رهروان ولایت ـ اگر در ما غرايز شهوانى هست، لغو و عبث نيست. ما بايد اين غرايز شهوانى را در حد احتياج طبيعى اشباع كنيم. يك حدّى دارند. يك حقّى دارند. يك حظّى دارند. حظّ اينها را به اندازه خودشان بايد بدهيم... [1]
در یکی از جنگها دوازده نفر از سربازان اسلام به اسارت امپراتور روم در آمدند. امپراتور روم سعی کرد آنها را تطمیع کند، اما نتیجهای نگرفت. دستور داد آنها را به کلیسایی برده و دخترانی زیبا و آراسته بر آنها عرضه کنند و از راه شهوتانگیزی ایشان را به همکاری وادارند. همین که چشم مومنین به دختران افتاد، همگی سرها را به پایین انداخته و تمایلی به آنها نشان ندادند. امپراتور آنها را به مرگ تهدید کرد. از شنیدن این خبر همگی خوشحال شدند و شادمانی کردند. دشمن از عکس العمل آنها دچار حیرت شده و علت را پرسید. آنها گفتند: آرزوی ما شهادت در راه خداست و چنین مرگی را افتخار خود میدانیم.[2]
«شهوت» در لغت به هرگونه خواهش نفس و رغبت به لذات مادى اطلاق مى شود؛ گاهى علاقه شديد به يك امر مادى را هم شهوت مى گويند. «شهوت» نقطه مقابل «عفت» است. مفهوم عام آن، خويشتن دارى در برابر هر گونه تمايل افراطى نفسانى است و مفهوم خاص آن، خويشتن دارى در برابر تمايلات بى بند و بار جنسى است.
هر انسانی در طول زندگی خود با انواع مختلفی از محرکات جنسی روبروست و نوع شخصیت، باورها و عقاید و سبک زندگی او تعیین کننده نوع عکس العملش در برابر این محرکات خواهد بود. حضرت یوسف در بحبوحه جوانى و در شديدترين دوران تمايل جنسى اش در معرض خطرناكترين لغزش منافى عفّت قرار گرفت. هر دو انسان بودند و هر يك داراى تمايل جنسى. قدرت غريزه نيروى عفّت زن را در هم شكست و حاضر شد خود را تسليم تمايلاتش كند. ولى قدرت ايمان و برهان الهى از عفّت يوسف پشتيبانى كرد و يوسف غريزه جنسى را شكست و دامن خود را از آلودگى حفظ كرد. [3]
مدیریت مسائل شهوانی و کنترل آن، در کنار اراده فردی، نیازمند رسیدن انسان به جایگاهی است که اراده و امداد خداوند هم پشتوانه انسان در برابر محرکات جنسی باشد. چرا که قدرت عقل انسان در برابر طغیان این غریزه بسیار ناچیز است و اگر ایمانی قوی پشتوانه عقل انسان نباشد، عقل به سادگی در برابر هواهای نفسانی به زانو در آمده و تسلیم خواهد شد. از این روست که گهگاهی در گوشه و کنار جهان خبر افرادی پخش میشود که دارای عقل و هوش بالایی شمرده میشدند اما در بدترین نوع خود، اسیر شهوات نفسانی شدند.
امام على(ع) مىفرمايد:
كَمْ مِنْ عَقْلٍ اسيرٍ عِنْدَ هوَىً اميرٍ. [4]
چه بسا عقلى كه در پيشگاه هوس اسير است و هواى نفس بر آن حكومت مى كند.
از این رو اگر انسان،خدا را حاضر و ناظر بر افکار، علایق و رفتار خود دانسته و دادگاه بزرگ الهى را با چشم دل خود مجسم نماید، هرگز حدود الهی را نشکسته و از مرزهای آن تجاوز نخواهد کرد. از طرفی نیز معاشرتهاى نامناسب، دوستان ناباب،محيطهاى آلوده و وسائل ارتباط جمعى فاسد، از عوامل مهم آلودگى و اسارت در شهوات است. اغلب انسانهاى ناباب،دوستان خود را به گناه سوق داده و راههاى مختلف ارتكاب شهوات را به آنها یاد داده و نسبت به ارتکاب شهوات تحریک میکنند. به طوری که می توان گفت: رايجترين علت آلودگىبه شهوت پرستى، معاشرت با انسانهاى گناهكار و آلوده است.
راههای مدیریت تمایلات جسی:
يكى از بهترين راه هاى عملى براى نجات از گرداب شهوت، اشباع صحيح اميال جنسى است. اگر اميال انسان از راههاى صحيح، اشباع شوند، ديگر زيانبار و مخرب نخواهند بود. امام جواد عليه السلام مى فرمايند:«اما بعد فقد كان من فضل الله على الانام ان اغناهم بالحلال عن الحرام، يكى از نعمتهاى الهى بر بندگان اين است كه آنها را به وسيله حلال از حرام بى نياز ساخته است.» [5]
يكى ديگر از راه هاى کنترل شهوات، برنامه ريزى دقيق براى زندگى است. اگر انسان،براى زمان، انرژی، تفریحات، تحصیل و عبادات خود برنامه داشته باشد، ديگر مجال و انگیزه ای براى كشيده شدن به مسائل شهوانى باقى نخواهد ماند.
برچيدن عوامل آلودگى يكى از راههاى پيشگيرى و درمان است. امكان آلودگى به شهوات در محيطهاى آلوده بیشتر بوده و در صورتی که محيط زندگی آلوده به شهوت شده و اسباب آن در دسترس همه قرار گيرد، نجات از آلودگى، مخصوصا براى قشر جوان يا كسانى كه در سطح پايينى از معرفت و تقید دينى قرار دارند، بسيار دشوار خواهد شد.
احياى شخصيت معنوى و انسانى افراد جامعه، از راه هاى مهم پيشگيرى و درمان آلودگى هاى شهوانى است. انسان هنگامى كه از ارزش وجود و شخصيت خود آگاه شده و دريابد كه او عصاره جهان آفرينش، گل سر سبد جهان خلقت و خليفه خدا در روى زمين است،به اين سادگى خود را به شهوات نمى فروشد. امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مى فرمايند:«من عرف شرف معناه صائه عن دنائةشهوته...،كسى كه شرافت ذاتى خود را بشناسد،او را از پستى شهوت مصون مى دارد!...» [6]
-------------------------------------
پى نوشت ها:
1- گفتارهای معنوی ص 112
2- قلب سلیم دستغیب ص 153
3- سوره یوسف آیه 34
4- نهج البلاغه حکمت 202
5- بحار الانوار،ج 50،ص76.
6-غرر الحكم،شماره9069.