استفاده از داستانهای معروف و قدیمی که هر مخاطب ایرانی قسمتی از آن را شنیده است نیز تماشای ماجراهای مارکوپولو را جذابتر میکند.
داستان این انیمیشن درمورد سفر مارکوپولو فرزند نیکولوپولو است که با دو دوست خود، برای دیدن پدرش از طریق جادۀ ابریشم به چین سفر میکنند که در هر شهر و منطقهای که توقف میکنند اتفاقات بسیار جذاب و تماشایی برای آنها اتفاق میافتد که برای هر بینندهای جذاب است.
داستان این انیمیشن مطابق با واقعیت و سرگذشت حقیقی مارکو نبوده و به نظر اقتباسی از سفرنامههای او و باورهای قومی هرمنطقه است.
سفر مارکو از شهر محل تولد او ونیز آغاز میشود. دوست او لوئیجی به همراه دختری به نام شیلا که در نسخه دوبله آن به عنوان خواهر مارکو معرفی شده است، دو همسر مارکو هستند که هرکدام از آنها قسمتی از بار داستان را به دوش میکشند.
مارکو با هوش و استعدادی که دارد در هنگام بروز مشکلات از ذهن خلاق خود کمک گرفته و نقشه جدیدی طراحی میکند و خود و دوستانش را از مخمصه نجات میدهد.
قصه های جذاب
اصلیترین نکتهای که این انیمیشن را هرچه بیشتر جذاب کرده و باعث شده که هرمخاطبی اعم از کودک یا بزرگسال از نشستن پای صفحه نمایش لذت ببرد، قدرت قصهگویی این انیمیشن است.
در هر کدام از قسمتها مارکو بهوسیله کتابچه و نقشهای که پدرش به او داده، به یک شهری در مسیر جاده ابریشم میرسد و یک اتفاق جدیدی برای آنها رخ میدهد که بسیار دیدنی است. مسئله بسیار جالب این است که داستان هر منطقه مرتبط با آداب و رسوم و فرهنگ آنجا بوده و باعث میشود که مخاطب علاوه بر استفاده از داستان، نسبت به آن نقطه از نقشه یک آشنایی پیدا کرده و اطلاعات خودش را بالا ببرد؛ بهعنواننمونه، میتوان به شهر موصل عراق اشاره کرد که باستانی و تاریخیبودن آن را به مخاطب در ضمن قصهای جذاب یادآور میشود.
عبور از شهرهای ایران
کشور ایران که در مسیر اصلی جاده ابریشم قرار دارد، جزو نقاطی است که مارکو و دوستانش در آنجا توقف کرده و از آنها عبور میکند.
سه محلی که مارکوپولو پس از عراق در آنجا توقف کرده و در آنجا رویدادهایی برایشان رخ میدهد، عبارتند از: شهرهای ابیانه، اصفهان و کرمان که در طول داستانگویی نسبت به ویژگیهای هر شهر میپردازد؛ بهعنواننمونه، به صنایع دستی شهر اصفهان و بادگیرهای کرمان پرداخته میشود که داستان، گره خاصی به هرکدام از آن ویژگیها می خورد که در ضمنش، آن خصوصیت شهر دائماً تکرار و دیده میشود.