از دیدگاه آموزههای اسلامی، انسان نسبت به سرنوشت فردی و اجتماعی خویش مسئول است و نمیتواند نسبت به جریانات پیرامون خویش بیتفاوت باشد. از مهمترین موضوعات تأثیرگذار بر سرنوشت بشریت، رهبری و مدیریت سیاسی جامعه است که برخورد مسئولانه تمامی افراد را در قبال خود میطلبد و در این رابطه، جنسیت مطرح نیست.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، زندگی سیاسی و آشنائی با الفبای آن را از همان دوران خردسالی آغاز کرد و با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بیشمار، از نزدیک مأنوس بود؛ حتی جبهه جنگ میرفت و در غزوههای متعددی همراه با پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم شرکت میکرد و پس از ازدواج و زندگی مشترک، باز هم در جریان زندگی اجتماعی، همگام با حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بهپیش میرود .
اما پس از وفات رسول اکرم صلیالله علیهوآلهوسلم، فصلی جدید از زندگی را آغاز نمود که برای تحکیم پایههای انقلاب نوپای پیامبر اکرم صلیالله علیهوآلهوسلم و حفظ و تداوم حکومت اسلامی، دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسی عظیمی، حضوری آشکار یافت.
رسول گرامی اسلام در حالی چشم از جهان فروبست که تشنگان قدرت، در کمین نشسته بودند و هنوز پیکر مبارک حضرت دفن نشده بود که مترصدان فرصت در سقیفه جمع شدند و برخلاف دستور خداوند و فرموده پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم، خلافت را از حضرت علی علیهالسلام گرفته و به دیگری سپردند و با تمام قدرت و توان به صحنه سیاسی آمدند.
گروهی را با تهدید و فشار مرعوب ساختند؛ با دستهای از راه معامله و تقسیم قدرت کنار آمدند؛ عدهای را با حاتمبخشی با خود هماهنگ کردند و با یک کودتای خزنده، قدرت را به دست گرفتند. در آن شرایط، چه کسانی و چگونه میبایست از ولایت و اهلبیت دفاع کنند؟
گویا فاطمه سلاماللهعلیها برای دفاع از ولایت، در مقطع پس از وفات پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم انتخاب شده است؛ زیرا مسلمانان در آن آزمایش سخت، با سکوت خود، راه خطا را در پیش گرفتند؛ روح حماسی و شهادتطلبی میدانهای جنگ را از دست دادند و شمشیرها را غلاف کردند؛ به انزوا گرویدند و تنها، نظارهگر حوادث تلخ شدند و هیچکس دیگر نمیتوانست در آن شرایط، در برابر تهاجمات سازمانیافته و فتنههای کور، با بصیرت و آگاهی لازم چونان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، یک مبارزه پیروز را آغاز و بهخوبی تداوم بخشد.
هر کس غیر از دختر پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم بود، او را شکست میدادند. هر شخصیت دیگری اگر میبود، با انواع تهمتهای ناروا او را به انزوا میکشاندند. اما آنان در برابر شجاعت، بصیرت و شهادتطلبی صدیقه طاهره سلاماللهعلیها درمانده شدند و نقابهایشان دریده شد و ماهیت پلیدشان افشا گردید.
فاطمه سلاماللهعلیها خود را زنی مسلمان میدانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیاش را شخصاً عمل کند؛ بدین خاطر، در روزهای آتش و خون و شکنجۀ پس از وفات پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم و در روزهایی که سیاست روز، آتشزدن درب منازل و بیعتخواهی از روی زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینی و سیاسی خود را نیکو به انجام رساند.