در جستجوی یارانی از جنس غدیر

16:43 - 1401/04/26

ابوذرغفاری شخصیتی است عارف، زاهد، شجاع، با سیاست، با تدبیر، صادق و عاشق رسالت و ولایت که کمتر صحابی از یاران پیامبر خدا از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است.

در جستجوی یارانی از جنس غدیر

ابوذر غفاری از برجسته ترین اصحاب و یاران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امام علی است. ابوذر، شخصیتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام بارها او را ستودند و همانند دیگر صحابی بزرگ پیامبر، سلمان فارسی مدال «منّا اهل البیت» گرفت. «مَرْحَباً بِکَ یا اباذَر اِنَّکَ مِنّا اَهْلَ الْبَیتِ؛ آفرین بر تو ای ابوذر، تو از خاندان ما هستی». [1] این شخصیت سترگ و عظیم در تاریخ اسلام آوازه ای بلند دارد و کمتر مسلمانی است که نامش را نشنیده باشد. در این نوشتار تلاش داریم تا به زندگانی ابوذرغفاری به عنوان پیشتازان و پیشگامان در ولایت‌مداری اشاره نماییم .

کلید شخصیت حضرت ابوذر
کلید شخصیت حضرت ابوذر، ساده‌زیستی و زهد و ولایت‌مداری اوست. مردی که هیچ وقت مال و ثروت وسوسه‌اش نکرد و هیچ چیز نتوانست او را بفریبد و از راه راست منحرف کند. شمس الدین محمد ذهبی می‌گوید: او در زهد، راست گویی، دانش و عمل زبانزد و حق گو بود و در مورد احکام الهی قاطعانه رفتار می‌کرد و به سرزنش ملامتگران توجه نداشت. [2] حضرت جبرئیل در گفت وگو با پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ابوذر چنین سوگند یاد می‌کرد: سوگند به آن کسی که تو را به حق مبعوث گردانید، ابوذر در ملکوت آسمان‌های هفت گانه بسی مشهورتر از روی زمین است. رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: «چگونه به این مقام دست یافته است؟ » جبرئیل گفت: « به زهد ورزیدن در این دنیای فانی».[3]

انتخابی سخت؛ وابستگی یا وارستگی!
ابوذر کسی است که پول فراوانی برای تغییر موضع سیاسی اش به او پیشنهاد شد و او قبول نکرد و به همین دلیل، به انواع گرفتاری‌ها دچار شد. او نه تنها به اموال دیگران چشم طمع نداشت و درصدد سوءاستفاده از بیت المال مسلمانان و عطایای حاکمان برنیامد، بلکه از دارایی‌های حلال خویش نیز حداقل را برمی داشت و بقیه را در راه خدا و رفع نیاز تنگ دستان انفاق می‌کرد.

ابوذر این روش را حتی در دوران تنگ دستی نیز ادامه داد. هنگامی که عثمان بن عفان از دارایی خود مبلغ دویست دینار به او پیشنهاد می‌کند او قبول نمی‌کند و در پاسخ می‌گوید:  داخل این پارچه مقداری نان جو از چند روز پیش مانده است و نیازی به این دینارها ندارم؛ من با ولایت علی بن ابی طالب و اولاد هدایت یافته اش از دیگران بی نیازم. [4] ابوذر خود در کلامی فرمود: «کانَ قُوتی عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله صاعَا مِن التَّمْرِفَلَسْتُ بزائدٍ عَلیهِ حَتّی اَلقیَ اللّه ُ عَزَّوجل؛ هزینه و خوراک من در زمان حیات سرورم، رسول اللّه صلی الله علیه و آله، یک صاع از خرما بود. چیزی بر آن نیفزوده‌ام و بدین منوال می‌گذرانم تا پروردگارم را دیدار کنم.»[5]

ابوذر ولایتمداری مکتبی و صادق 
 ابوذر می‌توانست مانند برخی اصحاب که به پایه او نمی رسیدند، زندگی اشرافی داشته باشد، ولی این نقطه فارق بین انسانِ مکتبی و انسان عادی است. آری، ابوذر انسانی مکتبی بود، نه انسانی عادی. در بعضی جوانب، مواضع علی علیه السلام را تجسم می‌بخشید و این عجیب نیست؛ چون او شاگرد امیرمؤمنان علی علیه السلام و از مخلص ترین یاران آن حضرت به حساب می‌آمد .

روزی ابوذر در جمع اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله حضور داشت که از فضایل امت پیامبر سخن به میان آمد و در این باره گفت وگو شد. ابوذر در آن میان چنین گفت: «افضل این امت علی بن ابی‌طالب است؛ او قسیم بهشت و دوزخ و صدیق و جداکننده بین حق و باطل و حجت خداوند بر امت مسلمان است.» پس از پایان کلام ابوذر، همگان از او رو گرداندند و تکذیبش کردند. بوامامه باهلی از میان آن جمع، درنگ را جایز ندانست و رهسپار محضر پیامبر اسلام شد. ماجرا را بازگو کرد و پیامبر فرمود: «ما اَظَلَّتِ الْخَضْراءُ وَ لا اَقَلَّتِ الغَبْراءُ وَ لا اَظَلَّتِ الخَضْراءُ عَلی ذِی لَهْجَةٍ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر؛ [6] آسمان بر کسى سایه نیفکنْد و زمینْ کسى را بر پشت خود نگرفت که راستگوتر از ابوذر باشد.»

شخصیت و صفات شایسته ابوذر و دوستان او مانند سلمان، مقداد و حذیفه موجب شد تا آیاتی در شأن آنان نازل شود و از عظمت و فضیلت آنان پرده بردارد: «وَ السّابِقُونَ اْلأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ اْلأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ؛[7] آنانی که در صدر اسلام در قبول اسلام سبقت گرفتند از مهاجران و انصار و کسانی که از آنان نیکو پیروی کردند، خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. در شأن نزول و تفسیر این آیه آمده است: منظور از قسمت اول آیه، برگزیدگانی چون ابوذر غفاری، مقداد، سلمان فارسی و عمار بن یاسر و کسانی اند که به پیامبر ایمان آوردند و او را تصدیق کردند و بر ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، ثابت و استوار باقی ماندند.[8]

در جستجوی آرمان‌های عدالت‌خواهانه‌
در زمان حکومت عثمان به دلیل رفتارهای ناشایست معاویه، مخالفت ابوذر با حکومت وقت شدت می‌گیرد. عثمان از مخالفت او با حکومت و تلاش او برای آشناسازی مردم با اسلام واقعی آگاه می‌شود. به معاویه دستور می‌دهد ابوذر را به مدینه بفرستد. ابوذر به مدینه می‌آید و کاخ‌نشینی و تجمل‌گرایی عثمان را می‌بیند، خشمگین می‌شود. زبان به اعتراض می‌گشاید و او را از اسراف در بیت‌المال نهی می‌کند. اعتراض‌های دامنه‌داری که سرانجام منجر به تبعیدش به ربذه می‌شود و در اوج غربت آنجا می‌ماند تا جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.[9]

پی‌نوشت
[1]. امالی شیخ طوسی، ص ۳۳۵.
[2]. سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۴۷.
[3]. الغدیر، ج ۸، ص ۳۱۶.
[4]. تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.
[5]. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۵۴.
[6]. معانی الاخبار، ص ۱۷۹.
[7]. سوره توبه: آیه 100.
[8]. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۷.
[9]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏8، ص252.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****