-متاسفانه در جهان امروز قانون جنگل حاکم است و اگر شما در این جنگل که پر از حیوانات وحشی و درنده هست اگر ضعیف و ناتوان باشید و از حق خودتان به هر قیمتی که شده دفاع نکنید مطمئناً جایی در جهان آینده نخواهید داشت
در روزهای اخیر آقای پوتین رئیس جمهور روسیه درباره ارتباط بین روسیه و چین و ثبات بین الملل به نکاتی اشاره کرد، عنوان نمونه بیان داشت که تقویت تعامل با چین در امور جهانی از عوامل کلیدی برای ثبات به شمار میآید. بدین جهت در مقاله پیش رو درباره نظامات آینده جهان در امور سیاسی و نظامی و اقتصادی مطالب و تحلیلهایی ارائه میشود.
تاریخ بشر پر بوده است از فراز و فرودهای حکومتها و قدرتها در اعصار مختلف و تاریخ به ما نشان داده است که هر حکومتی یک دوران اقبال داشته است و یک دوران ادبار، همچنین حکومتها بنا به دلایلی رشد میکردند و همینطور به دلایل متعددی رو به اضمحلال و نابودی میرفتند، حتی در بالاترین سطح که یک امپراتوری تشکیل میشد باز همین ساختارها کم بود، در صد سال اخیر نیز دو امپراتوری وجود داشت که معروف بودند به امپراتوری شرق و امپراطوری غرب، در این بین امپراتوری شرق به رهبری شوروی سابق طی جنگ سرد ۴۵ ساله در مقابل امپراتوری غرب شکست خورد و سالهاست دیگر آن امپراتوری وجود ندارد. بعد از فروپاشی بلوک شرق دنیا به مدت سه دهه در ذیل سلطه و حکمرانی بلوک غرب زندگی کرده است، اما در طول ۵ سال اخیر مسیر دنیا به مرور از آن نظام تک قطبی آمریکایی در حال تغییر و دگرگونی میباشد و بسیاری از کشورها دیگر نمیخواهند مهره شطرنج امپراتوری غرب باشند بلکه خواهان استقلال خودشان در امور سیاسی و نظامی و اقتصادی هستند، همچنین به تعبیر رهبر انقلاب جهان در یک پیچ تاریخی قرار دارد که آینده جهان پیش رو را مشخص خواهد کرد. حال داری مقاله به بررسی ابعاد مختلف این پیچ تاریخی در عرصه بین الملل پرداخته میشود.
در هر کشوری ۵ حوزه کلاسیک قدرت وجود دارد که با توجه به روند تاریخی در آن کشور بعضی از ین حوزهها با اهمیتتر و قویتر هستند و بار بیشتری را در آن کشور به دوش میکشند که به عنوان مثال ایران کشوری فرهنگ پایه است و این یعنی بیشتر فشارها و بار جامعه بر دوش ساختار فرهنگی در ایران هست.
در گام دوم هر کشوری با توجه به روند تاریخی خودش یک سری نقاط قوت دارد و یک سری نقاط ضعف، حال هر کشوری در جهان با توجه به ۵ حوزه کلاسیک قدرت خودش و نقاط قوت و ضعفی که دارد و اهدافی که برای خودش متصور هست، برنامههایی را برای ارتقاء کمی و کیفی کشور خودش تدوین میکند و در آن مسیر اقدام میکند، و این تدوین و برنامهریزی و اقدام شامل تمامی ساختارهای حاکمیتی اعم از مقننه و مجریه و قضاییه و دیگر سازمانها و نهادها میشود. یعنی هر کشوری برای پیشبرد امور خودش و منافع ملی خودش ذیل یک طرح جامع عمل میکند و تمامی فعل و انفعالات آن کشور ذیل آن تعریف میشود، حتی ارتباط با دیگر کشورها.
حال با توجه به مقدمه یاد شده به شرایط نظام بینالملل میپردازیم. ابتدا این نکته را یادآور میشوم که کشورها هر کاری که انجام میدهند بر اساس منافع ملیشان و امنیت ملیشان است.
