اشعار اربعین

14:56 - 1399/09/15

- اشعار ویژه اربعین حسینی علیه السلام کاری از پایگاه جامع اندیشه برتر

اربعین

اشعار اربعین

دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
پیرهنای مشکی رو در نیارید
قافله هنوز تو راه کربلاست

چِل روزه قافله سامون نداره
دیگه پای بچه ها جون نداره
چل روزه سر حسین رو نیزه ها
غیر موهای پریشون نداره

کاروان گریه و اشک و عزا
اومدن تا همه با شور و نوا
مجلس روضه بگیرند کنارِ
قبر خاکی شهید کربلا  

شاعر:
یوسف رحیمی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

آنـچـه از مـن خواسـتـی بـا کاروان آورده ‏ام

یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ‏ام

از در و دیـوار عـالـم فـتــنـه می‏بـاریـد و من

بـی‏پـنـاهـان را بـدیـن دارالامــان آورده ‏ام

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست

کــاروان را تــا بـدیـن‏جـا بـا فـغـان آورده ‏ام

تـا نگویـی زیـن سفـر بـا دست خالی آمدم

یک جهـان درد و غم و سوز نهـان آورده ‏ام

قصه ویـرانه شام ار نـپرسی خوش‏تر است

چـون از آن گـلـزار، پـیـغـام خـزان آورده ‏ام

دیـده بـودم تـشنـگی از دل قـرارت برده بود

از بــرایــت دامــنـی اشــک روان آورده‏ ام

تـا بـه دشـت نـیـنـوا بـهـرت عزاداری کـنـم

یـک نـیـستـان نـالـه و آه و فـغـان آورده‏ ام

تـا نـثـارت ســازم و گــردم بــلا گــردان تــو

در کـف خـود از بـرایـت نـقـد جـان آورده ‏ام

تـا دل مــهــرآفـریـنــت را نـرنــجــانــم ز درد

گـوشـه‏ای از درد دل را بــر زبــان آورده‏ ام

شاعر:
محمدعلی مجاهدی (پروانه)

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

بسوز ای دل که امروز اربعین است

عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت

سراسر درسْ بهر مسلمین است

دلا کوی حسین عرش زمین است

مطاف و کعبه دل‏ها همین است

اگر خیل شهیدان حلقه باشند

حسین بن علی، آن را نگین است

دل ما در پی آن کاروان است

که از کرب و بلا، با غم روان است

چه زنجیری به دست و بازوان است

که گریان دیده روح الامین است

به یاد کربلا دل‏ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است

شاعر:
جواد محدثی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- حضرت زینب(علیها السلام)

با دست بسته هست ولی دست بسته نیست

گر چه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود

زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست

رنج سفر ،خطر، غم بازار،چشم شوم

داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست

حتی اگر به صورت او سنگ می خورد

هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست

چشم او در اثر حادثه کم سو شده است

کمرش خم شده و دست به زانو شده است

بیت بیت دل او از هم پاشیده شده

صورتش در اثر لطمه خراشیده شده

گفت برخیز که من زینب مجروح توام

چند روزیست که محو لب مجروح توام

این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت

پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت

این رباب است که این گونه دلش ویران است

در پی قبر علی اصغر خود حیران است

گر چه من در اثر حادثه کم می بینم

ولی انگار دراین دشت علم می بینم

دارد انگار علمدار تو برمی گردد

مشک بر دوش ببین یار تو برمی گردد

خوب می شد اگر او چند قدم می آمد

خوب می شد اگر او تا به حرم می آمد

تا علی اصغر تو تشنه نمی مرد حسین

تا رقیه کمی افسوس نمی خورد حسین

راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده

زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده

وای از دختر و از یوسف بازار شدن

وای از مردم نا اهل و خریدار شدن

سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو

چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو

سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی

وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی

شاعر:
مجید تال

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- حضرت زینب(علیها السلام)

