هرچه باوری، واقعیتر و اصیلتر بوده و در قلوب تودههای مردم رسوخ کرده باشد، چشم طمع بیشتری، متوجه آن شده، و درصدد سوءاستفاده از آن برخواهد آمد. مهدویّت نیز به جهت ویژگیهای پرجاذبهاش، بیشتر در معرض بهرهجویی مدعیان مهدویت قرار گرفته است.
پیامبر وائمهاطهار(علیهمالسلام) بهصورت گسترده در صدد تبیین مهدویت و بیان جزئیات این وعده محقق الهی در آخرالزمان پرداخته است تا جایی که سمتوسوی اعتقاد به منجی آخرالزمان، از یک اعتقاد سطحی، به یک اعتقاد بنیادین مبدل گشت. طبیعتاً هرچه باوری، واقعیتر و اصیلتر بوده و در قلوب تودههای مردم رسوخ کرده باشد، چشم طمع بیشتری، متوجه آن شده، و درصدد سوءاستفاده از آن برخواهد آمد. مهدویّت نیز به جهت ویژگیهای پرجاذبهاش، بیشتر در معرض بهرهجویی مدعیان مهدویت قرار گرفته است. پیشینه طولانی فرقههای منحرف و مدعی مهدویت _ مانند کیسانیه، زیدیه، عباسیه، محمدیه(پیروان نفس زکیه)، ناووسیه، اسماعیلیه، واقفیه، فطحیه و... که به قرن یک ودو بازمیگردد _ دلیلی بر این مدعاست. چنانکه علامه مظفر میگوید: «اگر تفکر مهدویت از سوی حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) برای مسلمانان ثابت و مطرح نشده بود، مدعیان دروغین قرن اول مانند کیسانیه و عباسیان و … ادعای مهدی موعود بودن را مطرح نمیکردند.»[عقائدالامامیة، ص 77]. پس وجود گروههای منحرف و کثرت آنها دو چیز را در مورد مهدویّت آشکار میکند: 1. وجود اصل مهدویّت به عنوان یکی از باورهای اصیل مسلمانان؛ 2. مهمّ بودن اعتقاد به مهدویّت در اذهان و قلوب آنان.
___________________________________________________
عقائد الامامیة، محمدرضا مظفر، انتشارات انصاريان، قم، 1387 ش، چاپ دوازدهم.