چرا مسيحيان به اين راحتي تحت تأثير پولس به ظاهر مسيحي قرار گرفته؟

11:19 - 1393/07/27
چکیده: رايند انتخاب بعضي از كتاب ها و كنار گذاشتن برخي ديگر فرايند طولاني بود. در حوالي سال 200م بيشتر كليساهاي مسيحي دست كم يك عهد جديد غيررسمي داشتند. (معمولاً شامل اناجيل چهارگانه و رساله هاي پولس) در همين ايام بسياري از اين كليساها از كتاب هاي ديگري نيز به عنوان كتاب مقدس استفاده مي كردند و راهي براي ارائه يك فهرست معين وجود نداشت.

اگر چه در اناجيل اربعه تحريفات محرز و هدفمند مشاهده مي شود ولي با تفكرات پولس خصوصاً در باب الوهيت عيسي مسيح ـ عليه السلام ـ تثليث و نفي شريعت در تضاد هستند. چرا مسيحيان به اين راحتي تحت تأثير اين مرد به ظاهر مسيحي قرار گرفته و آن را به تعاليم ساير حواريون و حتي خود حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ ترجيح مي دهند؟

پاسخ:

در پاسخ به اين سوال ابتدا لازم است دو مقدمه را راجع به پولس مطرح كنيم تا بهتر جواب مورد نظر را دريابيم.
1 - پولس شخصيتي كه بعدها بزرگترين رسول مسيحيت لقب گرفت، در خارج از سرزمين فلسطين در شهري در جنوب تركيه به نام طرسوس در خانواده اي يهودي متولد شد . نام اصلي او قبل از گرويدن به مسيحيت شاول بوده كه پس از ايمان به مسيحيت فراموش شده و از آن پس به نام يوناني، پولس خوانده شده است.(1) در جواني چند سالي در بيت المقدس سكني گزيد و به تحصيل كتاب مقدس و فراگيري اعتقادات يهود نزد غمالائيل كه برجسته ترين عالم يهودي بود پرداخت و بدين ترتيب در شهر طرسوس از فرهنگ يوناني بهره برد و در بيت المقدس فرهنگ يهودي را كسب كرد و از اين دو فرهنگ در شكل دادن به انديشه هاي خود در مسيحيت بسيار استفاده كرد. اولين بار نام وي در كتاب مقدس در داستان شهادت استيفان كه برگزيده حواريون بود آمده است. پولس در زمره مخالفان وي و دست اندركار شكنجه او بود. پس از شهادت استيفان، پولس با اخذ فرماني از مجمع يهوديان اورشليم براي آزار نوايمانان مسيحي و دست گيري آنان براي محاكمه در اورشليم به سمت دمشق حركت كرد و در اثناي همين سفر بود كه به گفته كتاب اعمال رسولان حادثه اي عجيب براي پولس رخ مي دهد كه مسير زندگي او را دگرگون مي كند و منجر به ايمان آوردن او مي شود.
به گفته كتاب اعمال رسولان هنوز پولس به دمشق نرسيده بود كه مسيح ـ عليه السلام ـ بر او ظاهر مي شود و او را نكوهش مي كند كه چرا مسيحيان را آزار مي دهي و بر من جفا مي كني؟ در پي اين رخداد او به مسيح ايمان مي آورد و انقلابي در شخصيت او پديدار مي شود و از طرف مسيح ـ عليه السلام ـ مأموريت مي يابد كه حامي دين جديد باشد.(2)
وي سه سال از عمر خود را در بلاد عرب و دمشق گذراند و پس از آن به ديدار پطرس اورشليم رفت و سپس به انطاكيه روي آورد و در نهايت اين شهر را مركز تعليمات خود قرار داد. به نوشته كتاب اعمال رسولان پولس مسافرت هاي تبليغي داشته است كه طي آن ها چون ميان يهوديان جايي نداشته است به قسمت هاي ديگر امپراطوري رم سفر كرده است و به تبليغ در ميان غير يهودي ها (امت ها) پرداخته است.(3)
2 - چون وي نزد امم غير يهودي به تبليغ مي پرداخت كه تفكر مسيحيت به كلي نزد ايشان فكري بيگانه بود، براي جذب امت هاي غير يهودي دو كار كرد:
نخست آن كه مسيحيت را به گونه اي به ايشان عرضه كرد كه بسيار راحت باشد و لذا شريعت موسوي را حذف كرد .
دوم آن كه مسيحيت را به گونه اي عرضه كرد كه براي مشركان قابل فهم و پذيرش باشد، لذا افكار مشركان را مي پذيرفت و به آن ها شكل مسيحي مي داد و از آن جا به شهرهاي مختلف كه اديان گوناگوني داشتند، سفر مي كرد و در هر جا فكر تازه اي را مي پذيرفت از اين افكار مجموعه اي بوجود آمد كه مسيحيت كنوني را تشكيل مي دهد كه با دين مادر يعني يهوديت اختلاف بسيار دارد و از اين جا بود كه مطالبي چون « گناه ذاتي ، الوهيت مسيح ، تجسّد خدا و پسر خدا بودن مسيح» كه براي قرباني به زمين آمده است تا صليب شود و كفاره گناه ذاتي انسان شود كه در اديان ابتدايي و بت پرستي امم گذشته ريشه داشت ، به مسيحيت راه يافت و جزء تعاليمي گرديدكه به تأثير روح القدس توسط پولس به عنوان دين جديد يعني مسيحيت نازل شده است.(4)
به همين دليل گفته شده است نقش پولس در تعيين هويت فعلي مسيحيت از هر شخصيت ديگري، حتّي از حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ به مراتب بيشتر است و الهيات و عقايد مسيحيت را در واقع بايد الهيات پولس ناميد و در طول تاريخ مسيحيت هيچ كس نتوانسته است همچون پولس چنين نقش تعيين كننده اي داشته باشد.(5)
جان ناس نيز مي گويد: پولس حواري را غالباً دومين مؤسس مسيحيت لقب داده اند. مسلماً او در اين راه تلاش بسيار كرد و فرقه طرف داران اصول و شرايع موسوي را مغلوب ساخت. ولي اهميت او بيشتر از اين جهت است كه وي اصول لاهوت و مبادي الوهي خاصي بوجود آورد كه سبب شد نصرانيت عالم گير شود. از اين جهت پولس در تحوّل غرب نقش زيادي داشته است. او صريحاً اعلام كرد كه ديگر عمل ختنه وجوب ندارد و همچنين رعايت حلال و حرام در طعام و شراب ضروري نيست و افراد بشر را نبايد به نجس و طاهر تقسيم كرد.(6)
با توجه به اين دو مقدمه و نقشي كه پولس در شكل گيري عقايد جديد و البته تحريفي مسيحيت داشته، كاملاً روشن مي گردد كه چرا مسيحيان آنقدر تحت تأثير او قرار گرفته اند و تعاليم او را لازم الاجراء مي دانند. البته پولس تا يك قرن پس از مرگش تقريباً فراموش شد اما هنگامي كه نخستين نسل هاي مسيحي از ميان رفتند و روايات شفاهي حواريون شروع به محو شدن كردند و هنگامي كه صدها گونه رفض و بدعت روح مسيحيت را بر هم زده و رساله هاي پولس، چهارچوبي فراهم آورد تا نظامي با ثبات شكل گيرد و جماعات پراكنده را بصورت يك كليسايي مقتدر گرد هم جمع كند. (7)
پيروان واقعي حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ هرگز به عنوان محور تشكيلات عيساي مسيحي رشد نكردند. آنان به بيابان ها و كوه ها رفتند و در اطراف هر قديسي، جمعيت كوچكي را تشكيل داده و بدين صورت تعاليم حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را در ميان خويش حفظ نمودند. هر چند تفاسير آنان در مناطق جنوبي و تا حد اندكي در شمال افريقا رواج يافت و پيروان فراواني جمع كرد اما تفسير پولسي مسيحيت در سراسر يونان و اروپا منتشر گرديد. بدين ترتيب پس از گذشت مدت كوتاهي از غيبت حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ ، انتخاب عميقي ميان پيروان و ياران كليساي پولسي (كه بعدها به عنوان اصحاب كليساي كاتوليك رومي شناخته شدند ) پديد آمد. به تدريج با رشد و گسترش كليساي پولسي، خصومت و دشمني آنان با ساير پيروان حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ افزايش يافت و كليساي پولسي با هدف كسب قدرت، آموزه ها و تعاليم خود را با خواسته هاي امپراطور رم هماهنگ ساخت و همين عوامل سبب گسترش تعاليم پولس در ميان مسيحيان گرديد. (8)
لازم به ذكر است فرايند انتخاب بعضي از كتاب ها و كنار گذاشتن برخي ديگر فرايند طولاني بود. در حوالي سال 200م بيشتر كليساهاي مسيحي دست كم يك عهد جديد غيررسمي داشتند. (معمولاً شامل اناجيل چهارگانه و رساله هاي پولس) در همين ايام بسياري از اين كليساها از كتاب هاي ديگري نيز به عنوان كتاب مقدس استفاده مي كردند و راهي براي ارائه يك فهرست معين وجود نداشت. چون هيچ يك از كليساها در اين زمان در مقام كليساي جامع نبود. تا در اوايل قرن چهارم هنگامي كه قسطنطين اولين امپراطور مسيح اقدام به تشكيل كليساي واحد جهاني كرد و به ازيبيوس اسقف قيصريه دستور داد يك فهرست رسمي تهيه كند و او نسخه برداران و هنرمندان را براي تهيه چندين كتاب مقدس استخدام كرد. امّا اين اسقف چون مي دانست چندين كتاب مورد مناقشه است در تهيه يك فهرست مشخص مشكل داشت. تا در سال 367 م آتاناسيوس اسقف اسكندريه دقيقاً فهرست 27 كتابي را كه امروزه عهد جديد را شكل مي دهد، تهيه كرد. و وقتي اين فهرست تهيه شد بسياري از كتاب هاي ديگر را از بين بردند و تقريباً صدها متن از متون قرن اول و دوم از بين رفت. در امت اوليه مسيحي معياري كه درباره انتخاب عهد جديد به وجود آمد و رايج شد عبارت بود از وابسته به حواري بودن. (9)

پاورقی:

1. زیبایی نژاد، محمد رضا، در آمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، انتشارات اشراق، اول، 1375ش، ص 54.
2. ادیب آل علی، سید محمد، مسیحیت، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، اول، 1385ش، ص 85.
3. سلیماني اردستانی، عبدالرحیم، مسیحیت، انتشارات زلال کوثر، اول، 1381ش. ص 55.
4. دورانت، ویل، تاریخ تمدّن، انتشارات انقلاب اسلامی، 1360ش، ج3، ص 689 و 697.
5. درآمدی بر تاریخ و کلام مسيحیت، پيشين ، ص 54.
6. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، مترجم حکمت، علی اصغر، انتشارات علمی و فرهنگی، پانزدهم، 1384ش، ص 614.
7. ادیب آل علی، سید محمد، مسیحیت، ص 89.
8. عبد خدائی، مجتبی، واتیکان (کلیسای جهانی کاتولیک) انتشارات الهدی، اول، 1382ش، ص 14.
9. ويور، مري جو، درآمدي به مسيحيت، ترجمه حسن قنبري، مرکز مطالعات اديان و مذاهب، 1381ش، ص74و 99.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.