برخی روایات که از انحراف غیر شیعیان سخن گفتهاند، به معنای اجبار و سلب اختیار از این افراد نیست؛ بلکه با توجه به همین روایات، خداوند برای همگان فرصت انتخاب مسیر صحیح را قرار داده تا بتوانند به سعادت و خوشبختی حقیقی دست پیدا کنند.
آفرینش و سرشت انسان بر پایه انتخاب و آزادی است و هر کسی میداند که توانایی انجام یا ترک هر کاری را دارد. بر خلاف حیوانات که آغاز و پایان زندگی آنان بر پایه غریزه بوده و فقط به سوی چیزی میروند که به بقاء آنها کمک میکند. هرچند انسان دارای قدرت اندیشه و فکر میباشد و میتواند با داشتن این نعمت خدادادی، پیرامون پدیدههای مادی و فرامادی بیندیشد، اما زندگی در اجتماع و خانواده بالاترین تاثیر را در قالبدهی به فکر و اندیشه انسان دارند.
به همین دلیل است که گزارشهای متعدد در طول تاریخ تا به امروز نشان میدهد انسانهای رشد یافته در محیطهای غیر اسلامی، به ندرت میتوانند مسیر صحیح را پیدا کنند. با این حال، تعداد اندکی از این افراد که نور ایمان و اسلام به قلبشان تابیده، بهترین شاهد و گواه بر قدرت انتخاب و آزادی در انسانها میباشد؛ زیرا این افراد توانستند با تفکر و تحقیق پیرامون اسلام، بدون آنکه اجبار و اکراه در میان باشد، تمام موانع را کنار زده و حقیقت را پیدا کنند.
ملحدان و دشمنان اهلبیت علیهمالسلام که از هیچ راهی برای گمراه ساختن توده مردم دریغ نمیکنند، با استناد به یک حدیث منسوب به امام صادق علیهالسلام با سند ضعیف، آن را تقطیع کرده و فقط بخش نخست آن را به مخاطب اعلام میدارند. مضمون بخش نخست این حدیث آن است که خداوند به محض آنکه یکی از کودکان شیعه به دنیا آمد، او را از شر شیطان حفظ میکند، اما شیطان را بر کودکان غیر شیعه مسلط میسازد. ملحدان به بخش پایانی حدیث اشاره نمیکنند که امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «اما به خدا قسم که خدا هرآنچه را که بخواهد محو کرده یا به ثبت میرساند و اُمالکتاب نزد خداوند است».[1]
بیانصافی هرچه تمامتر، باعث شده تا مهمترین و اساسیترین بخش روایت یعنی پایان آن مطرح نشود. بیتردید اگر به بخش نخست این روایت اکتفاء شود، مفهومی جز جبر و اکراه در زندگی انسانها نخواهد داشت؛ زیرا خداوند که با علم غیب از آینده انسانها با خبر است، سرنوشت آنها را از کودکی رقم زده و در این صورت، اراده و اختیار انسان زیر سوال میرود. در این شرایط، شیعیان از همان روز نخست میدانند که به بهشت میروند و دیگران، محکوم به تباهی و عقوبت هستند. این معنا و مفهوم مضحکی است که اسلامستیزان به مخاطبان غافل ارائه میدهند.
در حالیکه بخش پایانی حدیث به نکته مهمی اشاره میکند و آن اینکه، هرچند خداوند از آینده افراد خبر دارد، اما این وضعیت هیچ منافاتی با سرشت انسان بر پایه اختیار و اراده ندارد؛ زیرا همانگونه که بیان شد، محیط زندگی در انتخاب دین بسیار تاثیرگذار است و معمولاً کسانی که در محیط غیر شیعه رشد پیدا میکنند، از مسیر حق آگاهی پیدا نمیکنند و همچنین کسانی که در محیط شیعه رشد پیدا میکنند، بهطور معمول بر دین والدین خود زندگی را سامان میدهند. با این حال، خداوند هیچگاه قدرت انتخاب را از انسان سلب نمیکند و انسان میتواند مسیر صحیح را برگزیند و یا حتی گمراه شده و به مسیر باطل قدم بگذارد. اینجاست که اگر خداوند، اراده انسان برای هدایت شدن را مشاهده کند، او را یاری داده و در مسیر صحیح ثابت قدم میدارد. این دقیقا همان معنای محو و پاک شدن عاقبت شوم و تبدیل آن به یک سرنوشت نیک میباشد.
چه بسا کسی در ابتدا در محیط غیر شیعی رشد پیدا کرده، اما توانسته به حقانیت شیعه پی ببرد و کسی که در محیط شیعی بهدنیا آمده و بزرگ شده، به دلیل ضعف اندیشه و شبهههای فراوان نتوانسته بر دین حق پایدار بماند و از دین اسلام جدا افتاده است.
پینوشت:
[1]. عیاشی، محمد، تفسير العياشي، ج2، ص218، المطبعة العلمية.