نقد پیامبران امری مجاز یا نشدنی؟

08:30 - 1403/07/12

انبیاء الهی به جهت داشتن ویژگی‌های خاصی مانند عصمت، از خطا مبرا هستند. اگرچه برخی عملکرد‌های ایشان در نگاه بعضی، حساسیت ایجاد می‌کند و حتی ممکن است بخواهند پیامبری را نقد کنند، اما به خاطر همین ویژگی نمی‌توان ایشان را نقد کرد.

گاهی برخی بر اساس نگاه‌های احساسی و حس همدردی و ترحم و گاهی بر اساس قضاوت‌های عجولانه که برای آن مؤیدات قرآنی نیز بیان می‌کنند، نقد کردن پیامبران را امری مجاز دانسته‌‌اند و  نسبت به عده‌ای از انبیاء الهی انتقاد کرده و آن‌ها را به کم‌کاری، کوتاهی و عدم توجه به مسائل دیگر متهم می‌کنند.

حال سوال این است آیا می‌‌توان انبیاء الهی را به عنوان یک انسان در برخی از عملکرد‌هایش نقد کرد؟

پیش از پاسخ باید متذکر چند نکته شد:

1) یکی از ویژگی‌های پیامبران، عصمت ایشان است. تمام مسلمانان، انبیاء را در وحی و ابلاغ آن معصوم می‌دانند؛ علت آن نیز اعتماد تام به انبیاء است؛ زیرا اگر این احتمال باشد که پیامبری در پیامبری خودش کوچک‌ترین خطایی دارد، دیگر نمی‌توان به پیام‌ها و سخنان او اطمینان کرد و این موجب عدم هدایت کامل بشر است و خلاف آن چیزی است که خداوند از فرستادن انبیاء در نظر داشته است.[1]

2) قرآن، انبیاء را الگو و اسوه معرفی می‌کند. قرآن کریم برای معرفی الگو از چنین عبارت‌‌هایی بهره می‌‌برد: الف) الگو: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ»؛ «بی‌تردید برای شما در [روش و شیوه] آنان سرمشقی نیکوست، برای کسی که به خدا و روز قیامت امید دارد.»[2] ب) اقتدا کردن: «أُولئِكَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه‏»؛ «انبیاء کسانی هستند که خداوند ایشان را هدایت کرده پس به هدایت ایشان اقتدا کن»[3] و عبارت‌‌های دیگر همچون امام و شهید. از این عبارات دانسته می‌‌شود، انبیاء صفات ویژه‌ای دارند که بر اساس همین صفات می‌توانند الگو قرا گیرند و به آن‌ها اقتدا شود. بنابراین کوچک‌ترین خطا از ایشان سبب می‌شود تا معرفی شدنشان به عنوان الگو در هر زمینه‌‌ای صحیح نباشد.

3) جایگاه انبیاء از جهت مقام و رتبه، برتر از همه‌ی انسان‌ها است، زیرا انبیاء به جهت اتصال به وحی حائز چنین مقامی هستند، ازاین‌رو در خصوص عملکرد ایشان هر کسی نمی‌تواند چنین نقدی را انجام دهد، حتی اگر پیامبری دیگر باشد. در قضیه حضرت موسی و خضر، حضرت خضر این قضیه را در لفافه به حضرت موسی متذکر شد «فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفينَةِ خَرَقَها قالَ أَخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً * قالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً»؛ «پس رهسپار گرديدند، تا وقتى كه سوار كشتى شدند، [وى‏] آن را سوراخ كرد. [موسى‏] گفت: «آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟ واقعاً به كار ناروايى مبادرت ورزيدى. گفت: «آيا نگفتم كه تو هرگز نمى‌‏توانى همپاى من صبر كنى؟»[4] حضرت موسی به جهت عدم علم از مصلحت کاری و طبق احساسات انسانی خود شروع به نقد از حضرت خضر می‌‌کند، اما پاسخ خضر به جناب موسی این است که تو به جهت ندانستن مسئله، صبر بر این وقایع را نداری. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت هر شخصی نمی‌‌تواند بدون توجه به مصلحت یا جایگاه انبیاء ایشان را مورد نقادی قرار دهند. بنابراین ممکن است عملکرد یک پیامبر از جهاتی مورد مناقشه قرار گیرد، اما نقد آن‌ها تنها از جانب خداوند متعال میسر خواهد بود نه انسان‌های عادی.

بدین ترتیب انبیاء الهی به جهت عصمتی که دارند خطایی از ایشان سر نخواهد زد از این رو شایسته نیست عملکرد ایشان را خطا توصیف کرد و مورد نقادی قرار داد. از طرفی اگرچه برخی عملکرد‌‌های انبیاء مانند رفتار حضرت یونس که قرآن ایشان را به نحوی نقد و توبیخ می‌کند، را می‌توان مجوزی برای نقد دانست، اما این روش برای انسان‌های عادی میسر نخواهد بود، زیرا جایگاه انبیاء، جایگاهی نیست که ما توانایی درک همه لوازم آن را داشته باشیم و نقد یک رفتار یا سخن متوقف بر آگاهی کامل از چنین رفتار و سخنی است.

پی‌نوشت:
[1]. سایت فقاهت، محاضرات فی الالهیات، سبحانی، B2n.ir/t94384
[2]. ممتحنه: 6.
[3]. انعام: 90.
[4]. کهف: 71 و 72.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 2 =
*****