احساس مسئولیت زوجین نسبت به تأمین هزینههای فرزند، امری پسندیده و نشانگر بیداری وجدان و عواطف آنها و نیرویی محرکه برای تلاش در جهت تأمین و تدبیر نیازهای اقتصادی است؛ اما این احساس مسئولیت نباید به نگرانی افراطی و غفلت از نقش روزیرسانی خدا و فرزندگریزی ختم شود. وعده خدا در شب معراج، دلها را برای فرزندآوری بیشتر، محکم میکند.
«مرد جوان به اتفاق همسر حاملهاش به سونوگرافی رفته بودند تا از سلامت فرزند و نیز تشخیص جنسیت او آگاه شوند. هر دو با شنیدن خبر سلامتی فرزندشان و اینکه او یک دختر است و با شیرین زبانیهای او، زندگیشان گرمی و نشاط بیشتری خواهد گرفت، خوشحال بودند؛ اما یک نگرانی پنهانی مانند خوره به جان مرد افتاده بود تا برایش شیرینی این اتفاق مهم را به تلخی تبدیل کند. او نگران چگونگی تأمین هزینههای این دختر بود. او در دل خودش میگفت: فرزند هزارویک جور خرج و هزینه پیدا و پنهان دارد؛ از هزینه زایمان همسر گرفته تا هزینه پوشک، لباس، خوراک، دارو و درمان، مهد کودک، مدرسه، دانشگاه، ازدواج و... . من از کجا اینهمه هزینه را تأمین کنم؟ خصوصاً اینکه این کودکی که به دنیا میآید، یک دختر است و دختر هزینههای بیشتری همچون تهیه جهیزیه هم دارد؛ من هنوز به آرزوهای خودم برای داشتن یک زندگی مرفه نرسیدهام! نه خانهای! نه ماشینی! نه پساندازی! نه یک درآمد بالایی! نکند که نتوانم این بچه را تأمین کنم و با اقدام به فرزندآوری باعث بدبختی او شده باشم!؟
حالا پس از بیست سال، این پدر پس از پایان جشن عروسی دخترش، روی تخت دراز کشیده و تمام نگرانیهایی که نسبت به تأمین هزینههای دخترش داشته را با خدا مرور میکرد. خدایا بیست سال پیش وقتی به خودم و داشتههایم نگاه میکردم، حتی از تولد همین دختر هم پشیمان بودم و فکر میکردم که در خرج پوشک او هم بمانم. ولی نمیخواستم اندیشه و گمانم نسبت به تو مانند عربهای دوران جاهلیت باشد که از ترس فقر فرزندانشان را میکشتند؛ لذا با تو معامله کردم و به اندازه عقل و توان خودم، برای تأمین هزینههای فرزندم تلاش کردم. حالا میبینم که تو بیش از تلاش و شایستگیهایم به من و دخترم بخشش کردی؛ تو به برکت این دختر و مقدار تلاشی که از من دیدی، دریچههایی از رزق را بر من و او گشودی که حتی در تصور من جایی نداشت؛ خدایا شکرت. ایکاش به تو اعتماد بیشتری میکردم و صاحب فرزندان بیشتری میشدم!».
در حقیقت هر انسانی که به ارزش و جایگاه بلند انسانیت باور داشته و در وجود او حتی ذرهای از عواطف انسانی باقی مانده باشد، دوستدار فرزند است و با مشاهده یک نوزاد و شیرینکاریهای او، به شور و شعف میآید. خداوند یکی از زیباترین جلوههای عواطف انسانی را در عشقورزی هر پدر و مادری به فرزند خود قرار داده است؛ اما گاهی عواطف انسان به قدری سر به افراط میگذارد که نسبت به تأمین هزینههای فرزند نگران میشود و از ترس عدم توانایی در تأمین نیازهای فرزند، از داشتن فرزند و یا افزودن بر فرزندان منصرف میشود. جالب است که حتی برخی از معروفترین فیلسوفان زایشستیز که با فرزندآوری مقابله میکنند، دلیل مخالفتشان را دلسوزی نسبت به او معرفی کرده و میگویند نباید با اقدام به تولد یک فرزند او را در رنج و سختی قرار داد.
در موضوع فرزندآوری برخی از افراد نگاه محدود مادیاندیشانه و دنیاگرایانهای نسبت به رزق فرزند دارند و تصور میکنند که با اقدام به تولد یک فرزند، حتماً او را از نظر اقتصادی بدبخت میکنند. آنها با این نگاه محدود، از این حقیقت فراطبیعی غافلند که چشمههای رزق الهی بالاتر از این است که فکر و اندیشه محدود انسان به آن دست پیدا کند. خداوند به عنوان روزیدهنده، میتواند روزی ما را از هزارویک راهی که خودش میداند، تأمین کند. از این رو نگرانی بیش از اندازه نسبت به رزق فرزند، یک نگرانی بیمورد است. چقدر این وعده خدا در شب معراج که مستقیماً از جانب خدا به پیامبرش( ص) و دخترداران داده شده، کسانی را که به رحمت و بخشش او اعتقاد دارند، در اقدام به فرزندآوری و دخترداری، دلگرم و امیدوار میکند:
«به دخترداران بگو، بر دختر داشتن بیحوصلگی و دلتنگی نکنید، همانگونه که آنها را آفریدم، روزی هم میدهم».[1]
در نقلی دیگر آمده است که به پیامبر خدا (ص) تولد دختری را بشارت دادند. آنگاه ایشان به چهره اصحاب خود نگاه کرد و ناخشنودی را در چهره آنها مشاهده کرد. آنگاه فرمود: شما را چه شده است؟ دختر گلی است که آن را میبویم و روزی او بر عهده خداست.[2]
پینوشت:
[1]. فقل لآباء البنات: لا تَضيق صُدورَكُم عَلى بَناتِكُم فَإِنّي كَما خَلَقتُهُنَّ أَرزُقَهُنَّ؛ کلیات حدیث قدسی، ص93.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص481.