميكند و مشار إليه(هذا )،(الميت)ميباشد وچون قرینة حالیةموجود ميباشدپس مشارالیه حذف شده یعنی در اول بند که میگوییم:اللهم إن هذا عبدك در اصل إن هذا الميت عبدك ميباشد و (ال )در(الميت )،(ال )تعريف ازنوع عهد حضورى ميباشد و(بك)مفعول باواسطه براى(نزل)ميباشدپس در همین بند مشخص می گردد که:نازل:میت ومنزول به:خداوند متعال میباشد.
ودلیل اینکه در بند بعد گفته شد (منزول به)این امر است که در مجهول کردن فعل ابتدا فاعل راحذف میکنیم وبعد از آن مفعول را نائب از فاعل قرار می دهیم مثل:ضرب زید بکرا که مجهولش میشود:ضرب بکر ولی در(منزول به) چون نزل لازم است وبا حرف جر متعدی شده در هنگام مجهول کردن همیشه فعل یا شبه فعل به صورت صیغه اول می آید مثل ذهب زیدون ببکرین که مجهولش میشود:ذهب ببکرین ودر (انت خیر منزول به )نیز همین اتفاق افتاده و(به )نائب فاعل برای(منزول )میباشدو خود(منزول به )یک مفهوم کلی است که مصداق کامل آن خداوند متعال میباشدومرجع ضمیر (به )در(منزول به )،محذوف میباشد مانند جاء عالم كه در اصل جاء رجل عالم ميباشد يعنى ضمير موجود در عالم به (رجل )محذوف عود ميكند و صفت جا نشين موصوف شده وعود ضمير از نوع تقدم معنوى سياقى ميباشد زيرا از سياق كلام يعنى از (جاء)جنس مذكر واز(عالم )مفرد بودن را فهميديم پس (رجل) رادر تقدیر گرفتیم پس اصل(انت خیر منزول به)،(انت خیر وجود منزول به )پس ضمیر(به )در این مورد به(وجود)بر میگردد نه چیز دیگری.
جواب به یک اشکال
ممکن است که گفته شود در نماز میت برای زن باید به جای(انت خیرمنزول به )،(انت خیر منزول بها)بیاید جواب:
(نزل)در زبان عربى فعل لازم است وبراى متعدى كردن آن از حرف جر استفاده مى شود يعنى مفعول به با واسطه مى گیردیعنی
نَزلَ :پائين آمد، فرود آمد
- نزل بهِ: او را پائين آورد
- نزل بالقوم:بر آن قوم وارد شد
پس چنانچه دیده شده آمدن حرف جر (باء )سبب تبديل شدن معناى لازمى به معناى تعديه شده و در بند(نزل بك)نزل با حرف جر متعدى شده وفاعل(نزل )ضمير مستتر جوازى(هو )ميباشد كه به سبب تقدم لفظى به (هذا)عود ميكند و مشار إليه(هذا )،(الميت)ميباشد وچون قرینة حالیةموجود ميباشدپس مشارالیه حذف شده یعنی در اول بند که میگوییم:اللهم إن هذا عبدك در اصل إن هذا الميت عبدك ميباشد و (ال )در(الميت )،(ال )تعريف ازنوع عهد حضورى ميباشد و(بك)مفعول باواسطه براى(نزل)ميباشدپس در همین بند مشخص می گردد که:نازل:میت ومنزول به:خداوند متعال میباشد.
ودلیل اینکه در بند بعد گفته شد (منزول به)این امر است که در مجهول کردن فعل ابتدا فاعل راحذف میکنیم وبعد از آن مفعول را نائب از فاعل قرار می دهیم مثل:ضرب زید بکرا که مجهولش میشود:ضرب بکر ولی در(منزول به) چون نزل لازم است وبا حرف جر متعدی شده در هنگام مجهول کردن همیشه فعل یا شبه فعل به صورت صیغه اول می آید مثل ذهب زیدون ببکرین که مجهولش میشود:ذهب ببکرین ودر (انت خیر منزول به )نیز همین اتفاق افتاده و(به )نائب فاعل برای(منزول )میباشدو خود(منزول به )یک مفهوم کلی است که مصداق کامل آن خداوند متعال میباشدومرجع ضمیر (به )در(منزول به )،محذوف میباشد مانند جاء عالم كه در اصل جاء رجل عالم ميباشد يعنى ضمير موجود در عالم به (رجل )محذوف عود ميكند و صفت جا نشين موصوف شده وعود ضمير از نوع تقدم معنوى سياقى ميباشد زيرا از سياق كلام يعنى از (جاء)جنس مذكر واز(عالم )مفرد بودن را فهميديم پس (رجل) رادر تقدیر گرفتیم پس اصل(انت خیر منزول به)،(انت خیر وجود منزول به )پس ضمیر(به )در این مورد به(وجود)بر میگردد نه چیز دیگری.
اللهم عجل لولیک الفرج