یکی از نکات قابل توجه نسبت به مسئله ازدیاد جمعیت، این استکه باید احکام و دستورات اسلام را با یکدیگر در نظر گرفت. چون برخی از این احکام با بعض دیگر کاملا مرتبط و در هم تنیدهاند.
بنابراین اگر در روایات ما، نسبت به مساله تکثیر نسل ترغیب شده و اینکه انسان نباید نگرانی برای مسائل مادی را بهانهای برای فرار از مسئولیتها قراردهد، چنانچه حقتعالی در مورد تامین رزق و روزی میفرماید: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون*فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُون»،[الذاریات،22،23]؛ «و روزی شما با همه وعدههایی که به شما دادهاند در آسمان است، پس به خدای آسمان و زمین قسم که این (وعده رزق مقدر) بمانند تکلمی که با یکدیگر میکنید حق و حقیقت است»
و یا خطاب به افرادیکه نگران رزق و روزی فرزندانشان هستند میفرماید: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُم»،[الاسراء،31]؛ «رزق بچههایتان و خودتان با ماست» بنابراین رزق به دست خداست و زيادى نفرات و جمعيّت بى اثر است، پس فرزند عامل فقر نيست. و حتی« گاهى رزق و روزى ما در سايه روزى فرزندان است. «نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ»[1]
و اگر امیرالمومنین علی علیهالسلام در مورد تامین روزی بندگان توسط حقتعالی میفرمایند: «از جمله نصایح لقمان به پسرش، این بود که گفت: ای پسرکم! کسیکه یقینش کوتاه و تحمل سختیاش در طلب رزق کم شده است، باید عبرت بگیرد خدای تعالی، که او را آفرید و در سه حال از کارش، در شرایطی که در هیچ یک از آن حالات، نه تلاشی و نه توانی داشت، به او روزی داد، در حالت چهارم نیز به او روزی خواهد داد.
اما نخست آنکه در رحم مادرش بود و خداوند در آنجا که قرار گاهی استوار بود، به او روزی میداد، بهنحوی که نه سرمایی او را آزار میداد و نه گرمایی. سپس او را از آنجا بیرون آورد و آنچه را مایه رشد و پرورش او بود، از شیر مادرش در کام او جاری ساخت، بدون آنکه قدرت و نیرویی بر آن داشته باشد. سپس از آن شیر گرفته شد، از دسترنج پدر و مادرش که با رأفت و مهربانی قلبشان را در اختیار او قرار میدادند، خداوند روزی او را جاری ساخت. تا اینکه وقتی بزرگ و عاقل شد و برای خود به کسب روزی پرداخت، کارش بر او سخت و تنگ، و به خدای خویش بد گمان شد.»[2]
در کنار این فرمایشات، چنین نیستکه شارع مقدس به همین حکم اکتفا نموده باشد و نسبت به سایر امور مرتبط با آن، بیتوجه باشد. زیرا در بیانات دینی، لزوم اشتغال و فعال بودن انسانها، مورد تأکید و سفارش واقع شده است. امام صادق(علیه السلام) در این زمینه فرمودهاند: «اَلکادُّ عَلََی عِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ»،[3]؛ «کسیکه خود را برای روزی خانوادهاش به زحمت میاندازد و کار میکند مانند رزمندهایست که در راه خدا میجنگد»
و در مقابل، از بیکاری و کسالت، نهی گشته است، چنانچه امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ وَ الدُّنْيا»،[4]؛ «كسالت و بيكاري و سستي ضرر رساننده به دين و دنيا است» و نسبت به کسب حلال و تولید، بسیار سفارش شده، که در حدیث نبوی آمده است: «طَلَبُ الحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسِْلِمَةٍُ»،[5]؛ «بهدنبال روزی حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است».
و در جای دیگر، نسبت به اینکه انسان حتی تا لحظات آخر عمرش باید به کار اشتغال داشته باشد سفارش شده است. از آنطرف، نسبت به لزوم تربیت صحیح اولاد و توجه به خانواده و کمک نمودن به آنها و مراقبت از آنان دستوراتی را داریم. حتی یک سال قبل از تولد کودک، دستوراتی را به پدر و مادر در جهات مختلف صادر نموده است. و یا اموری را که موجب فقر میشود را کاملا بیان فرموده، انسان را به قناعت و عدم چشم داشت نسبت به اموال دیگران ترغیب نموده است.
بنابراین چنین نیستکه بگوییم، در اسلام فقط نسبت به تکثیر نسل سفارش شده اما جهات دیگر در نظر گرفته نشده است.
-------------------------------------------
پینوشت:
[1].تفسیر نور،ج7ص52
[2].من لا یحضره الفقیه، ج4، ص393
[3].کافی،ج5،ص88
[4].تحف العقول،ص300
[5]. بحار الانوار، ج100،ص9