18:23 - 1403/03/09
#نکته_نگاشت | خاطرهای از طلبهی شهید حسن آقاخانی
«خمپارهای روی زمین خورد و سرش قطع شد. بچهها دیدند که سر بریدهاش نام حسین را میگفت.بعد از شهادت وقتی کوله پشتی اش را باز کردند، روی کاغذی نوشته بود: خدایا امام حسین علیهالسلام با لب تشنه شهید شد پس به من هم این توفیق را بده (وقتی شهید شد تانکرهای آب خالی شده بود و درخواست آب کرده بودند) دوم این که سر اربابم را از پشت جدا کردند من هم میخواهم از پشت سرم بریده شود (خمپاره از پشت بر سر شهید اصابت کرد) و سوم، همانگونه که سر اربابم قرآن میخواند من هم با سر بریده یا حسین بگویم [1].
[1].ناصر کاوه، شهدا و اهلبیت، ص15.
کلمات کلیدی: