ساده ترين راه اثبات خدا

06:57 - 1391/10/14
براي شناخت خداي متعال راه هاي فراوان و گوناگوني وجود دارد كه در كتابهاي مختلف فلسفي و كلامي و بيانات پيشوايان ديني و نيز در متن كتاب هاي آسماني به آنها اشاره شده است. اين دلائل و براهين از جهات مختلفي با يكديگر تفاوت دارند...

يکي از ساده ترين راه هاي اثبات خدا را بيان کنيد.

پاسخ :

براي شناخت خداي متعال راه هاي فراوان و گوناگوني وجود دارد كه در كتابهاي مختلف فلسفي و كلامي[1] و بيانات پيشوايان ديني و نيز در متن كتاب هاي آسماني به آنها اشاره شده است. اين دلائل و براهين از جهات مختلفي با يكديگر تفاوت دارند:

مثلاً: در بعضي از آنها از مقدمات حسي و تجربي استفاده شده در حالي كه بعضي ديگر از مقدمات عقلي محض تشكيل يافته اند، و بعضي مستقيماً در صدد اثبات خداي حكيم هستند، در صورتي كه بعضي ديگر تنها موجودي را اثبات مي كنند كه وجودش مرهون موجود ديگري نيست (واجب الوجود) و براي شناختن صفات او مي بايست برهان هاي ديگري اقامه شود.

از يك نظر مي توان دلائل خداشناسي را به راه هايي تشبيه كرد كه براي عبور از رودخانه اي وجود دارند، بعضي از آنها مانند: پل چوبي ساده اي است كه روي رودخانه كشيده شده و عابر سبكبار مي تواند به آساني از آن بگذرد و به زودي به منزل مقصودش برسد، بعضي ديگر مانند پل هاي سنگي طولاني از استحكام بيشتري برخوردار است ولي راه را طولاني تر مي كند و بالاخره بعضي ديگر مانند راه آهن هاي پر پيچ و خم و داراي فراز و نشيب ها و تونل هاي عظيم است كه براي عبور قطارهاي سنگين ساخته شده است.
انساني كه ذهن سبكباري دارد مي تواند از راه هاي خيلي ساده، خداي خود را بشناسد و به بندگي او بپردازد، امّا كسي كه بار سنگيني از شبهات را بر دوش كشيده است بايد از پل سنگي عبور كند و بالاخره كسي كه خروارها بار شبهات و وسوسه ها را با خود حمل مي كند بايد راهي را برگزيند كه داراي زير سازي هاي محكم و استوار باشد هر چند پيچ و خم ها و فراز و نشيب هاي زيادي داشته باشد.
ما در اينجا تنها به راه ساده خداشناسي اشاره مي كنيم و راه هاي متوسط و راه هاي پر پيچ و خم را كه متوقف بر حل بسياري از مسائل زير بنايي فلسفي است بايد كساني بپيمايند كه ذهنشان مشوب به شبهات فراوان شده يا در صدد زدودن شبهات و نجات دادن گمراهان دور افتاده، بر آمده اند.[2]

راه ساده خداشناسي، امتيازات و ويژگي هايي دارد كه مهمترين آنها از اين قرار است:

1. اين راه، نيازي به مقدمات پيچيده و فني ندارد و ساده ترين بياني است كه مي توان در اين زمينه مطرح كرد و از اين روي براي همه مردم در هر سطحي از معلومات باشند قابل فهم و هضم است.

2. اين راه مستقيماً به سوي «خداي آفريننده دانا و توانا» رهنمون مي شود بر خلاف بسياري از براهين فلسفي و كلامي كه نخست موجودي را به عنوان «واجب الوجود» اثبات مي كنند و علم و قدرت و حكمت و خالقيت و ربوبيت و ديگر صفات او را مي بايست با براهين ديگري ثابت كرد.

3. اين راه، بيش از هر چيز نقش بيدار كردن فطرت و به آگاهي رساندن معرفت فطري را ايفا مي كند و با تأمل در موارد آن، حالتي عرفاني به انسان دست مي دهد كه گويا دست خدا را در ايجاد و تدبير پديده هاي جهان مشاهده مي كند، همان دستي كه فطرت او با آن آشناست. با توجّه به اين ويژگي هاست كه رهبران ديني و پيشوايان اديان آسماني، اين راه را براي توده هاي مردم برگزيده اند و همه را به پيمودن آن، دعوت كرده اند و روشهاي ديگر را يا به خواص اختصاص داده اند يا در مقام احتجاج و بحث با انديشمندان ملحد و فيلسوفان مادي به كار گرفته اند.

