خطاب اخلاقی دین به دیندار

00:32 - 1392/01/06
رهروان ولایت _ دین به خاطر وجود دو جهت در اخلاق متدین را توصیه به یک زندگی اخلاقی می کند: یکی شرافت ذاتی اخلاق و دیگری لازم بودن آن برای شان انسانی
اخلاق دینی

از آنجا که اخلاق مقوله ای نیست که بتواند از جبر انسانها نشات گیرد همانطور که رفتار ناشی از ترس و طمع نمی تواند اخلاقی تلقی گردد اکنون مناسب است دیدگاه خود دین را بررسی کنیم و ببینیم از نظر دین، متدین باید با چه انگیزه ای زیست اخلاقی داشته باشد؟ برای این منظور نخست باید نقد خود دین را به دسته ای از متدینین که اخلاق را از سر طمع یا ترس انجام می دهند، بشنویم.
دین خطاب به متدین می گوید: درست است که تو نیت خوبی داری و میخواهی به دستورات من عمل کنی اما متاسفانه دو اندیشه ی اشتباه در تو نفوذ کرده است:
1 – تو فکر کرده ای من به اخلاقیات به مانند عبادیات دستور داده ام در حالی که تو باید توجه می کردی معنی درخواستهای اخلاقی من، (جز آنجا که پای قانون و حقوق وسط باشد) دستور به معنای واقعی کلمه نبود، در توصیه های اخلاقی همواره من راهنماگر تو بوده ام زیرا می دانم رعایت نکردن اخلاقیات برای این زندگی دنیوی تو مضر است همچنانچه برای زندگی ابدی تو نیز خطرآفرین است. از این رو به عنوان کسی که به عاقبت کارها مطلع بودم و هستم به تو توصیه کردم تا تو نیز بدانی و از این خطرات بترسی ، البته این ترس برای تو هیچگاه معنای بدی نخواهد داشت چه اینکه فقط قرار است به تو یک نیروی روانی بدهد تا همواره مراقب خطرات احتمالی راه کمال خواهی خود باشی در واقع این ترس یک ترس معقول برای توست.
در تمام این توصیه ها من همواره به نفوذی که در تو داشتم امیدورار بودم.
2- اشتباه دیگر تو که بسیار بنیادی ترست ، این است که: تو هیچگاه اندیشه نکردی من به عنوان یک خدا/دین چرا باید اخلاقیات را به تو توصیه کنم؟ مطمین هستم اگر لحظه ای در خود تامل میکردی می توانستی به این نتیجه ی مهم دست یابی که : «چون آنها خودشان ذاتا خوب و فضیلت هستند پس من نیز به آنها دستور داده ام.»
من اگر به تو پیشنهاد کردم به عدالت رفتار کنی به جهت این بود که عدالت در ذات خود چیزیست که به خوبی، نیکویی، زیبایی و فضیلت متصف می گردد. و اگر اینچنین نبود من نیز به آن توصیه نمی کردم.
یک نکته ی دیگر هم وجود دارد که باید مورد توجهت باشد:
من تو را به عنوان انسان خلق کردم. چیزی که برای خود شانیت خاصی را به دنبال دارد که از جمله ی آن عقلانیت و آزادگیست. دقیقا به جهت همین شانیت انسانی خود تو نباید با اخلاقیات طمعکارانه یا منفعت طلبانه رفتار کنی.
نتیجه گیری:
با این توضیحات اکنون تو باید به انگیزه ی گذشته ی خود از زیست اخلاقی، تعالی ببخشی و اخلاقیات را به خاطر دو جهت زیر به جای آوری:
1 – در ذات خود فضیلتمندند و می توانند تو را نیز فضیلتمند کنند
2- مقتضای شانیت و شرافت انسانی تو هستند.

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 18 =
*****