ابتدا این نکته را متذکر میشوم که پنج حوزه کلاسیک قدرت که به آن اشاره شد مجزای از هم بررسی نمیشوند بلکه به اقتضای شرایط با هم ادغام شده و همپوشانیهای متعددی را با یکدیگر خواهند داشت.
هم اکنون در جهان معاصر ما با توجه به اذعان ناظران بینالمللی و شواهد و قرائن موجود که در ادامه بیان خواهد شد، در حال عبور از جهان تک قطبی به جهان چند قطبی است، همین یک جمله یعنی اینکه باید انتظار تغییر و تحول و دگرگونی و زد و خوردهای سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی زیادی را در یکی دو دهه آینده در جهان داشته باشیم.
در حال حاضر فرمانده امپراطوری غرب و همچنین همپیمانانش دچار مشکلات متعدد سیاسی و امنیتی و اقتصادی و نظامی هستند، به عنوان مثال آمریکا بیش از ۳۲ تریلیون دلار بدهی ملی دارد و همچنین با کسری بودجه بسیار سنگینی روبرو است، در حال حاضر آمریکا در شرق آسیا دچار لزل شده و نشانههایی وجود دارد که دارد جایگاهش را در آن منطقه از دست میدهد، همچنین در منطقه غرب آسیا که هارتلند کره زمین محسوب میشود و استراتژیکترین جای جهان است در تمامی ابعاد، به عینه مشاهده میشود و همچنین کارشناسان و متخصصان بینالمللی اعتراف میکنند که آمریکا به مرور از منطقه غرب آسیا اخراج خواهد شد که در گام اول و در آینهای نزدیک دژ مستحکم استکبار جهانی در منطقه غرب آسیا یعنی اسرائیل کودکش ذوب خواهد شد و از بین خواهد رفت، همچنین آمریکا در اروپا نیز درگیر یک جنگ فرسایشی با روسیه یکی از مدعیان جهان چند قطبی آینده شده است و حتی با کمک کل اعضای ناتو نیز نتوانسته است بر روسیه چیره شود و حتی نشانه و اثری از پیروزی و برتری آنها در مقابل روسیه وجود ندارد.
البته همانطور که در توضیحات اولیه به آن اشاره شد مسائل اشاره شده از نقاط ضعف آمریکا در درون کشورش و بیرون از آن صرفاً اقتصادی محض یا امنیتی محض یا سیاسی محض یا نظامی محض نیست بلکه موارد مذکور با هم ترکیب میشوند و یک خروجی واحد خواهند داشت.
همچنین آمریکا در حال حاضر دارد تلاش میکند تا هژمونی اقتصادیاش در جهان حفظ شود و دلار به عنوان مبنای معاملات ارزی در جهان و ارز ذخیره جهانی جایگاهش را از دست ندهد.
همچنین در جهان امروز منطقه غرب آسیا در چند سال اخیر و از زمان بیداری اسلامی تاکنون به شدت به دنبال تغییر موازنه قدرت در در منطقه غرب آسیا میباشد و میخواهد عزت و استقلال خودش را در تمامی امور تمام و کمال به دست بیاورد.
همچنین چی نیز در منطقه شرق آسیا به دنبال این مهم یباشد و به دنبال یکدست سازی ژئوپلیتیک اطراف خودش است. روسیه نیز به مثابه چین ژئوپلیتیک اطراف شورش میباشد و به اصطلاح دارد آیندهسازی میکند.
اینها نمونههایی بود از فعل و انفعالات حال و حاضر کره زمین، هرچند پرداختن به موارد متعدد دیگر از حوصله این مقاله خارج میباشد.
در همین راستا روسیه و چین برای اینکه در مقابل بلوک غرب قدرت بیشتر و پشتوانه محکمتری پیدا کنند، در تمامی ابعاد سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی معاهدات و پیمانهای مختلفی را بین خودشان امضا کردند و دارند به سمتی میروند که با گره زدن امنیت خودشان در تمامی ابعاد به یکدیگر در مقابل بلوک غرب هم قدرت و هم پشتوانه محکمتری پیدا کنند.