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است

هر که را می‌نگرم غمزده و محزون است

زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب

کز غم اصغر بی‌شیر، دلش پرخون است

یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است

کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است

مادر قاسم ناکام که می‌نالد زار

بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است

در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید

کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است

دختر شیر خدا ناطقة آل رسول

کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است

کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود

که یزید شقی از دین خدا بیرون است

زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین

حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است

هان بیایید و ببینید که در راه خدا

صحنة رزم ز خون شهدا گلگون است

آه و افسوس که کشتند لب تشنه امام

زخم بر پیکر پاکش ز عدد افزون است

قصة کرب و بلا قصة صبر است و قیام

به فداکاری و جانبازی و دین مشحون است

تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ

با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است

جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است

خیمة باطل و احزاب دگر وارون است

هر که در حصن ولایت رود از روی خلوص

ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است

«لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید

که به الطاف حسین بن علی میمون است

شاعر:
آیت الله صافی گلپایگانی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت

زینب نشسته بر سر قبر مطهرت

یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز

قامت خمیده آمده سرو صنوبرت

نشناختی مرا ز پس این چروکها

من زینب توام ز چه رو نیست باورت

لیلاست این که خیمه زده زیر پای تو

بار دگر بگو که اذان گوید اکبرت

این زن که لطمه می زند این گونه بر خودش

او کیست؟ نجمه است عروس برادرت

آقا! سکینه جمله ی اشکش سؤالی است

یعنی کجاست قبر علمدار لشگرت ؟

در کربلا هنوز زنی گریه می کند

زینب کش است ناله ی محزون مادرت

پیغمبری نما و دو دستت برون بیار

از دست من بگیر بقایای دخترت

ای پیکری که زخم تنت بی شماره بود

آورده ام برای تو ته مانده ی سرت

بگرفتم از امام زمان حُکم نبش قبر

تا متصل کنم سر پاکت به پیکرت

باید دوباره وارد گودال خون شوم

خواهم اگر که بوسه بگیرم ز حنجرت

من نیز با تو کشته شدم روز واقعه

اذنی بده که دفن شود با تو خواهرت

دلشوره داشتم که مبادا کنار تو

چشم ربابه باز بیفتد به اصغرت

نذرش قبول سایه نشینی نمی کند

از بس که بر تو هست وفادار ، همسرت

لالایی اش امان مرا نیز بریده است

گوید به ناله ! اصغر من شیر خورده است؟!

شاعر:
سعید توفیقی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

بار بگشائید، اینجا کربلاست

 آب و خاکش با دل و جان آشناست

بر مشام جان رسد بوی بهشت

 به به از این تربت مینو سرشت

کربلا، ای آفرینش را هدف

قبله گاه عاشقان از هر طرف

طور عشق است و مطاف انبیا

 نور حق اینجاست، ای موسی بیا

جسم را احیا اگر عیسی کند

 جان و تن را کربلا احیا کند

گر سلامت رفت، از آتش خلیل

نور ثار الله شد او را دلیل

کربلا، قربانگه ذبح عظیم

 عرش رحمان را صراط مستقیم

گر خدا خواهی، برو این راه را

 کن زیارت کوی ثار الله را

شد ز عاشورای او یک اربعین

قتلگاهش را به چشم دل ببین

شاعر:
حبیب الله چایچیان(حسان)

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

بعد یک اربعین رسید از راه

غم به قلبی  صبور می آید

قتلگه را دوباره می بیند

آنکه از راه دور می آید

یادش آمد غروب رفتن را

لبش از فرط تشنگی می سوخت

او نگاه پرِاز غم ِ خود را

بر تن پاره پاره ای می دوخت

 
یادش آمد که دست و پا میزد

پیش چشمان زینب آن تشنه

یادش آمد که خون او میریخت

از قفا روی تیزی ِ دشنه

شاعر:
وحید مصلحی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

خواهر نگو، خاکستر خواهر می آید

با کوهی از غم ، خسته و بی پر می آید

ای شاهد بر نیزه ی دربدری هام

چشم تو روشن ، صاحب معجر می آید

امروز یعنی با صدای «یا حسینم»

ته مانده ی جانم کنارت در می آید

ای بی کفن! ای بی سر و سامانی من

برخیز زینب را ببین با سر می آید

با دستباف مادر و گهواره و مشک

همراه من یک حلقه انگشتر می آید

یادت می آید با چه شکلی رفتم، اکنون

انگار اصلا یک کس دیگر می آید

از شهر بی شرم نگاه خیره سر ها

سقا کجایی؟ دختر حیدر می آید

شاعر:
علیرضا لک

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

دردها می چكد از حال و هوای سفرش

گرد غم ریخته بر چادر مشكی سرش

تك و تنها و دو تا چشم كبود و چند تا ...