راه ساده خداشناسي، تأمل در نشانه هاي خدا در جهان و به تعبير قرآن كريم «تفكر در آيات الهي» است.[3] گويي هر يك از پديده هاي جهان در زمين و آسمان و در وجود انسان، نشاني از مقصود و مطلوب آشنا دارند و عقربه دل را به سوي مركز هستي كه هميشه و در همه جا حضور دارد هدايت مي كنند.
آري هر نظم هدفمندي نشانه اي از ناظم هدفدار است و چنين نظم هايي در سراسر جهان، مشاهده مي شود و همگي يك نظام كلي را تشكيل مي دهند كه آفريننده حكيمي آن را پديد آورده و همواره دست اندركار اداره آن است.[4]

بوته گلي كه در باغچه روييده و از ميان خاك و كود، با چهره رنگارنگ و بوي خوش ظاهر گشته است و درخت سيبي كه از دانه كوچكي بر آمده و هر ساله مقادير زيادي سيب خوش رنگ و خوشبو و خوشمزه به بار مي آورد و ساير درختان مختلف با شكل ها و رنگ ها و خواص گوناگون...
نيز بلبلي كه بر شاخ گل مي سرايد، و جوجه اي كه از تخم بيرون آمده، نوك به زمين مي زند، گوساله اي كه تازه متولد شده پستان مادرش را مي مكد و شيري كه در پستان مادر فراهم شده و براي نوشيدن نوزاد مهيّا گشته است و... همگي نشانه هاي اويند.
راستي چه هماهنگي عجيب و تدبير شگفت انگيزي در پديد آمدن شير در پستان مادران همزمان با تولّد نوزادان وجود دارد!
ماهي هايي كه هر ساله براي تخم ريزي كيلومترها راه را براي نخستين بار مي پيمايند[5] و مرغان دريايي كه آشيانه هاي خود را در ميان انبوه گياهان دريايي مي شناسند و حتي براي يك بار هم اشتباهاً به آشيانه ديگري سر نمي زنند و زنبورهاي عسل كه هر صبح از كندوها خارج مي شوند و پس از پيمودن راه هاي طولاني براي استفاده از گل هاي معطّر، شامگاهان به كندوهاي خودشان باز مي گردند و... همگي نشانه هاي اويند.[6]
عجيب تر آنكه هم زنبورهاي عسل و هم گاو و گوسفندهاي شيرده چندين بار بيش از اندازه نيازشان شير و عسل توليد مي كنند تا انسان اين آفريده استثنايي و برگزيده از آنها بهره مند شود!

اما انسان ناسپاس ولي نعمت آشناي خود را نشناخته مي انگارد و درباره او به جدال و ستيز مي پردازد. در همين بدن انسان، شگفت انگيزترين آثار تدبير حكيمانه ديده مي شود: تركيب بدن از جهازات هماهنگ، تركيب هر جهاز از اعضاي مناسب تركيب هر عضو از ميليون ها سلّول زنده خاص با اينكه همگي آنها از يك سلّول مادر پديد آمده اند و تركيب هر سلّول از مواد لازم با نسبت معيّن و قرار گرفتن هر اندام در مناسبترين جاي بدن، و حركات و فعاليت هاي هدفدار اعضاء و جهازات مانند جذب اكسيژن به وسيله ششها و انتقال آن به وسيله گلبولهاي قرمز خون، ساختن قند به اندازه لازم به وسيله كبد، ترميم نسوج آسيب ديده با پيدايش سلول هاي جديد، مبارزه با ميكروب ها و دشمنان مهاجم به وسيله گلبولهاي سفيد و ترشح هرمون هاي مختلف به وسيله غده هاي متعدد كه نقش هاي مهمي را در تنظيم كارهاي حياتي بدن به عهده دارند و... همگي نشانه هاي اويند.[7]

اين نظام عجيبي كه هزاران دانشمند در طول دهها قرن هنوز نتوانسته اند به درستي به ريزه كاري هاي آن پي ببرند، به وسيله چه كسي برقرار شده است؟

هر سلّولي يك سيستم كوچك هدفمند است و مجموعه اي از سلول ها عضوي را پديد مي آورند كه سيستم بزرگتر نيز هدفمند است و مجموعه سيستم هاي گوناگون در هم پيچيده سيستم كلي و هدفمند بدن را تشكيل مي دهند اما كار به همين جا خاتمه نمي يابد، بلكه سيستم هاي بي شماري از موجودات جاندار و بي جان، يك سيستم عظيم كران نا پيدا را تشكيل مي دهند به نام جهان طبيعت كه تحت تدبير حكيمانه واحدي با كمال نظم و انسجام اداره مي شود... «ذلكم اللّه فاني تؤفكون».[8]
بديهي است هر قدر دانش بشر گسترش يابد و قوانين و روابط پديده هاي طبيعي، بيشتر كشف شود اسرار و حكمت هاي آفرينش بيشتر آشكار مي گردد، ولي تأمل در همين پديده هاي ساده و نشانه هاي روشن براي دل هاي پاك و نا آلوده كفايت مي كند.[9]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ امام صادق ـ عليه السلام ـ ، توحيد مفضّل.
2ـ محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد.
3ـ عبداللّه جوادي آملي، تبيين براهين اثبات خدا، نشر اسراء.[1] . ر.ك: علامه حلي، كشف المراد، كتابفروشي اسلاميه، ص 418-403.
[2] . ر.ك: محسن جوادي، درآمدي بر خداشناسي فلسفي، معاونت امور اساتيد و دروس معارف، ص 20 به بعد.
[3] . ر.ك: سوره يونس / 11 و آل عمران / 190.
[4] . ر.ك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 3، ص 214 و ج 20، ص 334 و ج 25، ص 78.
[5] . ر.ك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ج 26، ص 390.
[6] . ر.ك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ج 11، ص 308-295 و نهج البلاغه، خطبه 165.
[7] . ر.ك: امام صادق عليه السلام، توحيد مفضل، انتشارات حجر.
[8] . سوره انعام / 95.
[9] . محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، ص 71-66.

منبع:سایت اندیشه قم
 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 3 =
*****