به نام خدای اعتدال
هم سفره با علی (علیهالسلام)
«وملبسهم الاقتصاد و مشیهم التواضع»
پارسایان پوششی از اعتدال و مشیی فروتنانه دارند.
ویژگی دیگری که حضرت علم و شناخت برای پارسایان برمی شمرند، ویژگی اعتدال است.ایشان در این فراز با فصاحت و بلاغت و در اوج زیبایی با به کار بردن واژه ملبس، پارسایان را آنهایی معرفی میفرمایند که اعتدال چونان لباس (که هم زینت بخش انسان و هم پوشاننده و نیز همیشه همراه آدمی است) در برشان است.
مشتقات قصد و اقتصاد در قرآن بیشتر به معنای اعتدال و میانه روی است.به طور مثال به سوره مبارکه مائده، آیه 66 بنگرید.
خداوند میفرمایند:«منهم امه مقتصده کثیر منهم ساء ما یعملون».(از ایشان امتی معتدل و کثیری نیز بدکردارند.)، و یا «واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک»(لقمان/19)، و نیز:«فلما نجاهم الی البر فمنهم مقتصد»(لقمان/32)
در ادامه حضرت روش آنان را هم بیان میفرمایند که «مشیهم التواضع»؛ یعنی :روششان فروتنی است. این روش، روشی قرآنی است.«و لا تمش فی الارض مرحا ...»(الاسراء/37) و همچنین در سوره مبارکه فرقان آمده است که :«و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا ...»، (فرقان/63).تواضع محصول و مولود خویشتن شناسی است. کسی که خود را به خوبی و دقت شناخت، محال است که تکبر کند. در روایات سرگذشت و تاریخچه آدمی به خوبی توصیف شده است. اولش آبی بوی ناک و نا خواستنی و آخرش نیز مرداری متعفن پس از زمانی. حال با این توصیف واقعی جایی برای تکبر میماند؟!
«غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم». (پارسایان چشم بر نادیدنیهای خداگو، بستهاند). آنان به هر میزان که رشد میکنند و بیشتر بالا میروند به همان نسبت چشمها را بر بیشترها میبندند که: خلوت دل نیست جای صحبت اغیار، دیو چو بیرون رود فرشته درآید. در مرتبهٔ ابوذر، جوری و در مرتبه سلمان جوری دیگر. این که «حسنات الابرار سیئات المقربین» است، را شاید در این فضا بتوان بهتر درک نمود.
خداوند عالم میفرماید: آن که چند شریک طلبکار دارد وضعش با آن که یک شریک طلبکار دارد واحد نیست. «ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشاکسون و رجلا سلما لرجل، هل یستویان مثلا؟»(زمر/29). براستی کسی که ورودی چشمها را باز و آزاد گذارده تا هر کالایی وارد مرزهای جانش شود و تشتت را میهمان گشته، با اویی که مراقب ورودی، خروجیهای جانش گشته و فقط به خدا و جنس خدایی، مجوز ورود، داده در وضعیتی یکساناند؟! توحید یعنی برگزیدن یک اله. این توحید خاصیتها دارد. یک خاصیتش این است که مملکت جان انسان را از تشتت به ثبات میکشاند. آرامش، همان گمشده و آرزوی دیرینه و همیشگی بشر را به ارمغان میآورد؛ اما این توحید با چشم گشودن بر هر چیز و هر کس ممکن نیست. «افرایت من اتخذ الهه هواه». نفس هم میتواند اله گردد، اگر کنترل صورت نپذیرد و در این صورت توحید به ثنویت و تثلیث و تربیع! کشیده خواهد شد. پس چشمها را باید شست!
حلاصه سخنرانی استاد مهیار در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/9/26