نفس اعلی و نفس سفلی

22:46 - 1402/11/04

به طور کلی نفس انسان دارای تعدد در وجود نیست، یعنی اینگونه نیست که می‌گوییم نفس اعلی و نفس سفلی یعنی انسان دارای دو نفس مجزا از هم با این نام‌ها باشد، بلکه این نفس اعلی و نفس سفلی بسته به تعدد حالات و رفتارات نفس انسان است که به طور کلی به این دو مرتبه مربوط می‌شود. 

 

مقدمه: بالاترین مرتبه از نفس، نفس اعلا است که نشأت گرفته از عالم ملکوت و منفوخ و دمیده شده خداوند متعال است، و از آنجا که این مرتبه از نفس منفوخ خداوند متعال است همان نفس انسانی محسوب می‌شود که مرکز رشد و تعالی تمامی خاستگاه‌های الهی و اخروی و تمامی فضایل اخلاقی است. اما پایین‌ترین مرتبه از نفس، نفس سفلا است که شامل تمامی خاستگاه‌های حیوانی انسان اعم از شهوت و غضب و دیگر خاستگاه‌های حیوانی او می‌باشد و از این جهت سفلا نامیده می‌شود که در صورت تبعیت بی حد و مرز از آن، انسان به درجه اسفل السافلین افول پیدا می‌کند. 

نفس اعلا و نفس سفلا دو نفس مجزا و جدای از هم در وجود انسان نیستند، بلکه برای تکامل دنیوی و اخروی انسان، هر دوی این نفس‌ها باید در راستای یکدیگر باشند، به طور مثال اگر انسان بخواهد جنبه اعلای نفس خود را شکوفا کند که همان شکوفایی تمامی فضائل اخلاقی اعم از شرافت و کرامت و علم و عبادت و سخاوت و غیرت و دیانت و موارد دیگر هست، در ابتدا باید به خاستگاه‌های بدنش که ذی حیات در این دنیا است اعم از خوراک و پوشاک و نیازهای جنسی و سلامتی جسمی و بسیاری از نیازهای دیگر بدنش که در واقع همان خاستگاه‌های نفس سفلا برشمرده می‌شود پاسخ مثبت دهد، چرا که در صورت نبود جسم در این دنیا دیگر روحی باقی نمی‌ماند که بخواهد آن را در راستای تحصیل و کسب فضائل الهی پرورش دهد. و نیز باید تمامی خاستگاه‌های نفس سفلا که دارای خاستگاه‌های حیوانی است را با قوه عقل و اختیاری که خداوند متعال به انسان عطا فرموده است، در راستای خاستگاه‌های نفس اعلای خود در بیاورد تا از این طریق آن خاستگاه‌های نفس سفلای خود را در چهارچوب موازین نفس اعلای خود درآورد و از زیاده‌روی و غرق شدن درخواستگاه‌های نفس سفلا جلوگیری کند چرا که در غیر این صورت این نفس سفلا دشمن انسان می‌شود و او را به هلاکت می‌رساند و حیات اخروی او را نابود می‌کند. 

بنابراین تمامی خاستگاه‌های نفس سفلا خاستگاه‌های طفیلی برشمرده می‌شود، چرا که این خاستگاه‌ها باید مقدمه‌ای برای برآورده سازی خاستگاه‌های نفس اعلا که همان نفس ملکوتی انسان است داشته باشد، نه که انسان به جایی برسد که تمامی خواسته‌های نفس سفلای خود را که خاستگاه‌های حیوانی محسوب می‌شوند را به عنوان اصل قرار دهد، چرا که اگر اینگونه باشد با حیوانات هیچ گونه فرقی ندارد، با این تفاوت که خداوند متعال به حیوانات هیچ گونه عقل و شعور و اختیاری نداده است اما به انسان‌ها عقل و شعور و اختیار داده است و در نفس انسان‌ها بعد بسیار مهم و ملکوتی که منفوخ از ذات مقدسش می‌باشد به نام نفس اعلا را قرار داده است اما انسان با نهایت حماقت این بعد بسیار مهم از نفسش را زیر پا گذاشته و تنها به خاستگاه‌های نفس حیوانیش می‌پردازد که او را به هلاکت و درجه اسفل السافلین می‌کشاند! بنابراین نباید تنها به امورات نفس سفلا و لذت جویی‌های زودگذر آن دل سپرد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«مَن عَرَفَ قَدرَ نَفسِهِ لَم يُهِنْها بِالفانِياتِ»[۱]«كسى كه ارزش نفس خود را بشناسد، نفس خويشتن را با امور فناپذير خوار و پست نگرداند». 