كودك بی پدر افتاده فقط دور و برش

ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما

هیچ كس باز نفهمیده چه آمد به سرش

روزها از گذر كوچه آتش رفته

اثر سوختگی مانده سر بال و پرش

همه بغض چهل روزه او خالی شد

همه كرب و بلا گریه شد از چشم ترش

شاعر:
علیرضا لك

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین

کاروانی که سر قبر شما آورده ام

نیمه جان هایی است تا کرب و بلا آورده ام

من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم

من وصیت های مادر را به جا آورده ام

کی رود از یاد، وقتی آمدم در قتلگاه

نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام

روی نی ما را تو می دیدی کجاها می برند؟

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام

بارها شد، حرمله خندید بر اشک رباب

مادری پاره جگر در نینوا آورده ام

پشت خیمه روی خاکستر به دنبال علی

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام

دخترت لطمه به پهلو خورده، زیر خاک رفت

بس حکایت زان شب پرماجرا آورده ام

شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد

تربتی از قبر او بهر شما آورده ام

ناله اش چون ناله مادر میان کوچه بود

خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام

تا که دیگر تازیانه ور بیفتد، جان سپرد

گفت با خود همّت خیرالنساء آورده ام

تا که با چشم کنیزی بر سکینه ننگرند

گفت جان خویش را بهر فدا آورده ام

غیرتش آئینه میر و علمدار تو بود

من از او شرمندگی خویش را آورده ام

پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد

داد پیغامی به من تا کربلا آورده ام

گفت: ای بابا شبیه ات بی کفن تدفین شدم

رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام

شاعر:
جواد حیدری

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- زیارت جابر بن عبدالله انصاری

