داستان دو همسایه توانگر و فقیر نشان میدهد سعادت در انتظار مؤمنان و نابودی در انتظار مستکبران است.
خداوند متعال در قرآن کریم به روایت داستان دو باغدار میپردازد. یکی از آنها به مال و جایگاهش مغرور شده بود و میگفت: «من گمان نمىكنم هرگز اين باغ نابود شود و باور نمىكنم قيامت برپا گردد! و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم (و قيامتى در كار باشد)، جايگاهى بهتر از اينجا خواهم يافت!»[1] اما دیگری قدردان لطف الهی بود و به همسایه مغرورش میگفت: «اگر مىبينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شدهاى از آسمان بر باغ تو فروفرستد».[2] ماجرای این دو شخص که با نابودی باغ شخص اول پایان مییابد، حاوی نکات فراوانی است که در ادامه به برخی از آن اشاره میشود:
1. منشأ امید گاهی امری حقیقی و گاهی امری تخیلی است. در داستان مذکور هر دو شخص امیدوار بودند. شخص توانگر در خود کرامتی میدید که نه تنها او را شایسته دریافت نعمتهای مادی میکرد، بلکه باعث جایگاه والایش در قیامت میشد. شخص فقیر هم امیدوار به رحمت الهی بود و فرزند و باغ وسیع را از خدا میخواست. عاقبت ماجرا نتیجه هر دو امید را مشخص نمود؛ آنجا که شخص توانگر پس از رسیدن عذاب الهی گفت: «اى كاش كسى را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم!»[3]
این داستان عبرتی است برای همگان بدانند امید با پشتوانه غیرالهی نه تنها باعث سعادت انسان نمیشود، بلکه او را در مسیر شقاوت میاندازد .
2. رفاه مادی به این معنا نیست که انسان در مسیر صحیح قرار دارد. شخص توانگر با وجود اینکه منکر معاد بود، اما از رفاه برخوردار بود. در حالی که همسایه با ایمانش توان مادی بالایی نداشت.
3. در نهایت خداوند متعال مستکبران و گردنکشان را به زیر خواهد کشید و سلطهجویی آنان دوامی نخواهد داشت.
در پایان باید گفت این آیه اختصاصی به افراد ندارد و شامل جوامع نیز میشود. حالِ کشورهای غربی که از رفاه مادی برخوردار بوده و در نتیجه روحیه سلطهجویی، فخر فروشی و نژادپرستی در آنان آشکارا وجود دارد، حال همان شخص توانگر است. اینان نیز به زودی خواهند فهمید که به ریسمانی پوسیده چنگ زدهاند. نابودی تمدن منحط غرب و پیروزی جبهه مسلمانان نزدیک است.
پینوشت:
[1]. کهف: 35و36.
[2]. همان، 39و40.
[3]. همان، 42.