اینکه خدا نمي تواند در قالب عيسي ظاهر شود خدا محدود نمی شود؟

11:47 - 1393/06/20
چکیده: خداوند ذات واجب الوجود و نامتناهي و نامحدود است، و عيسي بنده و آفريده او، ممكن و محدود و متناهي است، معناي ظاهر شدن نامتناهي در قالب متناهي اين است كه عيسي ـ عليه السلام ـ هم واجب و نامتناهي باشدو هم ممكن و متناهي باشد و اين اجتماع نقيضين است كه ريشه همه محالات عقلي است، پس قدرت خداوند به آن تعلق نمي گيرد چون محال است.

مسيحيان مدّعي هستند مسلمانان با اين اعتقاد كه خداوند نمي تواند در قالب عيسي ـ عليه السلام ـ ظاهر شود خداوند را محدود كرده اند، چرا كه براي خداوند غير ممكني نيست.

پاسخ:

قرآن كريم مي فرمايد: نصارا گفتند: مسيح پسر خدا است اين سخني است (باطل) كه به زبان مي آورند و به گفتار كساني كه پيش از اين كافر شده اند شباهت دارد، خداوند آنان را بكشد، چگونه از حق بازگردانده مي شوند؟(1)
در قرون اخير عدّه اي از دانشمندان غربي مشاهده كردند كه بين عقايد مسيحيان و اديان هندي تشابه عجيبي وجود دارد، آنان در مطالعات خود متوجّه شدند كه عقايد تثليث، خدا، تصليب و ساير مسائل اعتقادي مسيحيان عيناً در مذاهب بت پرستان وجود داشته و در اعتقادات بني اسرائيل سابقه اي نداشته است.
دانشمندان محقق، در برابر جمله هايي از انجيل، عبارت هاي مشابهي در كتاب هاي هند و بودايي يافتند، آنان ديدندكه حتّي لقب هاي گوسفند خدا، بر دارنده گناهان، فرزند خدا، خداشونده و غير اين ها كه به مسيح اطلاق مي شود، در آن مذاهب نيز هست، و چون سابقه تاريخي اين اديان بيشتر است، دانشمندان نظر دادند، كه اعتقادات و اصطلاحات و مسيحيان در اين باب بايد از آن ها گرفته شده باشد.(2) زيرا پايه و اساس بسياري از اعتقادات مسيحيّت در كتاب مقدّس يافت نمي شود، در عصر مسيح و پس از آن بت پرستان براي خدايان خود باورهايي داشتند و نام هايي مي گفتند كه عين آن ها در عقيده مسيحيّت اظهار شده است، مثلاً اعتقاد به فادي بودن مسيح كه در مسيحيّت وارد شد، يك اعتقاد يهودي نبود و مسيحيان نخستين در فلسطين نيز آن را قبول نداشتند، مسيحاي مورد انتظار يهوديان و مسيحيان يهودي الأصل پسر خدا نبود، بلكه پيامبري از طرف خدا بود، او بنا نبود با خون خويش كفّاره گناهان ديگران شود، بلكه قرار بود از راه ايجاد حكومت مسيحايي بر روي زمين، مردم را نجات بدهد، عقيده مسيحي هنگامي ميان بت پرستان رواج يافت كه عقيده به عيسي به عنوان خداي نجات بخش پديد آمد، اين عقيده كاملاً بر آن چه پيش از آن بود منطبق مي شد،(3) سوال فوق از اين اعتقاد و باور باطل ناشي شده است كه براي روشن شدن پاسخ آن توجّه به مطالب زير لازم است:
قدرت، عبارت است از مبدأي براي كار فاعل مختار كه ممكن است از او سر بزند. هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودي، كامل تر باشد داراي قدرت بيشتري خواهد بود و طبعاً موجودي كه داراي كمال بي نهايت باشد قدرتش نا محدود خواهد بود(4) زيرا مقتضاي فطرت بشر اين است كه كمالي مطلق بر هر چيز ممكن، قادر است، اگر تشكيك مشككين نبود هرگز براي قدرت او محدوديتي، و با اين كه بر بعضي چيزها قدرت دارد و بر بعضي ديگر نه، تبادر نمي كرد، بر اساس اين برهان عقلي و بيان قرآن كريم كه مي فرمايد: خداوند بر همه چيز قدرت دارد(5) مسلمانان از صدر اسلام تاكنون، بر اين باور و اعتقاد بوده اند، كه قدرت خداوند، نامتناهي و نامحدود بوده و بر هر چيزي قادر است(6) با وجود اين لازمه قدرت داشتن بر هر كاري اين نيست كه همه آن ها را انجام دهد بلكه هر كاري راكه بخواهد انجام خواهد داد، و خداي حكيم جز كار شايسته و حكيمانه را نمي خواهد و انجام نمي دهد، و هم چنين كاري كه متعلق قدرت قرار مي گيرد بايد امكان تحقق داشته باشد پس چيزي كه ذاتاً محال يا مستلزم محال باشد مورد تعلّق قدرت واقع نمي شود.(7)
بنابر اين ظاهر شدن خداوند در قالب عيسي ـ عليه السلام ـ از جمله چيزهايي است كه قدرت خداوند به آن تعلق نمي گيرد چون مستلزم محال است براي اين كه خداوند ذات واجب الوجود و نامتناهي و نامحدود است، و عيسي بنده و آفريده او، ممكن و محدود و متناهي است، معناي ظاهر شدن نامتناهي در قالب متناهي اين است كه عيسي ـ عليه السلام ـ هم واجب و نامتناهي باشدو هم ممكن و متناهي باشد و اين اجتماع نقيضين است كه ريشه همه محالات عقلي است، پس قدرت خداوند به آن تعلق نمي گيرد چون محال است.
روي اين حساب مسلمانان با اعتقاد به اين كه خداوند در قالب عيسي ظاهر نمي شود هيچ گونه محدوديتي در قدرت خداوند به وجود نياورده اند، و معناي اين اعتقاد محدود نمودن قدرت خداوند نيست بلكه با اين اعتقاد خداوند را از داشتن جسم و آثار آن تنزيه و تبرئه نموده اند.

پاورقی:

1. توبه : 30.
2. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، انتشارات سمت، تهران، 1381ش، ص 142.
3. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، پیشین، ص 143.
4. مصباح یزدی، محمّد تقی، آموزش عقاید، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به مؤسسه امیر کبیر، 1385ش.
5. احزاب : 27.
6. سبحانی جعفر، محاضرات فی الالهیات تلخیص علی ربانی گلپایگانی، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1415، ص 137.
7. مصباح یزدی، محمّد تقی، آموزش عقاید، پیشین، ص 77.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 14 =
*****