ایام اربعین تو یا صبح محشر است

یا روز جانگداز وفات پیمبر است

بیش از هزار سال گذشته است و اربعین

از اربعین اول تو غم فزاتر است

دوران هر حماسه دو روز است و دور تو

از ابتدای خلقت تا صبح محشر است

هر جا عزای توست همان جا حریم توست

هر پیر دلشکسته در آن بزم جابر است

احرام ما لباس سیه، کعبه کربلا

اشک مصیبت تو فرات است و کوثر است

جابر بپوش جامه احرام و غسل کن

کاین سرزمین مزار بدن‎های بی سر است

این جا نه کعبه، کعبه در این جا کند طواف

این جا نه خانه، خون خداوند اکبر است

جابر در این زمین مقدس وقوف کن

کاین جا نکوتر از عرفات است و مشعر است

این جاست گلبُنی که به دامان سرخ آن

از حمله خزان صد و ده لاله پرپر است

بالای سر میا که سری نیست در بدن

پایین پا بیا که تن پاک اکبر است

بر حنجر بریده او نام زینب است

در سینه دریده او قبر اصغر است

جابر به دور قبر بگرد و نظاره کن

دور از تمامی شهدا قبر دیگر است

بوی حبیب می‎وزد از خاک آن مزار

آری حبیب نور دو چشم مظاهر است

جابر بیا به جانب گودال قتلگاه

کان جا به گوش ناله زهرای اطهر است

این سنگ‎ها که در دل گودال ریخته

یادآور جنایت خصم ستمگر است

جابر ز قتلگاه بیا سوی علقمه

کان جا حسین را سر و سردار و لشکر است

از جان مزار حضرت عباس را ببوس

چون با سرشک فاطمه خاکش مُخمّر است

عباس کیست آن که به رزم و به حلم و صبر

گاهی حسین گاه حسن گاه حیدر است

عباس کیست سرو روان دو فاطمه

عباس کیست چشم و چراغ دو مادر است

"میثم" سلام باد به جابر که بر لبش

در روضه حسین سلام مکرر است

شاعر:
غلامرضا سازگار

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین

اشک و خون با هم برای تو بریزم بهتر است

در میان مجلسِ روضه بمیرم بهتر است
 

تربتی که از پدر، شیری که از مادر رسید

هر دو یک لبیک بر ارباب، با هم بهتر است
 

قطره قطره، جمعِ ما مانندِ اقیانوس شد

با هزاران قافله، هجرت نمایم بهتر است
 

کم بگیرم لقمه از قوت و غذای کاروان

تا کنی با کاروانت آشنایم بهتر است
 

خانه زادِ موکبت هستیم ما، ای تشنه لب

آب هم در کربلا کمتر بنوشم بهتر است

 
از نجف تا کربلا باشد صراطُ المستقیم

در صراطَ المستقیمِ تو بمانم بهتر است

 
اربعینِ انقلاب و اربعینِ کربلاست

پای این مکتب شود وصلت نصیبم بهتر است
 

ما برای حفظ این پرچم همه هستی دهیم

من ز پا افتم، که گردد حفظ پرچم بهتر است
 

هاجر آمد کعبه و حُجّاج راهش طی کنند

من به حَجِّ زینبِ مظلومه آیم بهتر است
 

بوی کعبه آید از این قبلۀ شش گوشه اَت

پس نمازم را بسوی تو بخوانم بهتر است
 

سر جدا، پیکر جدا، لشگر جدا، خواهر جدا

قتلگاهی مثل تو باشد فراهم بهتر است
 

از غریبی و اسیری هر چه گفتم، جای خود

از مصیباتِ یتیمی چون بگویم بهتر است
 

یک سه ساله دختر و یک شهر دشمن، وایِ من

گفت با رأست رقیه، من بمیرم بهتر است

 
تا شبیه مادرم زهرا شوم، یاسِ کبود

جای سیلیِ عدو مانَد به رویم بهتر است

 
تا که بابایم شود در نزد مادر روسفید

پیش زهرا چون روَم با قامت خم بهتر است

شاعر:
محمود ژولیده

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین- برای جامانده ها

ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند

رفتند دوستانش او بین شهر جا ماند
 

ما هم پیاله بودیم آن ها شدند سرمست

رفتند مست و حسرت در دست جام ما ماند
 

از نای من نخیزد صوتی به جز فراقت

در هجر نینوای تو این نی از نوا ماند
 

 گفتم مگر بخوابیم خواب حرم ببینیم

در انتظار خوابت تا صبح دیده وا ماند
 

مانند آن کسی که گم کرده خانه اش را

گریه فقط برای دلتنگ کربلا ماند

 
انگور اشک هایم یک اربعین نشد می

تا اربعین دیگر این آرزو به جا ماند

 
در خیل زائرانت جایی برای ما نیست

ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند

شاعر:
موسی علیمرادی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- حضرت زینب(علیها السلام)

آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است

کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است
 

گفت با قبرِ برادر، قافله سالارِ صبر

مدفنِ خون خدا، جانا مزار زینب است
 

عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید

لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است
 

هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین!

شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است
 

این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر

از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است
 

هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت

از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است
 

من نمی‌گویم چه شد در کوفه و شام بلا

خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است
 

این بدنهای کبود و چهره‌های زخم زخم

از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است
 

چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان

رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است
 

صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود

حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است
 

زیر پای اسبها دیدم سرت بازیچه شد

حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است
 

نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت

تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است
 

وای از لفظِ کنیزی، وای از بیگانگان

دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است

 
آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب

سید سجاد مات از ابتکار زینب است

 
خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد

تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است

شاعر:
محمود ژولیده

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام زمان(عج الله تعالی فرجه)- مناجات اربعین

