بسم الله الرحمن الرحيم
"شِرک" در لغت به معناى «شريك شدن دو فرد يا افرادى در يک عمل يا در يک امرى» است.[1]
"مشرك" در اصطلاح به كسى گفته مىشود كه براى خدا (در عبادت، خالقيت، افعال و...) شريكى قايل شود؛ مانند: بت پرستان
شرک درجات و مراتبى دارد، همچنان كه توحيد نيز داراى مراتب و درجاتى است. تا انسان همه مراحل توحيد را طى نكند، موحد واقعى نخواهد بود.
مشرکین نیز گروههای مختلفیاند: برخی از آنها بتها را شریک خداوند قرار میدهند، برخی دیگر ستارگان و گروهی دیگر برای ابلیس ربوبیّت قائلند. دستهای از ایشان ظالمین و گنهکاران را شریک قرار دادهاند. عدّهای نیز به پرستش جنّیان رو آوردهاند.[2]
گروهی از قبیله "خزاعه" به نام"بنو ملیح" در شبه جزیره عربستان حضور داشتند که جن را مىپرستيدند و اجنّه را شریک خداوند در ربوبیت میدانستند.[3]
به عقیده برخی قرآن پژوهان، این عقیده (پرستش و عبادت جن و عقيده به الوهيت آنها) در ميان مذاهب خرافى يونان قديم و هند نيز وجود داشته است.[4]
در بخشی از آیات سوره مبارکه انعام، به عقیده خرافی اشاره شده است:
« وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِن[انعام/100]؛ براى خدا شريكانى از جن قرار دادند.» [5]
گروهی از اعراب عقیده داشتند که بین خداوند و جنّیان رابطه خویشاوندی وجود دارد. چنانکه در قرآن میفرماید:
«وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً[صافّات/158]؛ ميان خداوند و جن خويشاوندى قائل شدند.»
قریش معتقد بودند که خداوند با جنيان ازدواج كرده و فرشتگان ثمره اين ازدواجند![6]
در آیات بعد سوره انعام با یک کلمه (که در واقع بیانگر یک برهان عقلی است)، به این پندار خرافی مشرکین پاسخ داده شده:
«وَ خَلَقَهُم[انعام/100]؛ با اينكه خداوند آنها را (يعنى جن را) آفريده است.»
یعنی چگونه ممكن است مخلوق كسى شريك او بوده باشد، زيرا شركت، نشانه سنخيت و هم افق بودن است در حالى كه مخلوق، هرگز در افق خالق نخواهد بود. [7] جنّ موجودی ضعیف است که چیزی از خود ندارد و حیات خویش را مدیون فیضِ پروردگار است و اگر لحظهای این فیضانِ ربوبی قطع شود، نابود خواهد شد، این موجودِ ضعیف و محدود، چطور میتواند شریکِ ذاتِ لا یتناهی (نا محدود) باشد؟
-------------------------------------------
پي نوشت:
[1]. قاموس قرآن، ج4، ص: 20
[2]. تفسير الكاشف، ج3، ص: 237
[3]. تفسير فى ظلال جلد سوم صفحه 326 (پاورقى).
[4]. تفسير المنار جلد هشتم صفحه 648.
[5]. ترجمه الميزان، ج7، ص: 402
[6]. البته در مورد این آیه سه قول دیگر نیز بیان شده: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص: 718
[7]. تفسير نمونه، ج5، ص: 377
اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم