روایت درباریان درباره شخصیت محمدرضا پهلوی نشان میدهد وی فردی دیکتاتور، خودشیفته، بولهوس، شهوتران، قمارباز و بیاعتقاد به مسائل دینی بود.
رهبران سیاسی به رغم مقام خود در جامعه، ویژگیهای شخصیتی مختص به خود را دارند که میتواند در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشد. محمدرضا پهلوی از جمله حاکمانی است که ویژگیهای فردی او، نقش بسزایی در تصمیمگیریهای کلان کشوری داشت؛ شخصیتی که قریب به 4 دهه بر این مرزوبوم حکمرانی کرد و با استفاده از خوی استکباری، دستاوردهایی چون فلاکت و بدبختی، اهانت و تحقیر، شکنجه و کشتار، و ظلم و عقبماندگی برای کشور را به همراه داشت. در این یادداشت به پارهای از ویژگیهای شخصیتی محمدرضا از دیدگاه روانشناختی پرداخته میشود.
روحیه دیکتاتوری
محمدرضا در خانوادهای پرورش یافت که روح دیکتاتوری بر آن حکمفرما بود. این مسئله، تأثیر مهمی در شکلگیری شخصیت وی داشت. خوی دیکتاتوری را میتوان در جای جای زندگی او مشاهده کرد؛ خویی که نسبت به زیردستان، خشن و بیرحم، و نسبت به بالادستان بهویژه آمریکاییها و انگلیسیها کاملاً تمکین بود.[1] حسین فردوست، از نزدیکترین دوستان شاه، میگوید: «محمدرضا در طی دوره ششساله دبستان... به شاگردان خیلی ظلم میکرد؛ بهخصوص بعضیها را خیلی آزار میداد و هر روز نوبت یک نفر بود که آزار ببیند».[2]
این خوی برتری سبب شد تا محمدرضا از همان دوران نوجوانی، خود را در سطح بالایی مطرح کند و مورد پذیرش دیگران قرار دهد. او پس از رسیدن به سلطنت، تمام تلاش خود را کرد تا با باج دادن به اطرافیان به اشکال مختلف، این خوی برتری را حفظ کند. تکیه به غرب و جلب نظر آمریکا به هر قیمت برای حمایت از خود، خرید سلاحهای بیش ازحد از غرب، برپایی مراسم و جشنهای 2500 ساله و بذل و بخششهای فراوان، همگی ناشی از چنین نگرشی در شاه بود.[3]
عدم اعتماد به نفس
یکی دیگر از ویژگیهای رفتاری محمدرضا شاه که نقش عمدهای در سقوط سلطنتش داشت، «نداشتن اعتماد به نفس» بود. ماروین زونیس، که به تحقیق درباره احوالات شخصی وی پرداخته، معتقد است محمدرضا شاه به سبب اینکه دوران کودکی و نوجوانی خود را در محیطی زنانه سپری کرد و سپس از دوران جوانی به بعد در کنار پدری دیکتاتور و مستبد قرار گرفت، به لحاظ شخصیتی، فردی کاملاً مردد و فاقد اعتماد به نفس بار آمد. این عدم اعتماد به نفس بهگونهای بود که نمیدانست چه کاری اشتباه، و چه کاری درست است.[4]
خودشیفتگی مزمن
یکی از امراض روانی شاه، خویشتنپرستی و عشق بیاندازه به شخص خود بود. شخصی که به این بیماری مبتلاست، اگر از شدت بیماری، مشرف به مرگ هم باشد، بهمحض اینکه به دروغ به او بگویند که مردم به او عشق میورزند و شیفته و فریفته او هستند، بهبود یافته، از بستر برمیخیزد.
محمدرضا در سالهای آخر حکومتش تلاش زیادی کرد تا خود را فرمانروایی دانا و قدرتمند نشان دهد. برگزاری مراسمهای باشکوه متعدد، اظهارات اقتدارطلبانه و متعدد او در کلیه جنبههای زندگی ایرانیان، جملگی اجزایی از ارائه چنین تصویری بود که او از خود داشت.[5]
بیاعتقادی مذهبی
فرح پهلوی در مورد اعتقادات مذهبی محمدرضا شاه میگوید: «محمدرضا هیچ اعتقادی به اسلام نداشت و میگفت اسلام، دين اعراب بدوی است. بنابراين وقتی چيزی را قبول ندارم، چرا بايد به دروغ خود را طرفدار آن نشان بدهم». فرح همچنین به مجری راديوی 24 ساعته لسآنجلس گفت: «شاه، اعتقادات مذهبی نداشتند و بهخصوص در این سالهای آخر حکومتشان، مرتباً مورد مدح و چاپلوسی قرار میگرفتند و بهشدت بیدین شده بودند؛ حتی بدش نمیآمد که توصيه هويدا مبنی بر لغو رسمی بودن دين اسلام در کشور و ترويج فرقه بهائيت را به کار بندد». او هميشه از اينکه در قانون اساسی، اسلام دين رسمی معرفی شده، ناراضی بود و میگفت اين بر خلاف حقوق بشر است.[6]
فساد اخلاقی
فساد جنسی، قمار، مصرف و قاچاق مواد مخدر، و شرابخوری، بخشی از مفاسد اخلاقی محمدرضا پهلوی بود. او بیمحابا مشروب میخورد و با زنان بیشماری ارتباط داشت و دربار او دائم محل رفتوآمد فواحش خارجی و معشوقههای داخلی بود. فساد جنسی شاه به قدری زیاد بود که به روزنامههای خارجی نیز کشیده شد و خبرش در دنیا پیچید. پروین غفاری از جمله کسانی بود که در دام شهوت محمدرضا گرفتار شد و این رابطه به قدری سیاه و پست بوده که بعدها پروین در کتابی از این رابطه پرده برداشت و آن را «تا سیاهی ... در دام شاه» نام نهاد. او وقاحت را به جایی رساند که با مؤسسات فساد جنسی اروپا رابطه برقرار کرد و از این طریق صدها دختر زیبا برایش فرستاده میشد. تمام این مفاسد از بیتالمالی هزینه میشد که باید صرف مصارف مسلمانان و مردم میشد.[7]
پینوشت:
[1]. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، https://b2n.ir/g58129.
[2]. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ21، 1386ش، ص33.
[3]. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
[4]. رجبی و همکاران، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، پاییز 1399، شماره 51.
[5]. فارس، روانشناسی شخصيت محمدرضا پهلوی، https://b2n.ir/t88792.
[6]. کیهان، https://b2n.ir/b95306.
[7]. قطبی، هادی، پهلویها را بشناسیم، انتشارات احمدیه، 1390ش، ص75-85.