درک ناصحیح از مفهوم و معنای اقتصاد در زندگی، سبب میشود که افراد بخش فراوانی از فرصت و تواناییهای خود را صرف به دست آوردن آن کنند. به نظر، همانگونه که باید در زندگی اقتصادی میانهرو بود، لازم است در میزان توجه و تلاش برای اموری اقتصادی در زندگی نیز میانه رو بود.
برخی از واژههایی که ما در زندگی روزمره خود بکار میبریم، معنای حقیقی خود را از دست دادهاند. این واژهها با معنای جدیدی که دارند به فرهنگ عمومی تبدیل شده و نوعی تازه از سبک زندگی را به مردم تحمیل میکنند. گاهی اوقات این واژههای تحریف شده به قدری قدرتمند هستند که میتوانند بدون اینکه ضرورتی باشد، بسیاری از مشغلههای ذهنی و عملی افراد را به خود مشغول کند. به همین دلیل شایسته است که قبل از هر چیز معنای دقیق و صحیح این واژها را روشن و بر آن اتفاق نظر پیدا کنیم تا از دردسرهای ناشی از انحراف واژهها در امان باشیم.
واژه «اقتصاد» یکی از همان واژههایی است که دستخوش تغییر معنای لغوی و اصطلاحی شده است. برخی از افراد جامعه به دلیل نداشتن یک تصور دقیق از اقتصاد، برای خود دردسرهای زیادی ایجاد میکنند. آنها هر چند دارای درآمد مناسب و کافی هستند؛ اما خوشبختی و دلخوشی در زندگی را تنها در پول و درآمد بیشتر تعریف میکنند. این افراد تصور میکنند زمانی در اقتصاد زندگی خود موفق هستند که به هر چه که آرزو میکنند، رسیده باشند. از این رو خود را به تلاش و کوشش فراوان و بیش از اندازه وادار میکنند. آنها حتی تلاش و فعالیت خود را برای اداره زندگی کافی ندانسته و از همسر خود نیز تقاضا میکنند که در جایی مشغول به کار شود تا بر درآمد خانواده افزوده شود. از سویی دیگر، دنیای جدید نیز بر آتش این حرص میدمد و با ایجاد نیازهای جدید و غیر ضروری، خانوادهها را تسلیم هزینهتراشی خود میکند.
مفهوم اقتصاد در لغت به معنای اعتدال و ميانهروی است. بر همین اساس، زندگی اقتصادی یعنی اینکه نه اسراف كند و نه «تقصير» و سختگيری. همچنین عِلم اقتصاد دانشی است كه به تخصيص بهينه كالاها و فرآوردهها میپردازد؛ علمی كه به تشريح حيات اقتصادی و پديدههای آن و ارتباطشان با عوامل كلی آنها توجه دارد.[1] دقت در تعریف لغوی و نیز تعاریفی که دانشمندان علم اقتصاد از آن ارائه میکنند، نشان میدهد گاهی اوقات اقتصاد خرد و کلان، از معنی علمی و دقیقش فاصله گرفته و سبب تغییر و انحراف در شیوه زندگی فردی و اجتماعی مردم در موضوع اقتصاد شده است. تعاریف لغوی و اصطلاحی اقتصاد این ضرورت را به ما گوشزد میکند که باید منابع را به درستی مدیریت و توزیع کرد؛ زیرا که اسراف و تبذیر، روشی نادرست بوده و مایه اتلاف سرمایهها میشود.
همچنین باید توجه داشت که آسایش و رفاه اقتصادی مطلوب و ارزشمند است؛ اما به شرطی که ما نیز در برخورد با موضوع اقتصاد، متعادل و میانهرو باشیم و هزینههای غیر ضروری را بر خود و جامعه تحمیل نکنیم.
تأمین رفاه و اقتصاد خانواده، امری مهم است؛ ولی به شرطی که توجه کنیم تلاش زیاد برای رفاه و آسایش، خودش به عامل زحمت و سختی تبدیل نشود. کسب آسایش در زندگی، ارزشمند و مطلوب است؛ ولی نه به قیمت ناآرامی و تن آزاری. آنچه که از تلاش برای رفاه و آسایش اقتصادی مهمتر است، بهرهمندی از فرهنگ اقتصادی است. به این معنا که مردم نگاه صحیح، جامع و معتدلی نسبت به آن داشته باشند. باید همیشه توجه داشت که تمام خوشبختی و موفقیت، به مال و دارایی منحصر نمیشود. امور دیگری نیز وجود دارند که لذتی مخصوص به خود دارند و باید فرصتی ویژه برای بهرهمندی از آنها اختصاص داد. به عبارتی دیگر نگاه افراطی و بیش از حد به رفاه اقتصادی سبب محرومیت از لذایذ متنوعی همچون مسافرت، پرداختن به کارهای مورد علاقه، ورزش، تفریح، همنشینی با دوستان خوب، زیارت، استراحت، همراهی با والدین و همسر و فرزند، و... میشود.
پینوشت:
[1]. مرکز پژوهشهای صداو سیما، https://zaya.io/zome4.