به بزم ماتم ما هم بیا گل زهرا

به جمع اهل عزا هم بیا گل زهرا
 

به پیشواز تمام پیاده ها رفتی

به پیشِ راه گدا هم بیا گل زهرا
 

اگر به موکبِ احباب سر زدی، آقا

به هیئت رفقا هم بیا گل زهرا
 

برای دلخوشیِ اهل روضه، گه گاهی

به التماس دعا هم بیا گل زهرا
 

به دور دست، به دیدار نوکری نالان

که مانده از تو جدا هم بیا گل زهرا
 

من از تو هیچ ندارم توقعی، اما

به دیدن فقرا هم بیا گل زهرا
 

اگر کمی خودمانی شدم، ببخشیدم

به خوش خیالیِ ما هم بیا گل زهرا
 

بیا که هدیه کنم روضۀ عمو عباس

به گریه بر شهدا هم بیا گل زهرا
 

قسم به آن قمری که عمود آهن خورد

قسم به دست جدا هم بیا گل زهرا

 
به مشک پارۀ سقای کربلا سوگند

به اشک خون خدا هم بیا گل زهرا

 
عشیره اَش همه در خیمه بی عمو ماندند

به خیمۀ اسرا هم بیا گل زهرا

 
به حقِّ خوردنِ سیلی، ز دست نامحرم

به وقت هلهله ها هم بیا گل زهرا

شاعر:
محمود ژولیده

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین

جنت روی زمین گسترهء کربلاست

در حرمت اربعین شور قیامت به پاست

راه نجف کربلا مشعر عشاق توست

در عرفات حرم فیض هزاران مناست

ای پدر بندگان ابن سبیل توایم

ماندن در این مسیر سیر الی الله ماست

تا حرمت هرقدم با شهدا همقسم

در دلمان دم به دم نغمهء "یالیتنا"است

در سفر کربلا، در گذر هر بلا

پاسخ ما بر بلا آیهء "قالو بلی"است

در دو جهان پرچمت دست علمدار توست

زائر تو تا بهشت در کنف این لواست

در سفر اربعین روزی ما بی حد است

سفرهء ماه صفر از کرم مجتباست
 

ما که حرم آمدیم قاصدی از مشهدیم

هرچه که موکب زدیم از برکات رضاست
 

گرد و غبار حرم روشنی چشم ماست

در نظر بیدلان " آینه در کربلاست"

 
هرچه ملک گریه کرد هیچ کفایت نشد

این عمل مستحب واجب عینی ماست

 
"زندهء جاوید کیست؟" آنکه به عشق تو زیست

فانی تو هرکه نیست هستی او بر فناست

 
ای پسر فاطمه حر حریم توایم

در حرمت حال ما "معتذرا نادما"است

 
زر به نظر می‌رسد، ذرهء دور ضریح

در نظر زائران خاک حرم کیمیاست
 

مرقد شش گوشه ات، قبلهء هفت آسمان

هشت بهشت خدا، گوشه ای از کربلاست

 
حرمت زوار تو فراتر از کعبه است

زائر تو فوق عرش در حرم کبریاست

 
فوج ملک زائرت  عرش خدا حائرت

سجده به خاک حرم  آرزوی انبیاست

 
زنده به بویت مسیح  کشتهء رویت ذبیح

نوح در این ناحیه نوحه گر نینواست
 

قبر علی اکبرت  روضهء پیغمبر است

قطعهء پایین پا  جنت بی انتهاست
 

یاد دم آخرت  یاد غم خواهرت

یکسره بالاسرت  نالهء زهرا به پاست
 

باز در این ناحیه  روضهء مقتل بخوان

نوحه کن ای دل ببین  یوسف زهرا کجاست
 

با دم "شیب الخضیب"  با دم "خدالتریب"

ندبه کن و خون ببار  روضهء خون خداست

 
مرثیه از سر بخوان  سر که جدا از تن است

نوحه بخوان بندبند  جملهء اعضا جداست

باز نبی کشته شد دست علی بسته شد

فاطمه ای داغدار در وسط شعله هاست

دور نگین عفاف حلقهء نامحرم است

محرم تو بی پناه دشمن تو بی حیاست

 
حرمت عترت شکست صورتشان باز سوخت

کوچه و بازار شام شاهد این ماجراست...