بلکه نفس گوهری گرانبها است که خداوند متعال به انسان عطا فرموده است که با صیانت کردن از بعد اعلا و ملکوتی او به سعادت دنیوی و اخروی نائل می‌شویم و بالعکس اگر آن را در لذت جویی‌های نفس سفلا رها کنیم به درجه اسفل السافلین افول خواهیم کرد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«إنّ النَّفسَ لَجَوهَرَةٌ ثَمينَةٌ ؛ مَن صانَها رفَعَها ، و مَنِ ابتَذَلَها وَضَعَها»[۲]«همانا نَفْس گوهرى گران بها است، هر كه آن را صیانت کرد، او را به مقام عالی خواهد رسانید و هركه از آن صیانت نكرد، پست و خوارش ساخت». 

در واقع این نفس سفلای انسان است که با خاستگاه‌های حیوانی بی‌حد و مرزی که دارد اعم از خاستگاه‌های جنسی و یا نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن و بسیاری از خاستگاه‌های حیوانی دیگر، مدام در حال جنگ با نفس اعلای انسان می‌باشد که در صورت غالب شدنش، انسان را به ورطه هلاکت می‌کشد، چنانچه حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«نفسك عدوّ محارب و ضدّ مواثب إن غفلت عنها قتلتك»[۳]«نفس تو دشمنى در حال جنگ و مخالفى آماده يورش است، اگر از آن غافل شوى‏ تو را به قتل مى‏رساند». 

نتیجه‌گیری: نفس انسان بر مبنای حالات و رفتاراتش در دو مرتبه نفس اعلا و نفس سفلا قرار می‌گیرد، بنابراین اینکه ما می‌گوییم نفس اعلا و نفس سفلا منظورمان تعدد وجودی این دو نیست که دارای دو وجود مجزا از هم باشند، بلکه منظورمان تعدد در حالات و رفتارات همان نفس واحد انسان است، بالاترین درجه از نفس انسان که منفوخ خداوند متعال و نشأت گرفته از عالم ملکوتی می‌باشد و مرکز رشد و پرورش تمامی تمامی فضایل اخلاقی اعم از عبادت و شرافت و کرامت دیگر فضایل اخلاقی می‌باشد نفس اعلا می‌باشد و از آن جهت اعلا نامیده می‌شود که انسان را به درجه اعلای وصال با معبودش می‌رساند. اما پایین‌ترین درجه از نفس انسان، نفس سفلا نامیده می‌شود که مرکز تمامی خاستگاه‌های حیوانی او اعم از نیازهای جنسی و نیاز به خوراک و پوشاک و دیگر نیازهای حیوانی او است که اگر انسان فقط به این خاستگاه‌ها بپردازد با حیوان هیچ فرقی که نمی‌کند هیچ، بلکه از حیوان نیز پست‌تر می‌شود و به درجه اسفل السافلین سقوط و افول می‌کند. البته این به این معنی نیست که انسان به خاستگاه‌های نفس سفلای خود هیچ گونه پاسخی ندهد بلکه باید خاستگاه‌های نفس سفلای خود را در راستای برآورده سازی نیازهای نفس اعلای خود قرار دهد و این خاستگاه‌ها را به عنوان مقدمه‌ای برای خاستگاه‌های غایی نفس اعلای خود قرار دهد. 

 

پی نوشت

[۱] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، صفحه ۲۳۳، حدیث ۴۶۵۲

[۲] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، صفحه ۲۳، حدیث ۴۶۱۶

[۳] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، صفحه ۲۳۴، حدیث ۴۶۸۶

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 2 =
*****