فلسفه ضرورت احترام به والدین

22:18 - 1402/11/05

بنابر تصریح آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام از میان صدها حکم اخلاقی و فقهی در اسلام نظیر وجوب زکات صلاة، خمس، زکات، جهاد و غیره، مسئله احترام به والدین مورد توجه  در ردیف پرستش خدای یکتا قرار گرفته است،که البته این امر دال بر عظمت و فضیلت حقوق والدین بر فرزندان دارد،اما در بیان دلیل و فلسفه عظمت احترام به والدین در ردیف پرستش خدای یکتاباید گفت که؛

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فلسفه ضرورت احترام به والدین

بنابر تصریح آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام از میان صدها حکم اخلاقی و فقهی در اسلام نظیر وجوب زکات صلاة، خمس، زکات، جهاد و غیره، مسئله احترام به والدین مورد توجه  در ردیف پرستش خدای یکتا قرار گرفته است،که البته این امر دال بر عظمت و فضیلت حقوق والدین بر فرزندان دارد،اما در بیان دلیل و فلسفه عظمت احترام به والدین در ردیف پرستش خدای یکتاباید گفت که؛انسان از دو بعد مادی و معنوی تشکیل شده و با توجه به دو حیثیت نشئه مادی و معنوی در وجود انسان زندگی اجتماعی امری ضروری می‌باشد، زیرا که؛ انسان از لحاظ جسمانی و صبغه نشئه مادی دارای محدودیت گسترده ای نسبت  به سائر انواع حیوانی در کره ی خاکی است از این رو فطرت نهادینه در ذات بشر او را به سوی زندگی اجتماعی یعنی همان مدنیت و تمدن، پیش برده و تامین نیازهای زندگی را میان افراد جامعه توزیع و تقسیم کرده و به هر گروهی وظیفه ای محول ساخته است. ۱. در واقع انسانها بواسطه ی محدودیتهای جسمانی به زندگی اجتماعی روی آورده تا علاوه بر رفع محدودیتها استعدادهای نهفته در ذات خود را شکوفا و در بستر آن مسیر کمال و رشد را طی کند.اما از حیث بعد معنوی، انسان دارای بسیاری از استعدادها دردر حوزه‌های مختلف علمی و هنری می‌باشدو فقط در صورت روی آوردن به زندگی اجتماعی و ارتباط با همنوعان در قالب رفتار کریمانه و معاشرت الهی می‌تواند این استعدادهای نهفته در روح خود را به فعلیت رساند،از این رو، زندگی اجتماعی امری مهم می‌باشد.از یک سو، باید چنین مشاهده کرد که؛ اجتماع مدنی در قالب شهر و روستا از اجتماعات کوچک‌تری به نام خانواده تشکیل و نسبت خانواده با جامعه همانند نسبت جز در برابر کل می‌باشد، خانواده همانند عضوی از اعضای بدن کل یعنی انسان می‌باشدبه همان گونه که عفونت و بیماری عضوی از اعضای بدن انسان   به دیگر اعضا نیز سرایت می‌کند در نسبت خانواده با جامعه نیز چنین می‌باشد اختلال در خانواده در صورت گستردگی ، موجب اختلال در کل یعنی جامعه نیز می‌شود، پس مسئله حفظ خانواده، امری ضروری می باشد و در خانواده، پدر و مادر به عنوان اصل و ریشه و  و سپس به عنوان مدار حرکت و سیر زندگی در خانواده به شمار می‌روند و در صورت عدم رعایت حقوق پدر و مادر و سرکشی عصیان در برابر ایشان، بنیان خانواده متلاشی شده و خانواده به سمت اضمحلال پیش خواهد رفت، در نتیجه؛ آفت  اضمحلال خانواده  به اجتماع کلی یعنی جامعه بشری سرایت می‌کند،از این رو، مهم‌ترین عامل برای حفظ اجتماعات انسانی محافظت از کانون خانواده در قالب اجرای قوانین جامع حقوقی می‌باشد،کانون خانواده در صورت رعایت حقوق والدین به عنوان رهبران و پیشران حرکت زندگی، مستحکم خواهد شد و در صورت استحکام خانواده، اجتماع بشری از نظم بالایی برخوردار خواهد شد و مستعد پذیرش تمدن مقتدرانه انسانی خواهد بود.تمدن و قانونگرایی اجتماعی حقیقی، در صورت وصول مطالبات الهی در قالب دین محقق خواهد شد که در راس محتوای دین، پرستش خدای یکتا به عنوان محور گسترش اخلاق در جامعه مطرح می‌شود در واقع ظهور دین بدون اجتماع امری عبث بوده و موجودیت اجتماع نیز بدون استحکام اجتماع کوچکتری به نام خانواده، امری محال خواهد بود، از این رو، مسئله دینداری و قانون گرایی دینی در جامعه ارتباطی مستقیم با حفظ موجودیت خانواده دارد،پس چنین نتیجه گرفته می‌شود که؛موجودیت اجتماع انسانی به عنوان ضامن تحقق استعدادهای آحاد افراد جامعه، در صورت عدم اغتشاش جامعه کوچکتر به نام خانواده، امری محال خواهد بودچنانچه امام رضا علیه السلام می‌فرماید:(حَرَّم اللّهُ عُقوقَ الوالِدَینِ لِما فیهِ مِن الخُروجِ مِن التَّوفیقِ لِطاعَةِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ، و التَّوقیرِ لِلوالِدَینِ و تَجَنُّبِ کُفرِ النِّعمَةِ، و إبطالِالشُّکرِ، و ما یَدعو مِن ذلکَ إلی قِلَّةِ النَّسلِ و انقِطاعِهِ، لِما فی العُقوقِ مِن قِلَّةِ تَوقیرِ الوالِدَینِ و العِرفانِ بِحَقِّهِما، و قَطعِ الأرحامِ، و الزُّهدِ مِن الوالِدَینِ فی الوَلَدِ، و تَرکِ التَّربیَةِ بعِلَّةِ تَرکِ الوَلَدِ بِرَّهُما.).۲.خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که موجب از دست دادن توفیق طاعت خداوند عزّ و جلّ و بی احترامی به پدر و مادر و ناسپاسی نعمت و نا شکری و کم شدن نسل و قطع شدن آن می‌شود ؛ زیرا نافرمانی والدین سبب می‌گردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود،حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علّت نیکی نکردن و فرمان نبردنِ فرزند از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند.

۱.طباطبایی،محمدحسین،المیزان فی تفسیرالقرآن،ج۱،ص۲۰۸.
۲.مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،ج۶۶،ص۷۴/ ۷۴.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 11 =
*****