فرصتهای معنوی، دوربرگردانهای مسیر زندگی هستند که شخص را از جاده خودخواهی به جاده خداخواهی میکشانند.

بشر همواره از محدودیت و اسارت بیزار است. اگر کسی را به اسارت بکشند، هر آن در صدد است که فرصت را غنیمت شمرد و اقدام به فرار کند. حال خداوند در قرآن میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»؛[1] «پس به سوی خدا بگریزید». حضرت علی علیهالسلام در این رابطه میفرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّه»؛[2] «پس اى بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا، به سوى خدا فرار کنید». از خدا به سوی خدا فرار کردن یعنی فرار کردن از هر چیزی که زمینه خشم و غضب خداوند را به دنبال دارد؛ فرار از هر چیزی که مایه محدودیت و اسارت انسان در شهوات و دنیاپرستی میشود؛ گریختن از هر چیزی که باعث غفلت و زمینگیر شدن روح بلند انسان میگردد؛ هراس از گناه و رکودی که بال پرواز را از انسان میگیرد و او را از خدای خود دور میکند.
اکسیر رهایی از اسارت
معنویت، تنها رمز رهایی از اسارت در پلشتیها و ظلمتهاست. خداوند این اکسیر بزرگ را در هر زمان و مکانی، مطابق با میل تنوعطلبی انسان، در اختیار او قرار داده است. او شبهای جمعه را میانبری برای برگشت، ماه رمضان را ماه مهمانی و برکت قرار داد تا در آن ماه به هر بهانهای از مهمانش استقبال کند؛ چنانکه نفسش تسبیح، خوابش عبادت، و شبهای قدرش بهترین زمان برای آمرزش و تجدید حیات است. روز عرفهاش روز شناخت عابد و معبود و روز راز و نیاز است و ماه محرمش ماه دوستی و همدردی با خون خدا، سید و آقای شهیدان که کربلایش میعادگاه عاشق و معشوق و مزارش محلی برای استجابت دعا و مدفنی برای هر گونه رکود و ظلمت و تاریکی است؛ حجّش را خانهای برای تولدی دوباره قرار داد که حاجی، اعمال و زندگی خود را از سربگیرد.
هر ماهش حال و رنگوبوی خودش را دارد؛ ربیعش، رَجَبش، شعبانش، هر کدام بهانهای است برای جلا دادن روح و روان.
وعده عاشقانه
اما ماه ذیالقعده که از ماههای حرام محسوب میشود، یک فرصت استثنایی است برای هر کسی که میخواهد از رذالت گناه فرار کند و به سمت نوارنیت بشتابد؛ آن هم در قالب نمازی که یکشنبههای این ماه خوانده میشود. این نماز را عارف واصل، میرزاجواد ملکی تبریزی هم توصیه کردهاند. حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله در فضیلت این نماز میفرماید: «هر کس این نماز را به جا آورد، توبهاش مقبول، و گناهانش آمرزیده میشود، دشمنان او در روز قیامت از وی راضی شوند، باایمان میمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمیشود، قبرش گشاده و نورانی شود و والدینش از او راضی گردند، مغفرت شامل حال والدین او و ذریهاش گردد؛ توسعه رزق یابد و ملکالموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد».[3]
پینوشت:
[1]. ذاریات: 50.
[2]. نهج البلاغه (صبحی)، خطبه 24، ص66.
[3]. قمی، مفاتیح الجنان، نشر مشعر، اعمال ماه ذیقعده، نماز روز یکشنبه، ص۳۴۴.