اقسام ولایت؛ تکوینی و تشریعی

12:21 - 1392/04/28
رهروان ولایت ـ برای اثبات اصل اساسی ولایت فقیه باید ابتدا مفاهیم اولیه این واژه پر معنا را بشناسیم؛ لذا پس از آشنایی با مفهوم ولایت، با اقسام ولایت آشنا می شویم. با توجه به این نکته که عالم از دو منظر تکوین و تشریع قابل بررسی است، ولایت را نیز از این دو منظر باید نگاه کرد...
ولایت الهی

در بحث از مفهوم ولایت به این نتیجه رسیدیم که معنای حقیقی آن قرب است و سلطنت و امارت از لوازم واقعی آن است. حال می خواهیم بررسی کنیم که ولایت چند قسم دارد.

می دانیم که نظام آفرینش از دو نشئه تکوین و تشریع تشکیل شده است، لذا واضح است که ولایت نیز در اینجا همان دو نوع را داشته باشد.

از آیات قرآن نیز این چنین بر می آید که چهار دسته آیات را می توان درباره ولایت تقسیم بندی کرد. علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان می فرمایند:

آياتى كه اشاره به ولايت تكوينى خداى متعال دارد، و اينكه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبير و به هر طورى كه خود بخواهد برايش ميسور و صحيح و روا است.

آياتى كه ولايت تشريع شريعت و هدايت و ارشاد توفيق و امثال اينها را براى خداى متعال ثابت مى كند.

آياتى كه در آيات قبل ولایت را براى خداوند ثابت مى كرد در آنها همان را براى رسول خدا ثابت مى كند و قيام به تشريع و دعوت به دين و تربيت امت و حكومت بين آنان و قضاوت در آنان را از شؤ ون و مناصب رسالت وى مى داند.

آياتى كه همين ولايتى را كه دسته سوم براى رسول خدا ثابت مى نمود براى اميرالمؤ منين ، على بن ابيطالب (عليه السلام ) ثابت مى كند.[1]

اما این که مفهوم ولایت تکوینی و تشریعی چیست؟

ولایت تکوینی: عبارت است از سلطه بر جهان هستی.

 ولایت تشریعی: مقام ومنصب قانونی‏است که از طرف خداوند به فردی از افراد به عنوان‏مقام رسمی داده‏می‏شود تا به امور اجتماعی رسیدگی نماید که البته بستگی به ملاک و شایستگیهای ذاتی و اکتسابی نیز دارد و به‏صورت گزاف و بدون ملاک نخواهد بود.

 بنابراین، ولایت تکوینی از مراحل کمال روحی و وجودی است که اثر آن سلطه بر عالم کون و جهان هستی است‏و ولایت تشریعی یک مقام و منصب وضعی و جعلی است که اثر آن سلطه بر امور شرعی و اجتماعی مسلمین می‏باشد.[2]

 ولایت تکوینی که عبارت است از سلطه بر تکوینیات (جهان هستی) از امور باطنی و صفات نفسانی و نعمتهای ربانی است که با داشتن آن، شخص می‏تواند در جهان هستی نفوذ و تصرف کند و این صفت از لحاظ قوّه و ضعف دارای مراتبی است که در اثر قرب و بُعد به‏سوی ولیّ مطلق یعنی پروردگار جهان، به افرادی از انسانها داده شده است و این ولایت از صفات خداست، نه از مناصب اعطایی و بالاترین صفتی است که یک انسان می‏تواند دارا باشد، و در جهان هستی اعمال نفوذ نماید که این جهان در تسخیر اوست.

 وجود چنین مقامی برای پیامبران الهی - به ضرورت دین و صریح قرآن کریم - ثابت و حتمی است و برای امامان اهل البیت: و نیز فاطمه زهراء(س) طبق اخبار و اعتقاد شیعه نیز ثابت است. [3]

پس در نتیجه دو سنخ ولایت برای خداوند قابل تصرف است : تکوینی و تشریعی و به عبارت دیگر یک ولایت حقیقی و یک ولایت اعتباری.

در انتها آیاتی را که به ولایت خداوند اشاره دارد، بیان می کنیم:

   1) آیاتی که به ولایت تکوینی خداوند اشاره دارد:

(أَمِ اتخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلىُّ (شوری/9)) و (مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلىٍّ وَ لا شفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (سجده/4) ) و (أَنت وَليّيى فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ (یوسف/101)) و (فَما لَهُ مِنْ وَلِىٍّ مِنْ بَعْدِهِ (شوری/44)) و در همين معنا مى فرمايد: (وَ نحْنُ أَقْرَب إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق/16) ) و نيز مى فرمايد: (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يحُولُ بَينَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ (انفال/24))

و چه بسا آيات زير را هم كه راجع به ولايت به معناى نصرت است بتوان جزو همين آيات شمرد. چون نصرت مؤ منين هم خود يك رقم تصرف است ، و آن آيات اينها است : (ذَلِك بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ أَنَّ الْكَفِرِينَ لا مَوْلى لهَُمْ (محمد/11)) و: (فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ (تحریم/4)) و اين آيه : (وَ كانَ حَقاًّ عَلَيْنَا نَصرُ الْمُؤْمِنِينَ (روم/47)) هم با اينكه لفظ مولى يا ولايت در آن نيست با اين وصف چون از جهت معنا از مقوله آيات فوق است بايد در زمره آنها بشمار آيد .

2) آیاتی که به ولایت تشریعی خداوند اشاره دارد:

(اللَّهُ وَلىُّ الَّذِينَ ءَامَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظلُمَتِ إِلى النُّورِ (بقره/257)) و (وَ اللَّهُ وَلىُّ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/68)) و ((وَ اللَّهُ وَلىُّ الْمُتَّقِينَ(جاثیه/19)) و آيات زير هم در مقام بيان همين جهت اند: (وَ مَا كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضى اللَّهُ وَ رَسولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لهَُمُ الخِْيرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ ضلَّ ضلَلاً مُّبِينا ً(احزاب/36) )[4]

 

منابع:

[1] ترجمه تفسیر المیزان، ج6،ص17.

[2] ولایت فقیه ،محمد مهدی موسوی خلخالی.

[3]همان.

[4] ترجمه تفسیر المیزان، ج6، ص18

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 2 =
*****