شاعر:
سید محمد رضا یعقوبی آل

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- حضرت زینب(علیها السلام)

خواهرت آمده در این صحرا

بعدِ یک اربعین ولی تنها

خیز و بین پیکر کبودم را

صورتم مثل مادرم زهرا
 

این چهل روز قوتمان غم شد

هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد

قامت خواهرت ببین خم شد

خواهرت کوه صبر و ماتم شد
 

لحظه های غروب یادم هست

بارش سنگ و چوب یادم هست

ناله های تو خوب یادم هست

به تنش پا نکوب ... یادم هست
 

تو زمین خوردی آسمان افتاد

از تنت نیزه ی سنان افتاد

خاتمت دست ساربان افتاد

شعله بر خیمه ی زنان افتاد
 

بین این مردمان خدا گم شد

عزت و احترام ما گم شد

دختری زیر دست و پا گم شد

پیکرت زیر نیزه ها گم شد

 
رمق از ذکر روی آن لب رفت

تن تو زیر سمّ مرکب رفت

روی آن جسمِ نامرتب رفت

چه به حال خراب زینب رفت
 

من بمیرم پر تو خاکی شد

صورت اطهر تو خاکی شد

بین مقتل سر تو خاکی شد

چادر خواهر تو خاکی شد
 

بعد از آن پیکر تو غارت شد

به زنان حرم جسارت شد

روزی مردها شهادت شد

قسمت بانوان اسارت شد

 
در میان حرامیان رفتیم

لاجَرَم، بین این و آن رفتیم

وسط بزم کوفیان رفتیم

سر بازار شامیان رفتیم
 

در شلوغی گذارمان افتاد

رنگ از روی دختران افتاد

معجرم دست  این و آن افتاد

سر عباس از سنان افتاد
 

صحبت گوشواره شد بد شد

گوش ها پاره پاره شد بد شد

چشم ها پر ستاره شد بد شد

به زنانت اشاره شد بد شد
 

تا نگاهش به سوی آب افتاد

یاد شش ماهه اش رباب افتاد

دردهای من از حساب افتاد

گذرم مجلس شراب افتاد

 
نیمه شب پشت کاروان جا ماند

بارها زیر و دست و پاها ماند

سعی کردم برادر، امّا ماند

دخترت در خرابه تنها ماند

شاعر:
وحید محمدی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین- برای جامانده ها

گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق

با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق

ای چشم! ببار، فصل اشک‌افشانی‌ست

ای اشک! فقط تویی گذرنامۀ عشق

 
اسپند و گلاب، آب و قرآن... رفتند

با پای پیاده زیر باران رفتند

جان از تن من رفت و تماشا کردم...