در منطقه غرب آسیا نیز شرایط به گونهای است که هر آن احتمال فوران آتشفشان جنگی خانمان سوز وجود دارد که حاصل آن هم آسیب دیدن شدید کشورها و ملتهای منطقه میباشد و هم به فضل خدا اولاً سبب ذوب اسرائیل در گدازههای این آتشفشان خواهد شد و ثانیاً اخراج کامل آمریکا و متحدانش از منطقه غرب آسیا خواهد بود.
البته آمریکا به عنوان سردسته استکبار جهانی به همراه متحدانش به این آسانی پا پس نخواهند کشید قطعاً زهر خودشان را خواهند ریخت، به همین جهت ایران اسلامی ما به عنوان فرمانده محور مقاومت باید با آینده نگری صحیح و چاره اندیشی برای آن آینده کاملاً مجهز و آماده اقدام باشد. متاسفانه در جهان امروز قانون جنگل حاکم است و اگر شما در این جنگل که پر از حیوانات وحشی و درنده هست اگر ضعیف و ناتوان باشید و از حق خودتان به هر قیمتی که شده دفاع نکنید مطمئناً جایی در جهان آینده نخواهید داشت و یک کشور دست چندم خواهید بود، ایران اسلامی ما به عنوان فرمانده محور مقاومت باید ه گونهای برنامهریزی و عمل کند که تبدیل به کی از قطبهای قدرت در جهان آینده بشود و این همان جایگاه مورد انتظار از ایران اسلامی ماست و کمتر از آن نوعی شکست برای ما محسوب میشود.
حال در پایان این مقاله به بحث جنگ ترکیبی موجود در جهان و نقش و جایگاه رسانه به عنوان رکن بسیار مهم ر این جنگ میپردازیم.
آنچه که در بالا و در قالب مثالهای مختلف بدان اشاره شد بخشهایی از جنگ ترکیبی در جهان معاصر ماست، ذات جنگ ترکیبی این است که از هر وسیله و ابزاری که بتواند در این جنگ به او کمک کند قطعاً استفاده خواهد کرد و فرقی نمیکند این ابزار چه باشد مهم این است که به درد بخور باشد و کار راه انداز باشد. حال این ابزار میتواند علم باشد یا تکنولوژی باشد یا صنعت باشد یا نیروی انسانی جوان و کارا و توانمند باشد و یا هر چیز دیگری، مهم این است که به درد بخور باشد. حال در این میان آنچه که در ساختار جنگ ترکیبی نقش و جایگاه ویژهای دارد و غفلت از آن سبب ضربهها و آسیبهای جبران ناپذیری خواهد شد، مسئله رسانه به معنای عام آن میباشد. رسانه در جنگ ترکیبی وظایف متعددی دارد من جمله همراه سازی اذهان جامعه و جلب حمایت مردم در راستای اقدامات حکمرانان جامعه که این مسئله مهمترین وظیفه رسانه است. همچنین رسانه توانایی پیوند دادن ارکان دیگر قدرت در جنگ ترکیبی را دارد مثل پیوند زدن مسائل اقتصادی با مسائل نظامی و امنیتی.
همچنین یکی دیگر از اقدامات رسانه نمایش دادن و برجسته سازی نقاط قوت و ضعف طرحها و اقدامات حکومت میباشد.
نکته پایانی اینکه یادمان نرود مکان استقرار و فعالیت رسانه ذهن مخاطب میباشد، و تمامی اقدامات و تواناییهای رسانه که بدان اشاره شد بدین جهت میباشد که در ذهنها و قلبها نفوذ میکند و اثرگذاری دارد و تمام اقداماتش را از این طریق جلو میبرد.
امیدوارم که ما از این رکن بی بدیل جنگ ترکیبی در آینده پیش رو غفلت نکنیم. ان شاءالله
B2n.ir/a13951
پوتین: تقویت روابط با چین از عوامل کلیدی برای ثبات جهانی است