- وقتی رهبر معظم انقلاب بارها و صراحتاً خود را تابع و مطیع نظرات متخصصان در علم پزشکی معرفی میکند و بر تبعیت همه از نظرات آنان تأکید مینماید، دیگر چه معنایی دارد که عدهای عمامه به سر، علناً و عملاً به زیر پا گذاشتن نظرات جامعهی پزشکی مبادرت ورزند و ساز مخالف بزنند؟
طب سنتی یا طب جدید؟! این سوال، پیامد یک نزاع طولانی و دائمی است که در سالهای اخیر همواره در جریان بوده است و طرفداران افراطی هر دو گروه به اقامهی دلایل و مستنداتی برای اثبات نظریهی مورد نظر خود پرداختهاند. البته هستند کسانی که نفی مطلق هر کدام از این دو مورد را نادرست میدانند چون معتقدند طب جدید و طب سنتی هیچکدام کامل نیستند بلکه باید در نقش مکمل یکدیگر ظاهر شوند. با شیوع بیماری مهلک و جدید کووید19 شاهد اوجگرفتن این نزاع هستیم و تقریبا روزی نیست که خبری در این زمینه به گوش نرسد.
در این میان، ورود تعداد اندکی از روحانیون به عرصهی طب سنتی و ادعای درمان بیماریها از جمله کووید19 به اسم دین و به اسم اسلام، سبب بروز برخی اشکلات و ابهامات شده است که لازم است مورد بررسی و آسیبشناسی دقیق قرار بگیرد. موضوع از جایی بغرنج و پیچیده میشود که این افراد، بدون داشتن تخصص و یا تجربهی لازم و کافی، پای در میدان حساس و سنگینی به نام درمان بیماران میگذارند و با رد تمام دستاوردهای طب جدید، خود را یگانه منجی نجات بشر از شرّ امراض و بیماریها معرفی مینمایند!
با اینکه تردیدی در اصالت و اثربخشی طب سنتی و اصیلی که از سوی متخصصان حاذق و ماهر این رشته مثل ابوعلی سینا ارائه میشد، وجود ندارد اما سوال جدی این جا است که چه کسی میتواند ادعا کند در حد و اندازهی ابن سینا است و به همان اندازه، نسبت به جنبههای مختلف بدن انسان احاطه دارد؟ علاوه بر اینکه وضعیت مزاجی و بدنی هر فردی، مختص به خود اوست و یک نسخهی اختصاصی را طلب میکند که حساسیت موضوع را دوچندان مینماید و قطعا از عهدهی هر مدعی برنمیآید. این آسیب بزرگ را باید اطبای منطقی و عاقل سنتی مورد پیگیری قرار دهند تا هر کسی با هر سطح علمی و تجربی، نتواند خود را متخصص طب سنتی جا بزند و سبب بدنامی این رشتهی کهن و اصیل شود.
موضوع دردآور دیگر، نسبتدادن طب موجود به اسلام عزیز و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) است که آسیب فراوانی به اعتقادات مردم وارد میکند. این در حالی است که بنابر بر تصریح بزرگانی مانند آیات مکارم شیرازی، حائری شیرازی و استاد فاطمینیا اساساً چیزی به نام طب اسلامی وجود ندارد چون رسالت دین اسلام بر اساس و مبنای طب روح و هدایت قلب، استوار شده است نه اینکه به دنبال درمان بیماریهای جسمی باشد. اینکه معصومین (علیهمالسلام) در برخی سخنان خود به امور طبی پرداختهاند، به دلیل این بود که میخواستند دانش بیانتهای خود را به بشریت نشان دهند تا زمینهی اطاعت آنها فراهم گردد؛ وگرنه آن بزرگواران هیچ مخالفتی با دستاوردهای جدید بشری نداشتند که نمونهی آن حاضرکردن طبیب بر بالین امیرالمومنین (علیهالسلام) پس از ضربت بر سر مبارک ایشان است.
یک آسیب مهم دیگر در رد مطلق متخصصان علم پزشکی جدید این است که قاعدهی عقلانی رجوع به متخصص در هر رشته را زیر سوال میبرد. وقتی رهبر معظم انقلاب بارها و صراحتاً خود را تابع و مطیع نظرات متخصصان در علم پزشکی معرفی میکند و بر تبعیت همه از نظرات آنان تأکید مینماید، دیگر چه معنایی دارد که عدهای عمامه به سر، علناً و عملاً به زیر پا گذاشتن نظرات جامعهی پزشکی مبادرت ورزند و ساز مخالف بزنند؟ آیا با این روش، میتوان انتظار داشت تا مردم برای فراگیری دین خود، فقط به متخصصان دینی یعنی روحانیون مراجعه کنند؟ آیا این مخالفتها به فاصلهگرفتن مردم از روحانیت و بدبینشدن به آنها منجر نمیشود؟ وقتی رجوع به متخصص دینی (مرجع تقلید) به این دلیل، لازم و ضروری میدانیم که او سالها در این رشته، کار کرده و تخصص لازم را به دست آورده است، آیا نباید به لوازم این کلام خود عمل نماییم؟ آیا افرادی که سالها در زمینهی پزشکی به مطالعه و تحقیق پرداخته و متخصص شدهاند، صلاحیت پیروی را ندارند و نباید نظر آنان را مورد توجه قرار داد؟
این نوشتار، بدون اینکه بخواهد ارزش طب سنتی واقعی و اصیل را زیر سوال ببرد و نیز بدون اینکه بخواهد نسبت به خطاهای احتمالی پزشکی جدید -که امری طبیعی و عادی در علوم تجربی به حساب میآید- چشمپوشی نماید، درصدد بیان این آسیب بزرگ است که عدهای به نام دین در حال زیر پا گذاشتن اصول عقلانی هستند که قطعا تبعات و پیامدهای خوبی نخواهد داشت و اینکه دخالت روحانیون در امور غیرتخصصی اساساً یک اشتباه بزرگ و یک انحراف خطرناک به حساب میآید و موجب ضربه به نهاد دین میشود.
بدون اینکه بخواهیم ارزش طب سنتی واقعی و اصیل را زیر سوال ببریم و نیز بدون اینکه بخواهیم نسبت به خطاهای احتمالی پزشکی جدید -که امری طبیعی و عادی در علوم تجربی به حساب میآید- چشمپوشی نماییم، درصدد بیان این آسیب بزرگ هستیم که عدهای به نام دین در حال زیر پا گذاشتن برخی اصول عقلانی هستند که قطعا تبعات و پیامدهای خوبی نخواهد داشت و اینکه دخالت روحانیون در امور غیرتخصصی اساساً یک اشتباه بزرگ و یک انحراف خطرناک به حساب میآید و موجب ضربه به نهاد دین میشود.