من ماندم و اشک و آه، یاران رفتند
 

عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم

مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم

از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله

با پای پیاده تا حرم می‌آیم

 
با شوق تو زمزم دعایم جاری‌ست

شور غم توست در صدایم جاری‌ست

انگار به شوق هروله می‌آید

اشکی که به روی گونه‌‌هایم جاری‌ست
 

دلخونم از این فاصله، خواهم آمد

من هم‌قدم قافله خواهم آمد

با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه

با پای پر از آبله خواهم آمد

 
از هر چه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم
 

عمری‌ست به پرچم عزایت ای ماه

بسته‌ست دخیل قلب من با هر آه

حالا منم و ضریح شش‌گوشۀ تو

صلی‌الله علیک یا ثارالله
 

صد شکر که دادی به حریمت راهم

من بندۀ روسیاه این درگاهم

با توشۀ اشک آمدم تا صحنت

لبخند رضایت تو را می‌خواهم
 

تاب و تب من از تو، توانم از تو

روشن شده چشم و دل و جانم از تو

فردا پُرم از حسرت این لحظه که باز

در صحن مطهرت بخوانم از تو
 

تنها نه من آواره‌ام این‌جا امشب

آوارۀ تو هزارها جان بر لب

آرام و قرار از این نواحی رفته

آن روز که آواره شد این‌جا زینب
 

دلتنگی و آشفتگی‌ام را دیدند

مرهم به پر شکسته‌ام بخشیدند

آن روز که آواره شد این‌جا زینب

شهری به پریشانی او خندیدند
 

آورده هزار نالۀ نشکفته

یا برده قرار از دل آشفته

انگار نسیم کربلا همراه است

با رایحۀ گیسوی در خون خفته
 

در دیده که حسرت تماشا مانده

در سینه هزارها تمنا مانده

هنگام فراق است، فراقی جانکاه

من می‌روم اما دلم این‌جا مانده

 
این دل شده هیأت اباعبدالله

آشفتۀ غربت اباعبدالله

یارب مچشان حرارت آتش را

بر زائر تربت اباعبدالله

شاعر:
یوسف رحیمی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین

می نویسم شعر با نامِ خدای کربلا

می بَرَد دل را هوای دلربای کربلا
 

چند باری کربلا رفتم ولی نقل است که

فرق دارد اربعین حال و هوای کربلا
 

خوش به حال آن کسانی که پیاده،اربعین

از نجف رفتند تا صحن و سرای کربلا
 

کعبه هم با آن بزرگی و شکوهش بی گمان

بارها افتاده روی دست و پای کربلا
 

با همین چشمان خود دیدم مسلمان می شوند

کافران با دیدن ایوان طلای کربلا
 

مادرم آخر طلاهای خودش را داد و گفت:

پول آن خرجِ غمِ فرمانروای کربلا

 
باز هم جا مانده ام از قافله،امسال هم

می روم با مادرم مشهد به جای کربلا

شاعر:
احسان نرگسی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩
اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین- برای جامانده ها

پر شکسته بیارید فصل پرواز است

برای مانده ته خط زمان آغاز است

اگر چه راه حرم بسته است این ایام

به پای دل برو تا کربلا که ره باز است
 

برو که همهمه ی مردم است می آید

در این مسیر مه و انجم است می آید

ببند بار و بزن دل به جاده های بهشت

صدا صدای هلابیکم است می آید
 

خدا کند که شوم باز با تو همسایه

ستون ستون بروم در مسیر مشایه

خدا کند که شب جمعه اربعینی باز

بیفتد از کرمت باز بر سرم سایه
 

اگر چه از غم هجران پر از غم و دردم

ز راه دور دلم را به صحنت آوردم

به یک سلام مرا زائری حسابم کن

مخواه دست تهی از مسیر برگردم

 
مقدر است که امسال غرق غم باشم

میان خانه زائر آن شاه با کرم باشم

چه وعده ها که به دل دادم از زیارت دوست

 * ولی نشد که شب اربعین حرم باشم *

شاعر:
ناصر شهریاری

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات محرمی- زیارت اربعین

هر نفس هر دم برایت سینه خواهم زد حسین

در نشاط و غم برایت سینه خواهم زد حسین
 

از منِ عاشق اگر باشد، به رسم نوکری

روز محشر هم برایت سینه خواهم زد حسین
 

سال ها دست مرا محکم گرفتی...دستِ کم

سال ها محکم برایت سینه خواهم زد حسین

 
اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا

پای هر پرچم برایت سینه خواهم زد حسین

 
از تصور کردنش هم سخت می ترسم...مگو

روزگاری کم برایت سینه خواهم زد حسین
 

در نجف در کربلا در کاظمین و سامرا

در همه عالم برایت سینه خواهم زد حسین

شاعر:
احسان نرگسی

۩۩۩۩۩۩۩اشعار ویژه اربعین۩۩۩۩۩۩۩

اشعار اربعین- امام حسین(علیه السلام)- مناجات اربعین-روضه حضرت رقیه(علیها السلام)

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین

خاطرات گریه در صحن یل ام البنین
 

از مرور خاطراتش نیز لذت می برم

می نشستم رو به ایوان امیر المومنین

خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود

زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین

با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد

زائری که بود گویا با ملائک هم نشین

دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم

گوئیا بودیم دستان خدا در آستین

این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت

هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین

 
من تمام سال را با اربعینت زنده ام

ادعایی هم ندارم،  عاشقی یعنی همین

با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد

در میان راه هر جایی که میخوردم زمین

شاعر:
احسان نرگسی

اشعار ویژه اربعین حسینی علیه السلام کاری از پایگاه جامع اندیشه برتر

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 17 =
*****