- شاغل نبودن در کشور ایران بیش از هر کشوری مخاطره دارد چراکه فرهنگ ایرانی تناسبی با بیکاری ندارد و نداشتن کار مناسب، بستر نزدیک شدن به آسیبهای اجتماعی، از میان رفتن عزت نفس، زایل شدن روحیه امیدواری و نشاط، از هم پاشیدن کانون خانواده و برهم خوردن تعادل و توازن جامعه است که افزون بر فرهنگ بیکارستیز ایرانی، جوان بودن نسل کنونی مخاطرات معضل «بیکاری» را تشدید میکند.
برابر تحقیقات صورت گرفته، میان آسیبهای اجتماعی، بزهکاری، جرم و «بیکاری» نسبت مستقیم و رابطه معناداری وجود دارد و این نکته مورد یقین قرار گرفته است که نداشتن پیشه متناسب در حدی که دغدغه جوان را رفع نکند و وی را دارای شناسه شغلی نسازد، بستر ویرانگری برای به چالش کشانده شدن سلامت اجتماعی و ایمنی اخلاقی میباشد.
یک جوان که با گذار از مرحله خلا هویتی به دنبال ترسیم آینده و شکلدهی ریل زندگانی خویش است در کنار تحصیلات و خانواده به فکر ضلع میانی آن یعنی شغل خواهد بود چراکه داشتن شغل برای او نقش پل ارتباطی برای گذار از مرحله تحصیل به مرحله داشتن خانواده را بازی میکند و بدون این شغل او نهتنها انگیزهای برای پای گذاشتن به محیط سرپرستی خانه و خانواده نخواهد داشت بلکه یاس و ناامیدی او را در بر خواهد گرفت و این سرخوردگی زمینه شکست در کسب هویت اجتماعی را فراهم میسازد، جوان فاقد نیرو و ناتوان در ساختن یک زندگی مستقل، دچار آشفتگی در ذهن و روان شده و در رویارویی با گزند آلودگی به آسیبهای اجتماعی، قدرت بازدارندگی خویش را از دست میدهد.
چرایی تأثیر بیکاری در درگیر شدن جوان با معضلات اجتماعی بیشتر از اینکه برآیند فقر و نداشتن درآمد باشد، دستاورد منزلت نیافتن و دست نیافتن به رتبه و جایگاه اجتماعی میباشد به عبارتی وقتی جوان در محیط پیرامونی ارزش نیافته و احساس مفید بودن را از دست بدهد ناخودآگاه و ناخواسته در معرض رفتن به سمت هنجار کاذب قرار میگیرد و کوشش خواهد کرد خود را با عناوین ناهنجار مشغول سازد.
امروز اقشار ضعیف که در زندگی متلاطم و شلوغ امروزی از تأمین نیازهای فرزندان خویش درمانده هستند باعث میشوند فرزند در تعاملات اجتماعی طعم تلخ بیعدالتی و تبعیض را بچشد و احساس کمبود، وی را رها نکند در این صورت اگر خانواده و نخبگان جامعه بتوانند این کاستی و کمبود را بهعنوان مؤلفه مهم برای انگیزه سازی و ترغیب به رشد در او به کار بگیرند آتیه فرزند در جهت برطرف کردن کمبودها با تلاش مضاعف، پیش خواهد رفت ولی در صورتی که خانواده و مدیران جامعه با غفلت کردن، این احساس کمبود را در او نهادینه کنند و عزت نفس در او از میان برود بیگمان آینده وی با لغزشها و انحرافاتی همانند سرقت، اعتیاد، قاچاق، کلاهبرداری، افزایش خشونت، طلاق و موارد مشابه رقم خواهد خورد.
همچنین افزون برداشتن منزلت اجتماعی، یک انسان شاغل دارای امید و نشاط بوده و این پتانسیل در او وجود دارد که در مواجهه با کمبودها و دشواریها، خود را نباخته و با نگاه روبهجلو همچنان در مسیر عادی زندگی، پیشرونده باشد.
مسئله مهم دیگر این است که اکولوژی و زیست خانوادگی هرکسی متأثر از اشتغال وی میباشد و «شغل» همانند هیزم به محیط خانوادگی، گرما و حرارت زندگی اعطا میکند و بالعکس با بیکاری یک فرد، خانواده او نگران بوده و شادابی موجود در یک خانه روبهزوال میرود و اندکاندک در کنار پدیده بیکاری، مشکلات دیگر پدیدار میشود.
پدیده بیکاری با توجه به غالب شدن زندگی شهری در ایران و همچنین پروسه معیوب و مطول دوران تحصیل در کشور ما مخاطرات بیشتری را به دنبال دارد چراکه در گذشته بسیاری از جوانان همزمان با دانشآموزی و به ویژه در مواقع تعطیلات تابستانه، به کار و اشتغال موقت روی آورده و مهارت درآمدزایی را فرا میگرفتند اما امروزه با اپیدمی شدن کنکور و بالا رفتن تب آماده شدن برای آزمون ورودی به دانشگاهها از چند سال قبل، دیگر جوان امروزی فرصتی برای آشنایی با بازار کار نیافته و اگر نتواند پس از دانشگاه در رشته مرتبط خویش، شغلی را به دست آورد یکباره دچار تحیر و سردرگمی اجتماعی خواهد شد چراکه او تاکنون فقط تحصیل داشته است و نه تجربه کار، فن و حرفه.
امروز بیشترین آفت برای جوان ایرانی که سرمایه، ظرفیت، فرصت و موهبت الهی محسوب میشود، بیکاری است و اگر مدیران دولتی و کارپردازان اقتصاد کشور نتوانند از این نعمت بیبدیل و گذرا استفاده کنند دیگر نباید امیدی به توسعه پایدار و پیشرفت سریع کشور و جهش تحولآفرین داشت از اینروی نامگذاری امسال به نام «تولید، دانشبنیان، اشتغال آفرین» از سوی مقام معظم رهبری هشداری به مدیران برای بهرهمندی از ظرفیت عظیم نیروی جوان و فرصت بی تکرار برای حل مشکلات اقتصادی با تکیه بر نیروی جوان میباشد چراکه «تولید» یک فعالیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی بوده که پیوند مستقیمی با عنصر جوان دارد و به میدان آوردن آنها با برنامهریزی متکی بر دانش و بینش تنها راهکار برای برطرف نمودن دردهای مزمن اقتصاد ایران خواهد بود.
چرایی تأثیر بیکاری در درگیر شدن جوان با معضلات اجتماعی بیشتر از اینکه برآیند فقر و نداشتن درآمد باشد، دستاورد منزلت نیافتن و دست نیافتن به رتبه و جایگاه اجتماعی میباشد به عبارتی وقتی جوان در محیط پیرامونی ارزش نیافته و احساس مفید بودن را از دست بدهد ناخودآگاه و ناخواسته در معرض رفتن به سمت هنجار کاذب قرار میگیرد و کوشش خواهد کرد خود را با عناوین ناهنجار مشغول سازد.