غزل های زیبا برای امام حسین

14:06 - 1400/05/19

یک سجده کـه از مـن بپذیرند ندارم/ بگذار کـه رو بر روی خاک تـو گذارم/ با هر دمم از چشمه خورشید دمد گل/ یک آه اگر در غمت از سینه برآرم

دراین قسمت غزال هاي زیبا برای امام حسین و کربلا را جمع آوری کرده ایم، سروده هاي شاعران بزرگ نام درباره واقعه کربلا و عشق بـه امام حسین، شـما می‌توانید از این غزل هاي زیبا برای پروفایل هاي اجتماعی و پست هاي اینستاگرامی تان استفاده کنید.

 

یک سجده کـه از مـن بپذیرند ندارم

بگذار کـه رو بر روی خاک تـو گذارم

با هر دمم از چشمه خورشید دمد گل

یک آه اگر در غمت از سینه برآرم

 

هر کس هدفی داشته از آمدن خویش

مـن آمده ام درغم تـو اشک ببارم

رضوان مـن و خلد مـن و حور مـن این اسـت

تـو دل ببری از مـن ومن جان بسپارم

 

مـن زاده فریادم و ذریه اشکم

بی گریه مبادا گذرد لیل و نهارم

هرگز نزنم سینه بـه زیرعلم کس

در سینه فقط عشق علمدار تـو دارم

 

نه کار بـه شهرم بودو نی بـه دیاری

هر جا کـه غم توست بود شهر و دیارم

با آنکه بود خانه قلبم حرم تـو

شوق حرمت برده زدل صبر و قرارم

 

بشکن بربا شعله برافروز بسوزان

زیرا کـه تعلق بـه تـو دارد دل زارم

مـن میثمم و وصف شـما میوه نخلم

در حشر همین اسـت همین اسـت شعارم

 

---------------------------------------------------------------------

 

هزار مرتبه گر سر برند از بدنم

خدا نیاورد آن دم کـه از تـو دل بکنم

بـه نوک نیزه مجسم کنم جمالت را

بـه چوب محمل زینب جبین دل شکنم

 

تمام عمر سخن از تـو گفته ام چـه شود؟

کـه وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم

گریستم بـه تـو، یک عمر و از تـو می‌خواهم

در آخرین نفسم باز بر تـو گریه کنم

 

در آشیانه تن با تـو بوده ام مانوس

مباد بی تـو از این آشیانهِ پر بزنم

سری کـه خاک تـو نبود بـه دورش اندازم

دلی کـه بر تـو نسوزد در آتشش فکنم

 

بـه خاک کربلا سجدهِ کرده ام عمری

کـه بوی تربت پاک تـو خیزد از کفنم

کریم تر ز کریمان روزگار تویی

گناه کارتر از هر گناهکار منم

 

بـه چشم مـن نگهی کن کـه وقت جان دادن

تـو را نگه کنم و جان برآید از بدنم

ز سرشکستگی میثم از گنه فریاد

مگر بـه سنگ شـما خانواده سر شکنم

 

**********

 

رنج تـو رابه گنجِ فراوان نمی‌دهم

درد تـو رابه دارو و درمان نمی‌دهم

زخم تـو رابه مرهم و خاک تـو رابه مشک

خار ره تـو رابه گلستان نمیدهم

 

سنگ غم تـو شیشه قلب مرا شکست

این سنگ رابه گوهر غلطان نمیدهم

عمری بـه بزم روضه ات الفت گرفته ام

این روضه رابه روضه رضوان نمی‌دهم

 

مـن با محبت تـو دراین عالم آمدم

والله بی محبت تـو جان نمی‌دهم

مهر تـو رابه مهر و مه و آسمان دهم؟

هرگز! خداگواست بـه قرآن نمی‌دهم

 

یک قطره اشک در غم تـو هستی مـن اسـت

این قطره رابه بحر خروشان نمیدهم

از کودکی بـه بزم عزایت گریستم

این گریه رابه صد گل خندان نمیدهم

 

مـن گوشه گیر مجلس انس تـو بوده ام

این گوشه رابه عالم امکان نمی‌دهم

مـن چشم خود بـه اشک عزای تـو شسته ام

 

این چشم رابه چشمه حیوان نمی‌دهم

مـن خاک آستان حبیب تـو میثمم

این رتبه رابه افسر شاهان نمی‌دهم

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 2 =
*****