ما امروز در یک نبرد تمدنی - که آنها پنج قرن است شروع کردهاند- تاثیرگذار شدهایم و آنان را به چالش کشیدیم، لذا تمدن غرب امروز، تمدن اسلام را که توسط جمهوری اسلامی درحال گسترش و قدرتنمایی است را یک رقیب خطرناک میبیند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غرب در تقابلی طاقت فرسا با حرکت ملت ایران طی چهار دهه، آنچه در چنته داشته، از آشوبهای اول انقلاب حرکتهای تجزیه طلبانه، ترور، جنگ تحمیلی علیه ملت عمل کرده و در این راستا مضایقه نکرد، لذا گزینههای فشار دشمن یکی پس از دیگری در حال ناکارآمد شدن است .
همزمان با نبرد در جبهه جنگ سخت، غرب به سردمداری آمریکا وارد جنگ نیمهسخت شده و با اعمال بیسابقهترین تحریمهای تاریخ، که فشار اقتصادی مضاعفی را بر ملت ما تحمیل میکرد، آغاز کردند. اما امروز با گذشت چهار دهه از عمر با برکت انقلاب مردم و پس از مدت مدیدی که هر روز میگفتند "همه گزینهها روی میز است"، این سوال مطرح است که در این نقطه زمانی کدام گزینهها باقی مانده است؟
حقیقت این است که پس از شکست مفتضحانه جهان استکبار در جنگ تحمیلی، عملا گزینه نظامی برای همیشه از دستور کار خارج شده است. و از آن روز به بعد فعالیتهایشان در حد ترور یا خرابکاری مقطعی محدود شد.
گزینه فشار اقتصادی را با راهبرد فشار حداکثری، اعمال کردند تا جایی که حتی فروش نفت ایران را به چیزی نزدیک به صفر نزدیک کردند تا دولت جمهوری اسلامی را ورشکست کنند. گرچه حقا ملت مقاوم ایران در تنگنا و سختی معیشتی دچار شد اما هدف دشمن از اعمال فشار اقتصادی تار و مار کردن ملت بود که به نتیجه نرسید.
گزینه بعدی فشارهای رسانهای و سیاسی است که با تأسیس تقریبا ۲۵۰ شبکه ماهوارهای فقط برای فضای ایران تجهیز شده است.
این یعنی ما نه تنها توانیستیم دشمن را شکست دهیم، که آنقدر او را به عقب راندیم که امروز به پشت خیمه دشمن رسیدیم، لذا دشمن امروز بوسیله دروغ و تزویر جنگ نرم را علیه ما به راه میاندازد.
با توجه به آنچه بر ما گذشته مشاهده میکنیم، اتفاقاً در هر مقطعی که نقطه فشار بوده، پیشرفت هم بیشتر حاصل شده است. تحریمهای نظامی، هستهای، پزشکی و حتی دارویی گرچه در ابتدا ما را به زحمت انداخت اما امروزه ایران در بیشتر این امور مُولِّد و صاحب سبک است.
بنابراین لازمه تداوم قدرت کشور، رفع ضعفها و التیام زخمهاست، و لازمه این امر، انجام یک کار جدی و یک جهاد بزرگ بهخصوص در عرصه علمی است. کما اینکه در روایت امیرالمومنین علی علیهالسلام به این امر اشاره شده و میفرماید: «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيهِ؛[1] علم، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را داشته باشد، با آن يورش برد[یعنی دست قدرتمند را خواهد داشت] و هر كه آن را از دست بدهد، بر او يورش برند[یعنی دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد و زیر دست خواهد شد]».
با این نگاه اگر به واکنش بیگانگان، نظری بیندازیم متوجه خواهیم شد که چرا غربیها روزی که سردشت با سلاح شیمیایی ساخته شده در اروپا بمباران شد، به یاد کردستان عزیز و نگران مردم ایران نبودند؟ اما به علت از دنیا رفتن یک دختر کُرد از شرقیترین نقطه دنیا نخستوزیر استرالیا بیانیه میدهد تا غربیترین نقطه دنیا نخست وزیر کانادا، در تظاهرات علیه ایران شرکت میکند. از رئیس جمهور فرانسه که با یک خودهرزه خوانده عکس میگیرد تا رئیس جمهور آمریکا؛ کشوری که دست به اشغالگری در شرق و غرب عالم زده، ایران آزاد میخواهند!! صدراعظم آلمان ۵ دقیقه ویدیو منتشر میکند و میگوید: «ما نگرانیم». این دخالتها برای چیست؟
واقعیت این است که ما امروز در یک نبرد تمدنی که آنها پنج قرن است شروع کردهاند، تاثیرگذار شدهایم و بواسطه رشد چشمگیر علمی، آنان را به چالش کشیدیم. طی پنج قرن گذشته کافی بود غرب اراده کند که چه نوع حکومت جامعه تمدن و فرهنگی در کجای عالم قدرت را در دست داشته باشد و مردمش چگونه فکر کنند، اما امروز آنها یک هماورد جدید و جدی تمدنی در مقابل خود میبینند.
امروز انقلاب اسلامی به عنوان نماد یک کشور مسلمان و مستقل -برخلاف کشورهای عربی- برای زن، برای کرامت زن، برای حقوق زن، و به طور کلی در حوزه علوم انسانی و تجربی حرف برای گفتن دارد، و آنقدر توانایی دارد که معادلات منطقه را برخلاف آنچه غرب در نظر دارد رقم بزند.
لذا تمدن غرب امروز، تمدن اسلام را که توسط انقلاب اسلامی درحال گسترش و قدرتنمایی است، یک رقیب خطرناک میبیند، بنابراین دور از ذهن نیست که آنچه در کشور بهخصوص طی سه ماه اخیر رخ داد، یک دسیسه غربی برای بیرون راندن رقیب باشد.
پینوشت:
1. ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۳۱۹.