خواستگار اینترنتی(گول خوردم)

05:02 - 1391/10/15
گاهی وقتها یه بلاهایی سر ادم میاد که هی می گه ای کاش این طور نشده بود اما توجه نداره که این حادثه بد برای او خیلی خوب بوده بخاطر اینکه چشمش رو باز کرده که از این به بعد گول نخوره ....

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی مشاوره ازدواج آمده است:خدا خیرتون بده که ما رو از این همه گرفتاری نجات میدید. خیلی خسته و ناراحتم و کسی رو بهتر از شما برای درد و دل ندیدم و پیدا نکردم.چند وقت پیش یعنی تو اون روز نحس فروردین که عید هم بود این بدبختی برای من پیش اومد و شروع شد.تازه چت میرفتم و اونجا خیلی متقاضی داشتم که خودمم گاهی خسته میشدم.اونجا از شانس بد یه پسر به تورم خورد که خیلی شیفته ی هم شدیم و بعد ها هم خیلی وابسته و علاقمند شدیم و من مثل همیشه گول این احساس لعنتیمو خوردم و ندیده و نشناخته عاشقش شدم و فکر کردم خیلی خوشگل باید باشه
خلاصه حرف خواستگاری و ازدواج پیش اومد و حتی تا حرف بچه دار شدن هم پیش رفتیم.از شانس بد و واسه اینکه آبروی من بره مامانم فهمید.بابام هم حتی شک کرد.با مامانم اجباراً همه چیز رو در میون گذاشتم و قرار شد بیاد خواستگاری و معارفه صورت بگیره و..... اما.... چشمتون روز بد نبینه به حق مولا امشب همین ساعت پیش تقریباً عکس لعنتیشو گذاشت و دیدم که نه تنها زیبایی و جذابیتی که من ساده پیش خودم تصور کرده بودم و نداره بلکه بسییییییار و چقدرم زشته.حالم بهم خورد و مامانمم باورش نمیشد گفت اینه که تو میگفتی؟شوکه شدم ..دیوونه شدم...همون موقع کلی فحش بارش کردم و گفتم برو به درک.از کارمم کاملاًراضی هستم.دیگه روم نمیشه تو چشمای مامانم نگاه کنم آقای کریمی.آبروم رفت.رویاهام آرزوهام عشقم همه چیم نقش برآب شد.هنوزم فکر میکنم این یه کابوسه و اون پسری که من باهاش حرف میزدم و صدای قشنگشو میشنیدم که دیوونم میکرد یکی دیگست اونی که تو ذهنم تصور میکردم دارم دیوونه میشم...دلم میخواد زار بزنم از سادگی خودم...از نامردی این دنیا.من خیلی حالم بد شد.خیلی دپرس شدم.خیلی خجالت کشیدم.همه چی روتموم کردم.منتظر کسی هستم که مثل یه پرنس باشه و البته به خودم بیاد.من هر کسی به دلم نمیشینه. دلداریم بدین.منو از این وضع نجات بدید توروخدا راهنمایی و نصیحتم کنید

جواب:

گاهی وقتها یه بلاهایی سر ادم میاد که هی می گه ای کاش این طور نشده بود اما توجه نداره که این حادثه بد برای او خیلی خوب بوده بخاطر اینکه چشمش رو باز کرده که از این به بعد گول نخوره یعنی در حقیقت این حادثه دردناک از گول خوردن او و بدبخت شدنش در اینده جلوگیری می کنه

مورد شما هم همین طوره کسی که برای ازدواج از راه خانواده نمی ره و خودش راسا اقدام می کنه و دلش رو جلوتر از عقلش می فرسته در معرض خطر یا اشتباهه و شما متوجه این مساله نبودید و این حادثه به شما اثبات کرد که اگر خود دختر جلو بیفته و با دلش به طرف ازدواج قدم برداره ممکنه عاشق بشه و به شدت گول بخوره و بعد که وارد زندگی شد تازه می فهمه که چه کلاهی سرش رفته پس این حادثه هشداری به شما بود که اگر ایشون به جای زشتی ظاهری باطنش بد و زشت بود شما وقتی متوجه می شدی که احتمالا دیگه قابل جبران نبود و زندگیت خراب می شد

پس خدا رو شکر کن که چنین حادثه ای برات پیش اومد که بفهمی عاشق شدن قبل شناخت کامل درست نیست بخاطر اینکه عشق قبل شناخت ادمو کور می کنه و نمی ذاره درست طرفش رو بشناسه 

لذا خیلی ناراحت نباش و سعی کن از این حادثه دردناک عبرت بگیری و از این به بعد به جای عاشقانه جلو رفتن ، عاقلانه و با کمک خانواده به سمت ازدواج بری
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****