بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا فرا رسیدن 20 جمادی الثانی مصادف با 11 اردیبهشت، روز میلاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) را بر همه دوستداران اهل بیت تبریک عرض می کنم.
یکی از القاب حضرت زهرای اطهر(سلام الله علیها) ام ابیهاست که پیامبر به ایشان دادند و مورد اتفاق شیعه و سنی است.
در مورد اینکه این کنیه چه معنایی میتواند داشته باشد سه احتمال وجود دارد:
احتمال اول:علت غایی خلقت نبی مکرم اسلام
در روایتی قدسی خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در شب معراج آمده است:لولاک لما خلقت الافلاک.
این روایت مورد اتفاق شیعه و سنی است و به معنی این است علت غایی خلقت، وجود نازنین نبی مکرم اسلام است.
اما در ادامه روایت آمده: لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما.[1] البته این قسمت از روایت متواتر از لحاظ اهل تسنن نیست ولی در مصادر روایی شیعیان متواتر می باشد.
در ادامۀ روایت، خداوند خطاب به رسول اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معراج میفرماید: یا رسول الله! علت غائی عالم، تو هستی و علت غائی تو، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است و علّت غائی امیرالمؤمنین(علیه السلام) و تو، زهراست.
احتمال دوم:زحمات فراوان برای پیامبر
چون حضرت زهرا(سلام الله علیها) بمثابه مادر گرامی شان،حضرت خدیجه(سلام الله علیها) برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زحمات فراوانی کشیدند بدین کنیه معروف شدند. حضرت خدیجه با اموالشان در مکه و شعب ابی طالب پیامبر را یاری کردند بگونه ای که آن بانویی که در زمان ازدواج با پیامبر متمول بودند، در پایان عمر مال زیادی نداشتند و همه اموالش را صرف اسلام و پیامبر کرد؛ تا آنجا که در زمان وفات کفنی نداشتند و چون برای گفتن این مطلب به پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) خجالت میکشیدند، بر اساس روایتی به دختر گرامی خود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) وصیّت کردند که به پدرت بگو: آن عبایی را که هنگام نزول وحی بر دوش میگرفتید، کفن من قرار دهید. این درخواست، از دو جهت قابل توجّه است: یکی اینکه عبای وحی است و متبرّک میباشد و دوّم اینکه: جداً تمام اموالشان را در راه اسلام عزیز داده بودند و هیچ نداشتند.
حضرت رسول(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز طبق وصیت عمل نموده و همان عبا را کفن همسر گرامیشان قرار دادند. هنگام کفن کردن حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها)، جبرئیل نازل شد و یک کفن بهشتی برای حضرت آورد. پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز هم با عبای خود و هم با کفنی که جبرئیل آورده بود، حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) را تکفین نموده و ایشان را دفن کردند.[2]
خود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نیز در ده سال حضور در مدینه، با کمک امیرالمؤمنین(علیه السلام)، بسیار به پیامبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) کمک کردند. اگر ایشان و شوهرشان نبودند، پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیتوانستند ده سال مشکلات حضور در مدینه را پشت سر بگذارند.
پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، طی ده سال حضور در مدینه، هشتاد و چهار جنگ را پشت سر گذاشتند. کسی که به اقرار سنّی و شیعه، توانست جنگها را فتح کند، حضرت علی(علیه السلام) بودند. و آنکه به امیرالمؤمنین(علیه السلام) کمک کرده، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و درآمدهای فدک ایشان بوده است.
اصل فدک، متعلّق به حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) بوده است. طی سه سال محاصرۀ مسلمانان در شعب ابیطالب، یهودیها آن را با یک قیمت فوقالعاده ارزان، تصرّف کرده بودند. در حقیقت فدک، متعلق به حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) و میراث حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بود. پس از فتح خیبر، وقتی پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فدک را گرفتند و به عنوان «فیء» در اختیار و تحت مالکیّت ایشان قرار گرفت، این آیۀ شریفه نازل شد: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ...»[3] یا رسول الله! فدک مال زهراست و آن را به زهرا بده. لذا به اقرار سنّی و شیعه، پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فدک را که مال حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) بود، به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) تحویل دادند.
حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در طول عمر مبارکشان، برای خود و خانواده، از درآمد فدک استفاده نمیکردند و درآمد آن را بین فقراى بنىهاشم و مهاجرین و انصار تقسیم مىنمودند. زندگانی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) خیلی مشکل بوده است؛ ایشان میتوانستند از درآمد فدک، زندگی مرفّهی بسازند، امّا معتقد بودند فدَک باید فدای اسلام عزیز شود؛ لذا همۀ درآمد فدک را صرف اسلام میکردند. بنابراین میتوان گفت: همینطور که حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) در سیزده سال حضور پیامبر در مکّه، اسلام عزیز و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم) را یاری کردند، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نیز در ده سال دوران مدینه، در آن هشتاد و چهار جنگ و مشکلات مدینه، اسلام و پیامبر را توسط شوهرشان و خودشان یاری کردند.
احتمال سوّمی هم که برای کنیۀ «امّ أبیها» وجود دارد، احترام به حضرت زهراست.
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) احترام فوق العادهای برای حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) قائل بودند. در روایات داریم پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، هر روز سری به خانۀ حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) میزدند و در آنجا دو رکعت نماز میخواندند. گاهی دست حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و گاهی صورت ایشان را میبوسیدند و میفرمودند: «بوی بهشت را از زهرا استشمام میکنم» و با یک ادب خاصّی در مقابل حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) مینشستند.[4] وقتی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بر پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد میشدند، پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) تمام قد بلند میشدند و ایشان را به جای خود مینشاندند و در مقابل زهرا مینشستند و با هم گفتگو میکردند و اگر پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر زهرا(سلاماللهعلیها) وارد میشدند، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) نیز اینگونه احترام میگذاشتند.
منابع:
[1] الجنّة العاصمه، ص 148 ، مجمع النورین، ص 14
[2] شجرۀ طوبی، ج 2، ص 234
[3] اسراء / 26
[4] بحارالأنوار، ج 43، ص 25؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 154
نظرات
سلام خیلی ممنون خیلی به درد خورد برای درسمون میخواستیم ممنون فراوان اگه میشه این سوال من را جوابش به ایمیلم همین الان بفرستید عید فطر چیست چرا عید فطر را جشن میگیرند من همین الان لازم دارم میشه همین الان بفرستید
تا سه روز پس از عید قربان و عید فطر، روزه داشتن روا نیست. این روزها، روزهای خوردن و آشامیدن است.
در صبحدم این عید آسمانی است که هاتفی ملکوتی، پیروزمندان میدان جهاد اکبر را به دریافت پاداششان فرا می خواند، (پاداشی فراتر از پاداشهای خاکی و غیرقابل مقایسه با هدایای پادشاهان زمینی.)
امام باقر علیه السلام ازپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کردند:
هنگاهی که روز اول ماه شوال فرا می رسد، منادی ندا می دهد: هان ای مؤمنان! برای دریافت جوایزتان صبح زود بشتابید. ای جابر، جوایز خداوند همانند جوایز پادشاهان نیست. سپس فرمود: روز اول شوال، روز جوایز است.»
فاتحان و مدال آوران جهاد اکبر را شایسته نیست که از پس این پیروزی بزرگ، در گرداب معصیت و نافرمانی در غلطند و دیگر بار اسیر نفس فرومایه شوند و عزت خدایی را با ذلّت شیطانی معاوضه کنند.
در تبیین چرایی نامگذاری عید پایانی رمضان با عنوان فطر باید گفت پس از یک ماه فرصت استثنایی ماه مبارک رمضان که از طریق روزه داری و دیگر عبادات و مستحبات در سحر، نیمه شب و دیگر اوقات شبانه روز به ویژه شب های احیاء که یکی از آنها لیله القدر است حاصل شده، انسان مومن که آگاهانه آماده تغییر و تحول شده و آهنگ حرکت را آغاز کرده است می تواند هجرت کرده و با خانه تکانی در حقیقت لباس کهنه ای که در طول یک سال زنگار به خود گرفته است را از قامت نفس خارج کند.
انسان روزه دار پس از یک ماه جهاد و امساک از خوردن و آشامیدن و ترک محرمات و مبادرت به انجام واجبات و مستحبات، در واقع به معصومیت دوران ولادت باز می گردد یعنی زمانی که تکلیفی نداشته و وجودش به گناهان آلوده نشده است بنابراین فطر یعنی بازگشت به فطرت اولیه و خدایی که در آن خداپرستی، معنویت، توجه به ارزش ها و دوری از گناهان و آلودگی ها موج می زند.